هما نیابتی مدیر انتشارات ورجاوند در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره موضوع بایستههای تبلیغ کتاب در رسانه ملی گفت: اصولا بخش بازرگانی تلویزیون برای تبلیغات، ارقام سرسامآوری طلب میکند، حتی برای معرفی و تبلیغ کتاب. در صورتی که به نظر میرسد با وضعیتی که کتاب دارد، باید یک پکیج یا بسته مشخص برای تبلیغ کتاب تعریف کرده و نسبت به مبالغ دیگر، ما بهالتفاوت بگیرند.
وی افزود: چندی پیش برای 4 دقیقه معرفی و صحبت درباره یکی از کتابهایمان، پیگیریهایی انجام دادم و متوجه شدم برای 4 دقیقه باید مبلغ 450 هزار تومان هزینه میخواهند. چنین مبالغی شاید برای کارهای تجاری و اقتصادی مناسب باشد اما برای ناشر، آن هم یک کتابش، اصلا مقرون به صرفه نیست. فکر میکنم صدا و سیما به عنوان رسانه ملی باید نسبت به کتاب، دید دیگری داشته باشد و به گونه دیگری به این مساله نگاه کند چون کتاب نه به معنای تکراری که واقعا مهجور واقع شده است. در شرایط فعلی که اینترنت و نرمافزارهای اندرویدی اصطلاحا همهچیز را قبضه کردهاند، و همهچیز دانلود میشود، کتابها هم به صورت غیرقانونی دانلود میشوند. علاوه بر این، مشکلات دیگری هم برای کتاب وجود دارد و شبکههای ماهوارهای هم به نوبه خود ضربه میزنند. در چنین شرایطی، یک شبکه تلویزیونی در اینترنت درباره کتاب راهاندازی شده که اصلا دیده نمیشود.
این ناشر در ادامه گفت: برنامههای کمی هم که در رسانه ملی به کتاب اختصاص دارند، به ناشران بزرگتر میپردازند در حالی که خیلی از ناشران کوچکتر، کتابهای بسیار خوبی چاپ میکنند اما بین غولهای نشر گم شدهاند. ناشر و کتاب، در رسانه ملی ما، گم است. تهیهکنندگان فیلم و سریالها هم بیشتر سیگار و دیگر کالاها را به دست بازیگران میدهند تا کتاب را. به تازگی حتی روزنامه و مجله را نیز نمیتوان در دست بازیگران دید. توجه به این نکته، مهم است که رسانههای تصویری، موجب همذاتپنداری و تقلید در ضمیر ناخودآگاه مخاطبشان میشوند. تولیدکنندگان فیلمها و سریالها میتوانند بخشی از برنامهها و فیلمها را در کتابفروشیها فیلمبرداری کنند یا با در نظر گرفتن نکات ریز و حساسی چون دادن کتاب به دست هنرپیشهها، به طور غیرمستقیم آن را تبلیغ کنند.
نیابتی گفت: عجیب است که مسئولان کشور میگویند زیربنای کار فرهنگی در کشور، توسط ناشران ساخته میشود اما هنگام دادن تسهیلات و در نظر گرفتن امتیازات، ناشران جزو متخصصان و شاغلان ارزشآفرین نیستند. سوال من این است که ما واقعا کجای کار قرار گرفتهایم؟ جزو متخصصان که نیستم، جزو مشاغل ارزشآفرین هم که نیستیم. پس بهتر است بساطمان را جمع کنیم و به سراغ کار دیگری برویم چون به نظر میرسد اصلا ما جزوی از بازی نیستیم.