محمد خزاعی دبیر سیزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت با مروری بر سابقه سیاست‌های سینمایی قدرت‌های استکباری، از جایگاه مفهوم مقاومت در دیپلماسی فرهنگی کشور و اهداف و مسیر کلی جشنواره صحبت کرد.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و هنر: جشنواره فیلم مقاومت از جمله رویدادهای سینمایی است که علاوه بر وجه سینمایی دارای نگاه ایدئولوژیک نیز هست و سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی ایران را نیز در ساختار و محتوای برپایی جشنواره مدنظر قرار می‌دهد. این جشنواره که در سال‌های اولیه برگزاری با عنوان انقلاب و دفاع مقدس برگزار می‌شد در ادامه راه عنوان کلی‌تر مقاومت را برگزید و مقابله با استبداد جهانی و به ویژه اعلام موضع صریح نسبت به رژیم صیهونیستی را مدنظر قرار داد.

با توجه به نزدیک شدن به زمان برپایی سیزدهمین دوره جشنواره (هفته دفاع مقدس) ساعاتی میزبان محمد خزاعی دبیر سیزدهمین جشنواره فیلم مقاومت و یزدان عشیری مدیر روابط عمومی جشنواره بودیم. خزاعی در گفتگوی تفصیلی خود جنبه های مختلف این جشنواره را مورد ارزیابی قرار داد. وی همچنین مروری بر تاریخچه و ضرورت شکل گیری این رویداد فرهنگی و جایگاه جشنواره مقاومت در دیپلماسی فرهنگی داشت.

دبیر جشنواره مقاومت درباره کارکرد سینما و تبلیغ مواضع استراتژیک نظام نیز نکاتی را مطرح کرد که با ما در بخش نخست از این گفتگو همراه می‌شوید:

* جشنواره فیلم مقاومت در حالی به سیزدهمین دوره خود رسیده است که به اعتقاد من هنوز جایگاه این رویداد سینمایی در دیپلماسی فرهنگی کشور مشخص نیست.

- قبل از اینکه جایگاه جشنواره فیلم مقاومت در مختصات دیپلماسی فرهنگی کشور مشخص شود، اول باید ارزیابی کرد که آیا اصلا ما دیپلماسی فرهنگی در کشور داریم یا خیر و اصولا دیپلماسی فرهنگی چه تعریفی دارد؟ و در صورت داشتن دیپلماسی فرهنگی آیا در حوزه فرهنگ و هنر برنامه ریزی جدی داشته ایم یا اینکه فقط  برنامه های آماری بوده که توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی هرساله برگزار و اعلام می‌شود.

* پاسخ شما به همه سئوال هایی که طرح کردید، چیست؟

- به اعتقاد من دیپلماسی فرهنگی به معنای سیاست فرهنگی است که باید به شکل شفاف و براساس یک نگاه ایدئولوژیک، استراتژیک و چشم انداز درست و منطقی برای خارج از مرزها طراحی و اجرا شود. در واقع باید در سایه دیپلماسی فرهنگی برای کشورهای همسایه و هم‌زبان استراتژی داشته باشیم. که اتفاقا این مسیر چندان هزینه زیادی هم ندارد زیرا کشورهای هم‌زبان منطقه از وجوهه مختلف با ما اشتراک دارند.

به اعتقاد من در گام بعد باید برای کشورهایی که از جهت زبان با ما متفاوت اما از لحاظ اعتقادی هم‌سو هستیم برنامه مشخص فرهنگی داشته باشیم و از این طریق برنامه‌ها و اهداف ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی را در قالب محصولات فرهنگی برای عرضه آماده کنیم.

و اما در یک ارزیابی کلی باید این سئوال مطرح شود که آیا برنامه‌ریزی جدی در این زمینه‌ها که مطرح کردم داشته‌ایم؟ که در پاسخ متاسفانه باید بگویم، خیر.

* شما به عنوان دبیر جشنواره فیلم مقاومت که به صورت بین‌المللی هم برگزار می‌شود چه ارزیابی و مقایسه‌ای بین دیپلماسی فرهنگی در ایران با کشورهای همسایه دارید.

- واقعیت این است که آمار دقیقی ندارم اما مطلبی می خواندم که اشاره کرده بود برخی از کشورها در سفارتخانه های خود در کشورهای دیگر 60 درصد از بودجه شان را به تبلیغ فرهنگشان در کشوری که به عنوان سفیر مهمان هستند اختصاص می‌دهند و مسائل و داشته های مختلف فرهنگی خود را عرضه می کنند. آنها بر اساس دیپلماسی تبلیغاتی که دارند برنامه ریزی خود را اجرایی می‌کنند.

* سهم سینما به معنای عام در این دیپلماسی فرهنگی چیست؟

- قطعا سینما سهم مهمی دارد چراکه به عنوان یک هنر - صنعت پر مخاطب و فراگیر شناخته شده است و اتفاقا در کشورهای صاحب صنعت سینما مانند هالیوود، بالیوود و یا حتی در کشورهایی مانند ترکیه، چین و کره اقدامات بسیاری در زمینه تبلیغ اهداف سیاسی و فرهنگی از طریق سینما شده است.

* پر واضح است که هالیوود در این زمینه قدرتمندتر است.

- چون هالیوود با قدمت تاسیس خود کاملا حساب شده در این زمینه کار کرده و می کند. در واقع جدا از ذائقه سازی برای مخاطب از جهت سرگرمی سازی و رسیدگی به بعد آموزشی؛ پیش بینی و برنامه ریزی جدی برای سیاست های خود در آینده دارد و برای تخریب عقیدتی- سیاسی ملل دیگر برنامه ریزی می کند. به عنوان مثال در سالهای اخیر بحث اسلام هراسی و به دنبال آن ایران هراسی از جمله فعالیت های سازمان داده شده سینمای غرب است.

* البته همواره اینگونه بوده که هر وقت قدرت‌های استکباری از ناحیه ای احساس خطر می‌کردند، هالیوود به میدان آمده و گاه در بازه‌های چند دهه‌ای با ساخت و اکران فیلم‌هایی ضد آن جریان قدرتمند به تخریب علیه آن پرداخته است. امروز هم نوبت ایران و اسلام است.

- اگر اواخر قرن نوزدهم را بررسی کنیم متوجه خواهیم شد که هیچگاه اسلام و یا ایران مورد توجه هالیوود نبوده بلکه هدف اصلی آمریکا، شوروی و روس ها بوده است و تلاش و استراتژی خود را بر ساخت فیلم هایی از این دست گذاشتند. در نهان جنگ جهانی دوم، فروپاشی شوروی برای آنها مهم بود. بنابراین موضوعاتی که درباره آن فیلم می ساختند مبارزه با کمونیسم و سوسیالیسم بود و ساخت فیلم هایی از این دست تا زمان فروپاشی شوروی نیز ادامه پیدا کرد. پس از آن از قرن 19 به بعد که برخورد تمدن ها مطرح شد، به دنبال فرهنگ و تمدن بالنده و جدید یعنی اسلام آمدند چراکه دامنه گسترش این دین در دنیا و به خصوص در اروپا را شاهد بودند و قطعا با توسعه دین اسلام مخالف بودند. از همان زمان به بعد شرکت ها و کمپانی های بسیاری شروع به فیلمسازی درباره اسلام کردند و در این حوزه فیلم‌های بسیاری ساخته شد.

* به اعتقاد شما این جریان سینمایی که علیه گسترش دین اسلام شکل گرفت، موفق هم بوده است؟

- واقعیت این است سینما علاوه بر جنبه های صنعتی و سرگرمی که دارد یکی از اصلی ترین رسانه های تاثیرگذار است تا جاییکه بسیاری بر این باور هستند که سینما می تواند از یک مانور نظامی هم تاثیرگذارتر باشد و نیرویی بازدارنده و البته قدرتمند دارد. بنابراین سیاستگذاران هالیوودی براساس چنین دیدگاهی است که برنامه ریزی بلند مدت می کنند. حتی شرکت ها و کمپانی هایی را مامور می کنند که زیر نظر وزیر دفاع آمریکا و نیروهای پنتاگون فیلم هایی علیه ایران تولید کنند و در مقابل این شرکت ها و کمپانی ها را از پرداخت مالیات معاف می کنند.

زمانی که جویا می‌شویم چرا در این زمینه فیلم می سازند می گویند که وظیفه کمپانی هایی از این دست این است که در حوزه سینما مجری سیاست خارجی دولت آمریکا باشند. مصداق تولید آثاری از این دست ساخت فیلم هایی مثل «300» و یا «آرگو» است. حال سئوال من این است که سینمای ایران در برابر این هجمه جز بیانیه صادر کردن چه حرکت مفیدی کرده است؟

* علاوه بر بیانیه صادر کردن و محکوم کردن فیلم «آرگو»، وزیر وقت در دولت دهم آکادمی اسکار را تحریم کرد و فیلمی را برای حضور در اسکار از ایران نماینده نکرد.

- بیانیه صادر کردن و یا تحریم کردن کارکرد مقطعی دارند. حرف من این است که دیپلماسی فرهنگی وجود ندارد و یا به عبارت بهتر تعریف درستی از دیپلماسی فرهنگی موجود نیست. ببینید سیاستگذاران هالیودی در آمریکا برای 20 سال آینده برنامه‌ریزی و برای افکار عمومی فضاسازی می کنند.

* درست است. در فیلم های هالیوود همواره آمریکا ناجی و قهرمان همه مشکلات و جنگ‌ها و ناعدالتی‌ها و کشتار در جهان است!

- اگر از مردم سایر نقاط دنیا سئوال شود که آمریکا چگونه کشوری است؟ در پاسخ می گویند که کشور قدرتمندی از جهت سلاح و امکانات نظامی هستند تاجاییکه هیچ کشوری توان مقابله نظامی با آن را ندارد. در یک بررسی ساده به خوبی متوجه می شویم که این نگاه از طریق تبلیغات رسانه ای و برنامه ریزی بلند مدت سیاستگذاران فرهنگی دولت آمریکا که هالیوود هم جزئی از آن است، به وجود آمده است.

* البته این قدرت نظامی پشت چهره‌ای صلح‌طلب پنهان می‌شود.

- القای اینکه آمریکا در دنیا قدرت اول است در کنار این موضوع است که چهره ای صلح دوست و قهرمان از خود برای افکار عمومی در دنیا نشان دهند و متاسفانه باید بگویم که تا حدود زیادی موفق هم شده اند.

* واقعا معتقدید که افکار عمومی جهان به چنین باوری رسیده است؟

- متاسفانه افکار عمومی جهان به این باور غلط رسیده که حضور آمریکا در دنیا نجات‌بخش است. در واقع آمریکا در تبلیغات رسانه ای خود چهره منجی و بشردوستانه از خود ارائه داده است. در اتفاق هایی که اخیرا در منطقه ما رخ داده است نیز متوجه این مهم می شویم که افکار عمومی گمان می کند حضور آمریکا در خاورمیانه به خصوص در عراق می تواند پایان جنگ و درگیری باشد.

* قدرت نمایی هایی از این دست در کشورهای ضعیف و با مدیریت نابسامان رخ می دهد. اما واقعیت این است هرجا که اسلام واقعی و ناب محمدی وارد شده شاهد عقب‌نشینی آمریکا و تفکر استکبار بودهایم.

- باید بررسی کرد که این عقب‌نشینی در کجا و با چه کشورهایی بوده است. با نگاهی دقیق متوجه می شویم به محض اینکه در اروپا اسلام قدرت می گیرد بلافاصله نیروهای بازدارنده وارد عمل می شوند. در واقع در هر نقطه از دنیا که گرایش به اسلام زیاد می شود شاهد هستیم که نیروهای تخریبی آمریکا دست به کار می شوند.

* ولی جنس تخریب آنها به طور مستقیم و نهی‌کننده نیست.

- قطعا مستقیم وارد عمل نمی شوند بلکه برنامه ریزی بلندمدت و بیشتر در قالب فرهنگی می‌کنند و متاسفانه بر اساس برنامه ریزی رسانه ای جنگ مسلمان علیه مسلمان راه می اندازند و نبرد داخلی ایجاد می کنند و چهره خشن و غیر واقعی از مسلمان ها ارائه می دهند. در کمال تاسف باید بگویم که در مقابل برنامه ریزی دقیق و حساب شده آنها ما غفلت های زیادی داشته ایم.

* مشکل از کجاست؛ نداشتن برنامه ریزهای کلان فرهنگی؟

- اتفاقا برنامه ریزی های شاخص فرهنگی هم داریم اما مجموع برنامه ریزی های ما برای اهداف کوتاه و میان مدت است. این در حالی است که جمهوری اسلامی  ایران در نقطه خوبی در منطقه ایستاده است. به این معنا که برای حضور فرهنگی ایران در کشورهای همزبان مانند افغانستان، تاجیکستان و....  می توان برنامه ریزی های مناسبی داشت ولی سینمای ایران در این کشورها حضور حداقلی دارد. ما کشورهای دیگری را در همسایگی خود داریم که این کشورها هم‌دین ما هستند. برای این دسته از مخاطب‌های بالقوه چه کردیم؟ برخی از کشورها هم هستند که از جهت تمدن با ما همخوانی دارند برای این دسته از کشورها چه برنامه ریزی مشخصی به انجام رسانده ایم؟

* وقتی پای بحث درباره دیپلماسی فرهنگی می نشینیم بسیاری از نهادها و ارگان ها مدعی داشتن سهمی از این جریان هستند.

- ارسال ده‌ها جلد کتاب و یا برگزاری برنامه های متعدد در کشورهای همسایه خوب است، اما کافی نیست. به اعتقاد من دیپلماسی فرهنگی مجموع این فعالیت ها نیست بلکه شناسایی المان های تاثیرگذار فرهنگی در جهت تاثیرگذاری و ارائه راهکار است.

*در چنین فضایی سهم جشنواره مقاومت از دیپلماسی فرهنگی چیست؟

- برای پاسخ به این پرسش کمی به عقب برمی گردم و به شکل گیری جشنواره مقاومت اشاره می کنم. جشنواره فیلم مقاومت همان جشنواره فیلم های دفاع مقدس است که سی سال پیش پایه گذاری شده است. به این ترتیب که در سال 1362 یک عده فیلمساز دور هم جمع شدند و براساس گرایش به فیلمسازی با موضوع دفاع مقدس جشنواره ای برگزار کردند. در واقع یک جمع خودجوش بود و خروجی این تبادل نظر، شکل گیری انجمن دفاع مقدس بود و پس از آن جشنواره فیلم مقاومت شکل گرفت که با همه نقاط قوت و ضعفی که داشت تنها یک جشنواره نبود بلکه یک جریان فرهنگی بوده است.

*این جریان فرهنگی در طول سالها فعالیت چه دستاوردی داشته است؟

- یکی از مهمترین خروجی های این جشنواره این بود که به محض برگزار شدن، خلاءهای موجود در سینمای دفاع مقدس مشخص شد.

*چطور؟

- بعد از مدت ها که جنگ تمام شده بود فیلمسازان دنبال جایی برای ساخت فیلم های دفاع مقدس بودند و بعد آمدند چند خاکریز و سنگر درست کردند و به نوعی شهرک دفاع مقدس شکل داده شد. پس از آن انجمن سینمای دفاع مقدس شکل گرفت و بودجه ای به این جشنواره اختصاص داده شد. همه این اتفاق ها پس از برگزاری دوره اول جشنواره دفاع مقدس بود. از برکات این جشنواره شناخت خلاءها و ضرورت برنامه ریزی برای زیرساخت های سینمای دفاع مقدس بود و پس از آن جشنواره دفاع مقدس در جهت کشف استعدادها برآمد.

*جریان فیلمسازی در حوزه سینمای دفاع مقدس در دهه های 60 و 70 چه تفاوتی با سینمای دفاع مقدس در دهه های 80 و 90 دارد؟

- قطعا تفاوت های اساسی دارد. در دهه های گذشته فیلمساز براساس بضاعت ، دانش و تلاش و پشتکار خود فیلم می ساخت اما در این دهه هر فیلمسازی که بتواند برای خودش موقعیتی دست و پا کند، می تواند زمینه های رشد را برای خود ایجاد کند.

*از چه زمانی و بر اساس چه ضرورتی عنوان بین المللی به جشنواره فیلم مقاومت اضافه شد؟

- بعد از تعطیلی چند ساله، زمانی که قصد داشتیم این جشنواره را مجدد راه اندازی کنیم تغییر و تحولات موجود در منطقه را دیدیم و بر اساس همین تغییرات بود که ضرورت بین المللی شدن این جشنواره را احساس کردیم، چون به درستی دریافتیم پرداختن به حوزه دفاع مقدس در کشورمان به تنهایی کفاف اهداف ما را نمی کند.

* با این اوصاف ماهیت جشنواره دستخوش تغییر شده بود.

- دقیقا. واقعیت این است که جشنواره براساس یک ایدئولوژی شکل گرفته بود و اهداف خاص خودش را دنبال می کرد. بنابراین جشنواره و یا رویدادهای فرهنگی از این دست با یک جشنواره صرفا ملی متفاوت است. بدین لحاظ سعی کردیم براساس استانداردهای جهانی در حوزه بین الملل به یک نگاه و نقطه نظر مشترک برسیم. ضمن اینکه در خارج از ایران سینمای دفاع مقدس به درستی شناخته نشده است چراکه جنس جنگ در کشور ما با آنچه معمول است متفاوت بوده و اصولا نوع ایدئولوژی جنگ ما نیز متفاوت بود.

* چرا به کلمه «مقاومت» رسیدید؟

- از ابتدا دنبال این بودیم تا اسمی انتخاب کنیم تا علاوه بر اینکه مفهوم جهان شمول داشته باشد، دفاع مقدس و جنگ ایران و عراق را نیز شامل شود و ضمنا دربرگیرنده حوادث ناخوشایند جنگ در سایر نقاط دنیا باشد و در نهایت به واژه مقاومت رسیدیم.

* تا چه اندازه مفهوم مقاومت در عمل موافق دیدگاه و ایدئولوژی منطقه بود؟

- بسیار زیاد. چون واژه مقاومت از جهت فکری و اعتقادی به ما نزدیک است. به همین منظور در سالهای اول با موضوع مقاومت وارد شدیم، فراخوان دادیم و توانستیم فیلمسازان بسیاری را دور هم جمع کنیم. در جشنواره فیلم کرمان بخش بین الملل رنگ ویژه ای به خود گرفت و مهمانان بسیاری از نقاط مختلف جهان برای حضور در این جشنواره یه ایران آمدند و مساله صرفا هزینه کردن و ارائه آمار نبود بلکه مهمانان صاحب نام در حوزه مقاومت دعوت شدند و کارگاه های بسیاری برگزار کردند و مباحث مختلفی مطرح شد.

* البته جنس کسانی که در رویدادهایی از این دست شرکت می کنند متفاوت از سایر فیلمسازان حاضر در جشنواره های دیگر است.

- حتما همینطور است.. فیلمسازان حاضر در جشنواره هایی از این دست نگاه های مستقلی دارند و به عنوان فیلمساز مستقل شناخته شده اند. بنابراین در فضایی زیست می کنند که هیچ نوع حمایتی ندارند و اغلب اینها در سکوت خبری زندگی می کنند و رسانه ها به راحتی از کنارشان می گذرند. آرت اولیویر فیلمساز آمریکایی با فیلمی درباره واقعه 11 سپتامبر به ایران آمد که البته فیلمی با ساختار ایده آلی نبود اما به عنوان یک سند تاریخی قابل تامل بود. از او پرسیدم آیا این فیلم را در آمریکا نمایش داده است گفت که فیلم هایی از این دست در آمریکا فضایی برای عرضه ندارند.

* یعنی هیچ فضایی مثل دانشگاه و یا موسسات و سازمان های خصوصی در آمریکا برای نمایش این فیلم وجود نداشته است؟

- اتفاقا همین سئوال را هم پرسیدم که در پاسخ گفت قطعا نمایش هایی وجود داشته است اما آنچه مسلم است در فضای رسانه ای آنقدر صداهای متعددی ایجاد می کنند که صدای من شنیده نمی شود.

این نکته مهمی است که آنها به ظاهر در رسانه های دنیا اجازه ابراز عقیده می دهند اما همزمان حجم وسیعی از مقاله و تحلیل های متعدد در معتبرترین رسانه ها نوشته می‌شود و آنقدر صداهای دیگر را بلند می‌کنند که دیگر صدای آن فرد معترض به گوش کسی نمی رسد. با این اوصاف فیلمسازانی از این دست دنبال فضایی می گردند که حرف مستقل خود را بیان کنند و طبیعتا جشنواره مقاومت امکان بسیار مناسبی برای طرح این مباحث مشترک است و این مسئله می تواند یکی از دستاوردهای جشنواره مقاومت محسوب شود.

ادامه دارد...