به گزارش خبرنگار مهر، مراسم جشن انتشار هزار و ششصدمین شماره مجله سروش هفتگی، عصر دیروز سهشنبه 4 شهریور با حضور مدیرعامل فعلی، مدیران عامل سابق و جمعی از هنرمندان در سالن اجتماعات انتشارات سروش برگزار شد.
علیاصغر شعردوست یکی از مدیرعاملان پیشین انتشارات سروش در این برنامه گفت: در کشور ما که نشریات و رسانههای مکتوب، معمولا جوانمرگ هستند، رسیدن به شماره هزار و 600، یک رکورد، امتیاز و حاکی از وجود ارادههایی مصمم و عنایت حق تعالی است. به هر حال چاپ هزار و 600 شماره از یک مجله، مسیری طولانی را نشان میدهد. لی اوت و صفحهآرایی به سبک قدیمی، دیگر در مجلات امروزی معنا ندارد. سروش در زمینه استفاده از تکنولوژیهای روز آن زمان، از اولینها بود و مقایسه صفحهآراییهای این مجله در آن سالها با صفحهآرایی مجلات امروزی مانند مقایسه فرش دستی با ماشینی است. امروز دیگر تفکر و خلاقیت معنای چندانی ندارد چون چند الگو وجود دارد و آنها را از رایانه انتخاب میکنید و کار تمام میشود.
وی افزود: به هر حال سروش خیلی فضیلتها داشته که مرهون بزرگان انقلاب است ولی بخش عمدهای از این افتخارات مرهون فعالیتهای همین بدنه بوده که بخشهای هنری و تولیدی فعال بودند. اینجا سید جواد طباطبایی را داشتیم که مسئول بخش صوتی بود. این فرد با این که منسوب به خاندان امام خمینی(ره) بود، بدون هیچ هیاهویی کار میکرد و تا زمانی که حاج احمدآقای خمینی از ما نپرسید که «این فامیل ما چقدر حقوق میگیرد؟» نمیدانستیم که این مرد با چه حقوق اندکی در سروش کار میکند.
مدیرعامل پیشین انتشارات سروش ادامه داد: دوران مدیریت من در سروش زمانی بود که صدا و سیما میخواست واحدها را از سرش باز کند و به ما گفتند نیروهای قدیمی و قراردادی هم اگر بخواهند بمانند، باید خودتان حقوقشان را بدهید. بنابراین در دورهای دستمان خالی و بودجه قطع شد. به این ترتیب بود که انتشارات سروش برای خود تیم و تشکیلات تشکیل داد و معاونت و ... تعریف کرد. محدودیتها جدی بود اما با وجود این مشکلات و محدودیتها بود که مجلات سروش خواهان داشتند. با این حال امکان بالا بردن تیراژ را نداشتیم چون نمیخواستیم قیمت را بالا ببریم و همه اقشار توانایی خرید نداشتند.
شعردوست گفت: محدودیتها، باعث شد دوستان ما ابتکاراتشان را به کار بگیرند. در ساختمان سینما پلازا که زمان انقلاب به آتش کشیده شده بود، همین ساختمانی که بخش بازرگانی انتشارات سروش شد، در ماههای رمضان از افطار تا سحر برنامه داشتیم، فیلم نمایش میدادیم و کتاب میفروختیم. چند روز پیش به آقای مسجد جامعی میگفتم که فکر کنم هنوز رکورد برای سروش باشد که ما چند سال تقویم چاپ کردیم و هر روز یک کتاب. برای کتابها جشن تولد میگرفتیم و رسانهها هم این برنامهها را پوشش میدادند. همه این کارها مرهون جمعی صمیمی بود. هرچه کار بود انجام میشد و کسی هم توقعی نداشت. از این طرف، مدیرانی را داشتیم که از سوی انقلاب آمده بودند.
وی گفت: بهترین خاطراتم را در سروش، از آبدارچیام دارم که مردی به نام آقای جاهد بود. این پیرمرد شبهایی که تا ساعت 10 در مجله میماندیم، از دفتر نمیرفت. به او میگفت آقای جاهد خسته شدهای. ما کار داریم. شما برو! میگفت: تا شماها نروید، من هم نمیروم.
مدیرعامل سابق انتشارات سروش گفت: ما ترکها میگوییم انصاف نصف دین است. چند وقت پیش اما مجله مهرنامه انصاف را رعایت نکرد و مطالبی را از فردی منتشر کرد که باعث تاسفم شد.
شعردوست با اشاره به بخشی از خاطراتش گفت: در دورهای چقدر به ما فشار میآوردند که مرحوم قیصر امینپور را از این مجموعه بیرون کنید و بعد از مرگش همه رفیق گرمابه و گلستانش شدند. هیچوقت به ما نگفتند چه بگویید و چه بنویسید. حتی وزارت ارشاد به ما گفت شما نمیخواهد برای کتابهایتان مجوز بگیرید چون شورای کتابی که شما دارید، سطح بالاتری از شورای بررسی کتاب در ارشاد دارد.
در ادامه این برنامه از نرمافزار آرشیو 50 هزار صفحهای 10 سال اول انتشارات مجله سروش رونمایی شد.
رضا توکلی و عباس محجوب هم از هنرمندانی بودند که در این مراسم به بیان خاطرات خود پرداختند.