کتایون رجبیراد مدیر انتشارات نسیما در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره موضوع بایستههای تبلیغ کتاب در رسانه ملی گفت: تا به حال قدمهایی در این زمینه برداشته شده اما این کار آنطور که باید و شاید در رسانه ملی راه نیافتاده است. تنها برنامه تلویزیونی صدا وسیما در حوزه کتاب هم کتابنامه است که فقط از شبکه 4 پخش میشود و به طور محدود دیده میشود. برنامههای مناسبتی هم که درباره کتاب پخش میشوند، مرتب روی کتابهای قدیمیشده یا کتابهایی که همه، آنها را خواندهاند، دست میگذارند.
وی افزود: به نظرم اگر کتاب به خوبی معرفی شود و در معرفیاش درگیر کلیشهها (نه به معنی متداول بلکه به معنی تکراری بودن) نشویم، شاهد وضعیت بهتری خواهیم بود. اگر سلیقه مخاطب و همچنین جدول زمانی پخش آگهیها هم در زمینه پخش آگهی تبلیغاتی کتاب در نظر گرفته شود، شاهد شرایط بهتری در این زمینه خواهیم بود. اگر زمان پخش آگهیهای مواد خوراکی را با زمان پخش آگهیهای کتاب مقایسه کنیم، متوجه یک نابرابری در مناسب بودن زمان پخش این آگهیها خواهیم شد. به هر حال بهترین تبلیغ مربوط به کالایی است که مسئولش پول بیشتری میدهد. در حالی که باید بیشترین هزینه را صرف آن کالایی کنیم که بیشترین نیاز را به آن داریم.
این مدیر نشر ادامه داد: وقتی اقتصاد و فرهنگ شعار سال است، باید بیشترین همت و تلاش هم صرف این دو حوزه شود اما وقت و هزینه همیشه صرف آن حوزهای میشود که درآمدزایی بیشتری دارد. وقتی به دو مقوله اقتصاد و فرهنگ بیشتر توجه شود، زیرساختها اصلاح شده و وقتی زیرساختها اصلاح شوند، خود به خود مشکلات کنار خواهند رفت.
رجبیراد گفت: چیزی که نیازمند آن هستیم این است که هر فرد در این مملکت، بنا را بر این بگذارد که گوشهای از کار فرهنگ را بگیرد. یعنی حتی یک کارخانه چیپس و اسنک نیز میتواند خوراک فکری و فرهنگی ارائه بدهد. آنچه که نباید به آن رو بیاوریم، توجه صرف به وجه اقتصادی موضوعات است. باید وجه فرهنگی و اقتصادی طوری به هم گره بخورند که بتوان به بهبود شرایط امید داشت. مدتی با الزام سازمان محیط زیست، آیتمهای کوچکی برای بیرون نیانداختن زباله محصولات خوراکی درج میشد. این کار را میتوان برای گسترش فرهنگ کتابخوانی نیز انجام داد تا فرهنگ به اقتصاد گره بخورد.
مدیر انتشارات نسیما در ادامه گفت: این روزها تلویزیون تبدیل به یک بنگاه اقتصادی شده است و با این نگرش، نگاه میکند که چگونه هزینهها را سامان بدهد. اما میتواند در حرکت فرهنگی و فرهنگسازی در زمینه کتاب شریک باشد، به این ترتیب که برای آگهیدهندهها الزامات فرهنگی بگذارد و بگوید بخش فرهنگی تبلیغتان پررنگتر باشد. توجه به مستندسازی نیز از دیگر راهکاری مورد نظرم در این زمینه است.
وی گفت: وقتی به جامعه نگاه میکنید و یک رنگ خاص را بر تن همه میبینید، و آن رنگ را مد روز مییابید، بیشتر به این نکته پی میبرید که مردم در مورد آنچه بیشتر میبینند، بیشتر میپرسند. اگر کتاب خواندن مد شود، حتی آنفردی که کتاب نمیخواند، برای افاده و اصطلاحا کلاسگذاشتن هم که شده، کتاب به دست میگیرد و به مرور به کتاب علاقهمند میشود. یعنی اگر هوشمندانه عمل کنیم، میتوانیم به دست همان فرد که به خاطر افاده کتاب را به دست گرفته، کتابی بدهیم که او را تبدیل به کتابخوان کند.
رجبیراد گفت: از طرف دیگر ما هم که در زمینه فرهنگ فعالیت میکنیم، باید به فکر تعامل اقتصادی باشیم نه این که فقط نفع خود را به عنوان هدف، مشخص کنیم. این مسائل نیازمند برنامه و هوشمندی است. اگر رسانه ملی دقیقا مشخص کند به دنبال چیست و چه میخواهد، میتواند خط مشخصی را دنبال کند و به آگهیدهندهها بگوید باید فلان عنصر فرهنگی را در تبلیغ خود داشته باشی.