مدیر انتشارات دارالکتب الاسلامیه در نشست صبح ناشر گفت: ممیزی مشکل عده‌ای خاص است. اصلا اگر قرار باشد همه، براساس آن‌چه در قانون اساسی آمده، عمل کنند کسی مشکلی نخواهد داشت.

به گزارش خبرنگار مهر، شانزدهمین نشست صبح ناشر، امروز یکشنبه 23 شهریور با حضور مرتضی احمد آخوندی مدیر انتشارات دارالکتب الاسلامیه در مرکز رسانه‌ای شیرازه در تهران برگزار شد.

احمد آخوندی در ابتدای این نشست با اشاره به خاطرات فعالیتش در سال‌های دور، گفت: آن زمان زیاد به مسائل جزئی و دقت در تصحیح کتاب توجه نمی‌شد. همان نسخه‌های خطی را کلیشه می‌کردند و یا همانطور به صورت چاپ سنگی منتشر می‌کردند. وقتی که چاپ حروفی باب شد، وضعیت بهتر شد و باید دقت بیشتری روی تصحیح متون اعمال می‌شد. به عنوان مثال، عمده کاری که پدر من روی «صحیفه سجادیه» انجام داد، همین تصحیح بود. تسلطش بر این مساله باعث شد که علما بیشتر به او اعتماد پیدا کنند و کارهای بیشتری را برای چاپ به او بسپارند.

وی افزود: به این ترتیب مثلا کتاب «الغدیر» علامه امینی در ایران چاپ شد که پیش‌ از آن در نجف چاپ شده بود. در آن زمان هم امکانات چاپ در نجف از ایران عقب‌تر بود. پدرم ابتدا 9 جلد الغدیر را و سپس 2 جلد دیگر آن را در ادامه چاپ کرد. سال 1331 یا 32 بود که مرحوم مطهری کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را برای چاپ به پدرم داد. همین‌طور، تفسیر «المیزان» عربی هم در آن‌ سال‌ها توسط علامه طباطبایی به پدرم تحویل داده می‌شد و نشر دارالکتب الاسلامیه آن را به مرور چاپ می‌کرد؛ به این ترتیب که علامه طباطبایی همان‌طور که تدریس تفسیرشان پیش می‌رفت، مطالب هر جلسه را به پدرم می‌رساند. در کل کتاب‌های علمای مختلف توسط این نشر به چاپ می‌رسید و می‌رسد. سال 34 بود که قرار شد «بحارالانوار» توسط این نشر به چاپ برسد.

این مدیر نشر در ادامه گفت: بزرگان زیادی چون علامه طباطبایی، آیت‌الله مصباح یزدی، آیت‌الله عابدی زنجانی و ... در تهیه و چاپ بحارالانوار مشارکت داشتند. در مجموع می‌خواهم بگویم کاری که در این انتشارات انجام می‌شد، صرفاً چاپ کتاب نبود بلکه زنده کردن تعدادی از آثار ماندگار بود. اصول کافی هم از دیگر آثاری بود که به چاپش مبادرت کردیم.

مدیر انتشارات دارالکتب الاسلامیه در پاسخ به سوالی درباره پرداخت حق‌الزحمه برای نوشتن کتاب گفت: ما برای نوشتن کتاب به کسی پول ندادیم. اما مواردی پیش می‌آمد که قرار می‌شد تحقیق و پژوهشی انجام شود. در آن زمینه‌ها هزینه‌هایی صرف می‌کردیم. به هر صورت تحقیق یک کار دوم است. کتاب «ارتباط انسان و جهان» از علامه محمدتقی جعفری که سال 35 یا 36 در 3 جلد چاپ کردیم، کار خود ایشان بود.

احمد آخوندی با اشاره به سال‌های ابتدایی فعالیتش گفت: این نشر به مدیریت پدرم تاسیس شد و ایشان تا سال 84 که درگذشت، در این سمت بود. من از سال 30 به بعد که دیپلم گرفتم، در خدمتش بودم. آن زمان فعالیت نشر دچار مشکلات زیادی بود. ما این روزها مسائل را خیلی ساده می‌بینیم. به عنوان مثال اگر قرار باشد کتابی چاپ شود، متن آن فوری به تایپیست سپرده می‌شود اما آن زمان، این‌گونه نبود بلکه باید حروف را پهلوی هم می‌چیدیم. بعد نسخه حروفچینی‌شده را به مصحح می‌دادند که بخواند و غلط‌ها را بگیرد. کار بسیار پرزحمتی بود. به یاد دارم که آیت‌الله ربانی شیرازی در زندان بود و کتاب‌ها را تصحیح می‌کرد. من نسخه‌های حروفچینی شده را برایشان به زندان قزل‌قلعه می‌بردم و ایشان هم کار تصحیح را انجام می‌داد. من هم هفته بعد به زندان رفته و کتاب را تحویل می‌گرفتم و آن را به کتابخانه می‌دادم تا حروفچینی مجدد شود. آن سال‌ها کتاب‌ها را با شمارگان هزار یا 2 هزار نسخه چاپ می‌کردیم که 10 سال طول می‌کشید همه‌شان به فروش برود. اکثر کتاب‌ها هم عربی و علمی بودند و این در تاخیر فروششان تاثیر داشت. پدرم از سال 75 که بیمار شد، دیگر کار چندانی به مدیریت انتشارات نداشت. من هم این 2 پسر را دارم که هر 2 در کار نشر هستند.

وی درباره مشی این انتشارات درباره چاپ کتاب‌های حوزه تراث شیعه، گفت: چاپ این کتاب‌ها همیشه در دستور کار ما قرار داشت اما در طول سال‌ها فعالیت، کتاب‌هایی هم چاپ کرده‌ایم که ارتباط مستقیم با این موضوع ندارند. به عنوان مثال همان کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی و مطهری، ربطی به تراث شیعه نداشت و در واقع جوابی بود برای مواضع ماتریالیستی که متاسفانه تا آن زمان در مقابل این جریان پاسخی ارائه نشده بود. کتاب «ارتباط انسان و جهان» هم ارتباطی با تراث شیعه نداشت. علاوه بر این کتاب‌ها، چاپ تفسیر نمونه آیت‌الله مکارم شیرازی را از سال 52 در دستور کار قرار دادیم که تا سال 66 چاپ کامل این مجموعه به طول انجامید. ما همیشه به همراه انتشار آثار تراث شیعه، کتاب‌های جدیدی که واقعاً برای جامعه ضروری بود، به چاپ رساندیم. شاید هم علت توفیق این انتشارات همین بوده باشد که به هر دو وجه می‌پرداخت و شاید اگر به یکی از این دو می‌پرداختیم، موفق نبودیم. در کل می‌توان گفت دارالکتب الاسلامیه در زمینه حروفچینی جدید، در میان ناشران یک تحول به وجود آورد. نمونه‌اش هم کتاب «وسائل‌ الشیعه» بود که نقطه عطفی در تاریخ نشرمان بود.

مدیر انتشارات دارالکتب الاسلامیه در بخش دیگری از این برنامه درباره امکانات و فناوری‌های جدید و کاهش سطح مطالعه مکتوب گفت: طبیعی است که این روزها میزان مطالعه مکتوب کاهش پیدا کرده است. کتاب‌های بزرگ و مفصل که هزینه زیادی هم برای خریدشان لازم است، با اقبال روبرو نمی‌شوند. منازل هم کوچک‌شده و قدرت خرید مردم کم. طبیعتاً چنین کتاب‌هایی اولین صدمه را می‌بینند. نهادها و ناشرانی که با حمایت نهادهای بزرگ‌تر کار می‌کنند، نگرانی چندانی در این شرایط ندارند. مثلاً بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، سازمان تبلیغات یا جامعه مدرسین کارهای بزرگی انجام داده و منتشر می‌کنند اما این‌ها در واقع ادارات هستند و به بخش خصوصی ارتباطی ندارند. شاید تعداد ناشرانی که به صورت خصوصی و شخصی کار می‌کنند و موفق هستند، بسیار کم باشد. ما در زمینه نشر دیجیتال، کار کوچکی انجام دادیم که زیاد پیش نرفت و متوقف شد. در این روزها، کتاب‌های زیادی در انبار داریم. رقم تیراژ و شمارگان هم که پایین آمده است. البته ما عادت به انتشار کتاب‌های هزار یا 2 هزارتایی داریم که 10 سال به پای فروش رفتنشان بنشینیم.

احمد آخوندی در پاسخ به سوال خبرنگار مهر درباره مهمترین مشکل امروز بازار نشر و مطرح کردن مسئله‌ای مانند ممیزی به عنوان یکی از این مشکلات، گفت: به نظرم، ممیزی مشکل عده‌ای خاص است. اصلاً اگر قرار باشد همه، بر اساس آنچه در قانون اساسی آمده، عمل کنند کسی مشکلی نخواهد داشت. درست است که اختلاف سلیقه وجود دارد اما مهم عمل کردن به قانون است. در این زمینه، مشکل این است که گاهی خود ممیزین از قانون تخطی می‌کنند و سلیقه شخصی را در کار دخیل می‌کنند. در کار کتاب‌های مذهبی هم این‌طور نیست که ممیزی وجود نداشته باشد. به عنوان مثال مطالب جعلی یا بدون سند یا آن‌دسته از مطالب که وهن اسلام هستند، چاپ نخواهند شد و دچار ممیزی می‌شوند. به هر حال اشاعه مطالب شبهه‌انگیز، کاری خلاف قانون و شرع است. گاهی در کار ممیزی، مسائل سیاسی داخل می‌شود و افراد به این فکر می‌کنند که منفعت حزب‌شان چیست؟

این ناشر ادامه داد: مسئله اینجاست که درباره ممیزی مشکلی وجود ندارد و اگر کتابی در چارچوب قانون باشد، می‌توان درباره مسائل ممیزی‌اش بحث کرد اما تغییر دادن متن کتاب، واقعاً کاری غلط است چون با این کار، حرف مولف اثر را عوض می‌کنیم. اگر بناست کتابی چاپ نشود، خُب نباید بشود اما کتابی را که مسئله‌ای ندارد، می‌توان با بحث و گفتگو و پاورقی، به چاپ رساند. نمی‌توان گفت چون ممیزی وجود دارد، ما پیشرفت نمی‌کنیم. پاسخ اصلی سوال، درباره مهمترین مشکل بازار نشر، دوری مردم از فرهنگ کتابخوانی است. در کشورهای دیگر، در مترو، اتوبوس یا وسائل نقلیه عمومی مردم را می‌بینید که کتاب در دست دارند و سعی می‌کنند از وقتشان استفاده کنند اما این فرهنگ در ایران نیست و کمتر از گذشته هم شده است. بهترین حالت متصور برای این موضوع، در دست گرفتن روزنامه در هواپیماهاست. این فرهنگ ماست که باید تغییر کند. امروز هم که هر کسی تبلت خود را دارد و سرش به آن گرم است.

وی درباره مسئله توزیع در بازار نشر نیز گفت: این روزها تعداد شهرهای کشور زیاد شده ولی ما در مراکز استان‌ها هم کتابفروشی برای عرضه کتاب‌هایمان نداریم. در چنین کشوری که تیراژ کتاب هزار یا 2 هزارتاست، اگر به هر شهر هم یک نسخه فرستاده شود، باید یک نوبت چاپ تمام شود، ولی این‌گونه نمی‌شود. در این سال‌ها کار فروش کتاب، آن‌قدر بی‌درآمد بوده که اگر کسی در شهرستان‌ها به آن مبادرت داشته، به فروش لوازم‌التحریر روی آورده و فروش کتاب برایش کم‌رنگ شده است. مسائل سیاسی باعث شده تا خوب کار نکنیم. پولی که در این کشور برای سیگار صرف می‌شود، ده‌ها برابر پولی است که صرف کتاب می‌شود. در حالی که کتاب ماندگار است و سیگار دود می‌شود و به هوا می‌رود.

مدیر انتشارات دارالکتب الاسلامیه همچنین گفت: درباره فعالیت و همکاری با کشورهای عرب زبان باید بگویم که اوایل که وارد این کار شدم، ارتباطات زیادی با کشورهای زیادی داشتیم و به عراق و سوریه به راحتی کتاب می‌فرستادیم. چند سال پیش هم یک نمایشگاه در جده برپا بود که در آن شرکت کردیم ولی دیگر به نمایشگاه دعوتمان نکردند. دلیلش هم مشخص است. نمایشگاه و بازار بحرین هم خوب بود ولی کم‌کم‌ مزاحمت‌ها شروع شد و دیگر ناشران ایرانی را به نمایشگاه راه ندادند، حتی ناشران ایرانی اهل سنت را. جریانات سیاسی به ویژه بعد از مسائل اخیر، جلوی فعالیت ایران را در بازارهای کشورهای عربی گرفته است. در سال‌های گذشته ارتباطمان با روی کار آمدن دولت بعث در عراق، قطع بود که البته بعد از سقوط صدام درها باز شده و کتاب‌های عربی ایران به عراق رفتند. اما مشکل این بود که بیروت رقیب ما بود و کتاب‌های ما را کپی کرده و چاپ می‌کردند. در حال حاضر هم فقط جزئی از بازار عراق برایمان باقی مانده که آن‌ها با زحمت زیاد، نفع و منفعتی عاید می‌کند. در سال 65 می‌خواستیم در نمایشگاهی در سوریه شرکت کنیم که تنها به 2 کتابمان اجازه حضور دادند. همان 2 کتاب هم از ایران، اجازه خروج نگرفتند.

احمد آخوندی درباره موضوع خروج کتاب از ایران گفت: تا سال 69 و 70 خروج کتاب از ایران مشکل بود، یعنی دقیقاً در زمانی که می‌شد کارهای زیادی انجام داد، اجازه نمی‌دادند. چون یکی از بهترین دوران‌های نشر ایران، سال 58 و اوایل انقلاب بود که بسیاری از کتاب‌های ممنوع‌شده به ویژه آثار اسلامی، به چاپ رسیدند و شمارگان هم بالا رفت. اما زمان بنی‌صدر اجازه داده نمی‌شد تا کتاب از ایران خارج شود. بنی‌صدر می‌گفت چون کاغذ از خارج وارد می‌شود، وقتی کتاب چاپ می‌شود برای خروجش از کشور باید ارز وارد شود. اما نیت او در باطن جلوگیری از صدور انقلاب بود. این وضعیت در زمان آقای میرحسین موسوی هم ادامه داشت تا این که این سد در زمان آقای هاشمی رفسنجانی شکسته شد.

این مدیر نشر در بخش پایانی این نشست یادی از شهید کریم فخرآوری کرد که به دست پلیس بحرین شکنجه شده و به شهادت رسید و یکی از ناشران ایرانی‌الاصل در این کشور بوده است.

مدیر انتشارات دارالکتب الاسلامیه درباره آثار در دست چاپ خود گفت: ترجمه بحارالانوار را از جلد 15 تا 22 در دست چاپ داریم. تا به حال 6 جلد از سری جدید بحارالانوار به چاپ رسیده و جلد هفتم آن در حال تصحیح و جلد هشتم نیز در مرحله ترجمه قرار دارد. به زودی مجموعه مربوط به حضرت امیرالمومنین (ع) را نیز آغاز می‌کنیم که 8 جلد است. کتاب جدیدی هم به نام «ارتداد» داریم که شامل بحث‌های روز است و اثری چالش‌برانگیز است. «امام حسین آنگونه که من دیدم» نیز اثر دیگرمان است که به چاپ خواهد رسید.

وی در پایان درباره چگونگی فعالیت انتشاراتش گفت: ما چاپخانه نداریم و کتاب‌ها را برای چاپ به بیرون می‌سپاریم. در حال حاضر و این روزها، وضعیت چاپ و صحافی کتاب‌ها خوب نیست.