امام موسی صدر در راه خدمت به وطن و انسان، لحظه‌ای به خود تردید راه نداد که به لیبی سفر کند تا در دیدار با قذافی او را متقاعد کند که برای اعمال فشار در جهت اجرای قطعنامۀ 425، به موضع یکپارچه عربی بازگردد و همچنین او را وادار کند از اجرای سیاست سرزمین سوخته در جنوب دست بردارد و سازِ کوچ مسیحیان از لبنان را دوباره کوک نکند و امروز می‌بینیم دوباره تاریخ تکرار می‌شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، سخن خانواده امام صدر در ششمین همایش «ملتقی الامام السید موسی الصدر» در سال 2014 با عنوان «بعد انسانی سوگند امام صدر» که توسط سیدصدرالدین صدر در تاریخ 7 شهریورماه ایراد شد، بدین شرح است:

باسمه تعالی

خواهران و برادران

سلام علیکم و رحمة الله وبرکاته

اوت هر سال ما به دعوت تریبون فرهنگی امام صدر در صور گرد هم می‌آییم تا آن گونه که این تریبون ما را عادت داده است، به روشنگری درباره اندیشه امام و مسئلۀ ربوده شدن ایشان و دو برادرش بپردازیم.

من از طرف خانوادۀ امام از برگزارکنندگان این مراسم تشکر می‌کنم که تلاش‌های ارزشمند خود را به بررسی بعدی از ابعاد اندیشۀ امام اختصاص داده‌اند که قراینی برای یادآوری آن در لبنان مشاهده می‌شود، مانند عنوان امسال یعنی: «بعد انسانی سوگند امام صدر»؛ همان سوگندی که در سال 1974 هزاران هزار نفر همراه با امام صدر بر زبان آوردند و مرحوم غسان توینی در آن زمان دربارۀ آن گفت: «انقلاب یعنی این، هر چند گلوله‌های آن جز به سوی آسمان شلیک نشود، بلکه تنها کف زدنی باشد برای ابراز احساسات به سخن پیشوایی که خدمت به انسان و حقوق و آزادی‌های او را در راستای خدمت به خدا و نیایش در پیشگاه او قرار داده است...»

امام در راه خدمت به وطن و انسان، لحظه‌ای به خود تردید راه نداد که به لیبی سفر کند تا در دیدار با قذافی او را متقاعد کند که برای اعمال فشار در جهت اجرای قطعنامۀ 425، به موضع یکپارچه عربی بازگردد و همچنین او را وادار کند از اجرای سیاست سرزمین سوخته در جنوب (به خاطر قهرمان‌های خیالی خود) دست بردارد و سازِ کوچ مسیحیان از لبنان را دوباره کوک نکند و امروز می‌بینیم دوباره تاریخ تکرار می‌شود.

آن ربودن ناجوانمردانه رخ داد و اکنون ما باید دربارۀ روند آن و همچنین دربارۀ ارزیابی خود از رخدادهای کنونی صحبت کنیم. پس می‌گوییم:

اولاً: در ابتدا به روح برادر عزیزم، مرحوم قاضی سمیح الحاج، بازپرس قضایی پیشین در این پرونده درود می‌فرستیم که شجاعت او سبب شد قرار توقیف غیابی برای قذافی و یارانش در سال 2008، یعنی زمانی که در اوج قدرت بودند، صادر شود. امیدواریم جانشین ایشان نیز راه او را با همان شجاعت دنبال کند.

ثانیاً: از نظر قضایی نیز شورای دادرسی که به بررسی بخشی از پرونده مشغول است، در انتظار تحقیقات دربارۀ ادعاهای تازه‌ای است که نزد بازپرس جدید قضایی مطرح کرده‌ایم. این موارد که تا حدی مهم هستند، ادله و قراینی به همراه دارد که با همکاری کمیتۀ رسمی پیگیری جمع‌آوری کرده‌ایم و نشان می‌دهد سیزده نفر دیگر از عناصر نظام سرنگون شدۀ قذافی نیز در این پرونده دست داشته‌اند.

ما خانوادۀ امام صدر، اصلی‌ترین، اولین و آخرین هدفمان در دیروز و امروز و فردا، آزادسازی امام و دو برادرش و بازگشت همراه با تندرستی آن‌ها به سوی میهن و خانواده و دوستداران و میدان مبارزه است.

بی‌ارزش کردن این مسئله با پیش کشیدن بحث غرامت‌خواهی، هرچند به بهانۀ فشار آوردن و با هر ادعایی که باشد و به هر گونه که توزیع شود، از ارزش انسانی آن می‌کاهد و نزدیک شدن پرونده به پایان مورد انتظار آن، یعنی آزاد شدن عزیزان را با مشکل روبه‌رو می‌کند. گذشته از آن، هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.

از این رو، اثبات قضایی مرگ معمر قذافی، نه تنها هیچ سودی برای این پرونده ندارد، که آن را به مرحلۀ «اصلاح خصومت و انحصار وراثت» می‌کشاند که خطر بسیاری بزرگی برای حیات امام و برادرانش به شمار می‌آید. از این رو، باید بهوش باشیم.

از باب تأکید می‌گوییم که ما بر خلاف دیگران، هیچ گاه هیچ کس را برای گفت‌وگو با قذافی یا فرزندانش یا عناصر نظام او نفرستاده‌ایم و موضع ما همواره این بوده و هست که این سه عزیز باید فوراً و بدون هیچ بحث و جدالی آزاد شوند.

در اینجا فرصت را غنیمت می‌شمارم تا این بار با صدایی بلند از کسانی که در درد و رنج ما شریک هستند دعوت کنم که همگی با هم به اصول و مسلمات این مسئله بازگردیم و به دشمنان اجازۀ سوءاستفاده و تضعیف و تباه کردن ندهیم. دستان ما به سوی شما دراز و قلبمان به روی شما گشاده است؛ چراکه این مسئله زیان بیشتری را برنمی‌تابد.

ثالثاً: ما امضای یادداشت تفاهم و همکاری میان لبنان و لیبی را که در آن طرف لیبیایی رسماً به وقوع جنایت ربوده شدن امام و برادرانش در خاک لیبی توسط قذافی و نظام اواعتراف کرده است، بسیار ارزشمند می‌دانیم.

اما بندهای دیگری از این یادداشت دربارۀ همکاری میان دو طرفِ ذکرشده است. این همکاری باید جدی، منظم، فعال و نتیجه‌بخش باشد به‌ویژه در مورد تصویب طرحی برای جست‌وجوی زندان‌هایی که هنوز کشف نشده و بازجویی از عناصر بازمانده از نظام قذافی و ارائۀ اطلاعات و مستندات مورد نیاز به طرف لبنانی. همچنین به هماهنگ کنندۀ قضایی لبنان اجازۀ حضور در روند تحقیقات داده شده است و پیشنهادهای او به کار گرفته خواهد شد. آنچه مهم است، اجرای توافق‌نامه است؛ چراکه صبر ما لبریز شده و فرصت این سه عزیز در حال از دست رفتن است.

برای هزارمین بار تکرار می‌کنیم که ما هرچند شرایط امنیتی و سیاسی لیبی را درک می‌کنیم، از سطح همکاری‌ها راضی نیستیم، به‌ویژه آن که مقامات لیبی فرصت سه سالۀ پس از انقلاب را برای همکاریِ جدی در این پرونده و پیشبرد آن غنیمت نشمردند؛ حتی چنین به نظر می‌رسد که اوضاع تغییری نکرده و دیوار قذافی همچنان راه را بر پیگیری پرونده بسته است.

رابعاً: از کمیتۀ رسمی پیگیری که برای تحقیقات و پیگیریِ سرنخ‌های پرونده به لیبی و چند کشور دیگر سفر کرده است نیز انتظار می‌رود که تلاش‌های خود را اولاً در داخل لیبی و سپس در چند کشور مشخص دیگر افزایش دهد و فشرده‌تر کند و از هیچ ابزاری برای فعالیت و فشار آوردن دریغ نکند، به‌ویژه آن که ما به اصول فعالیت این کمیته اعتماد داریم. این کمیته از بهترین قضات، افسران، دیپلمات‌ها و متخصصان تشکیل شده و از بهترین نیروهای دیگر نیز کمک می‌گیرد و کاملاً محرمانه و به دور از تبلیغ و سر وصدا فعالیت می‌کند؛ زیرا این شیوه، مهم‌ترین عامل موفقیت برای هر یک از اقدامات آن است.

خامساً: همان طور که در سال‌های گذشته گفتیم: قوه‌ها و مقامات اجرایی و قضایی و امنیتی نیز باید نقش خود را ایفا کنند، چراکه این مسئله، مسئلۀ میهن و دولت است و تهدیدی علیه امنیت ملی کشور است و محدود به یک خانواده و یک طایفه و یک فرقه و یک طرف خاص نیست.

از این رو، برای آنکه مسئله امام صدر، خطوط فراموش شده در بیانیۀ کابینه‌ها باقی نماند، از جناب نخست‌وزیر و وزیران مربوط و مسئولان دستگاه‌های امنیتی تقاضا می‌کنیم به این مسئله همان اهمیت و اولویت و سرعتی را بدهند که سزاوار امام و برادرانش است و مباحث [حقوقی] سلب آزادی آن را اقتضا می‌کند.

برای توضیح بیشتر به موارد زیر اشاره می‌کنیم که لازم است:

1. کمیتۀ رسمی پیگیری از همۀ جهات تقویت و حمایت شود.

2. پیش از همکاری فوری و جدی و صادقانه مقامات لیبی در این پرونده، اجازۀ عادی‌سازی روابط، چه در سطح رسمی یا غیر رسمی یا تجاری داده نشود.

3. با هماهنگی کمیتۀ پیگیری، تماس‌های فشرده‌ای با پلیس اینترپل و دولت‌های متعدد مرتبط با این موضوع و دستگاه‌های ذی‌ربط در این دولت‌ها انجام گیرد تا شرایط لازم برای موفقیت اقدامات امنیتی و دیپلماتیک و قضایی فراهم شود.

4. فوراً و با هماهنگی کمیتۀ رسمی، اهرم فشاری برای اجرای توافق‌نامه به طرف لیبیایی ایجاد شود تا پیش از وخیم‌تر شدن اوضاع در لیبی همکاری گسترده‌تری صورت گیرد.

5. تا باثبات شدن اوضاع در لیبی و با هماهنگی کمیتۀ رسمی، طرح‌های موازی فوری تدوین شود تا امکان ادامۀ پیگیری‌ها از خارج لیبی تا زمان برطرف شدن تنش و نابسامانی در این کشور فراهم شود.

سادساً: از رسانه‌ها همچنان می‌خواهیم که در همگام بودن خود با تحولات، مسئولانه رفتار کنند و عمداً یا سهواً به این مسئله جفا نکنند، نه به خاطر مراعات عواطف ما که زخم خورده و آکنده از درد و رنج است، بلکه به خاطر ترس بر سر حیات این عزیزان و روند پیگیری این مسئلۀ مقدس، چراکه هر سخن حساب‌نشده‌ای خطری زیان‌بار است. از این رو، به همۀ عناصر رسانه‌ای تأکید می‌کنیم که کمیتۀ رسمی تنها منبع برای جمع‌آوری اطلاعات قابل انتشار باشد، آن هم به گونه‌ای که به سود این مسئله باشد نه به زیان آن.

همان طور که امام گفت و ما نیز پس از او می‌گوییم: «آزادی جز با آزادی پاس داشته نمی‌شود» ولی شما را به خدا سوگند آیا پذیرفتنی است که برخی قلم‌ها و صداها به پخش اخبار و تحلیل‌هایی ادامه دهند که کمترین چیزی که دربارۀ آن می‌توان گفت این است که خیالی و به تمام معنا مغرضانه است؟ چطور ممکن است این کار بدون هیچ عامل بازدارنده‌ای، هرچند از سوی وجدان کسانی که این اوهام را شایع می‌کنند، ادامه یابد؟

برای ما مهم است که با صدای بلند اعلام کنیم: ما با هر کس که در صدد سوداگری در این مسئله باشد، هر که می‌خواهد باشد، سرِ جنگ داشته و داریم همچنان‌که همۀ افرادِ نزدیک و دوری که اصطلاحاتی ناسازگار با اصول ما به کار می‌برند، سرزنش کرده و می‌کنیم؛ اصطلاحاتی همچون «تعیین سرنوشت» یا «آشکار کردن حقیقت» یا «حل معما».

ما بر عبارت «آزادسازی» این سه عزیز پافشاری می‌کنیم و موفق شدیم که این عبارت و رویکرد در همۀ اظهارات رسمی و در همۀ بیانیه‌های کابینه‌های پی‌درپی و اتحادیۀ عرب و کنفرانس‌های عربی و دیگر محافل و تریبون‌ها نیز تثبیت شود.

سرور من، ای امام! حضرت شیخ محمد یعقوب! استاد فاضل عباس بدرالدین!

ما پیمان بسته‌ایم که زندگی‌مان جز در کنار شما نور چشمان، آسوده نباشد و وعده کرده‌ایم که بدون ضعف و خستگی برای آزادسازی شما تلاش کنیم.

ما به این قضیۀ مقدس پایبند خواهیم ماند و بر سر آن سازش نکرده و نخواهیم کرد و از مسلمات و اصول عقب نخواهیم نشست اما از قصورها و تقصیرهای خودمان عذرخواهی‌ام.

توکل ما تنها بر خدای توانا و حکیم است و به آن چه بر ما مقدر ساخته خوشنودیم. حسبنا الله و نعم الوکیل (او ما را بس است و نیکو حمایت‌گری است.)

و در پایان، ای عزیزان! ای دوستان و دوستداران امام در این مراسم و در کل لبنان و بیرون آن! در برابر عظمتِ وفاداری شما به امام صدر و اندیشه و خط مشی او سر تعظیم فرود می‌آورم.

برچسب‌ها