جعفر ابراهیمی(شاهد) در گفتگو با خبرنگر مهر، با بیان اینکه شعر، قالب موثری برای گفتن از هشت سال دفاع مقدس نیست گفت: شعر بیشتر برای بیان هیجانات و احساسات آنی به کار میرود و برای گفتن از جنگ و رویدادهای آن و رشادتهای رزمندگان بهتر است از شعر استفاده نشود.
وی، خاطرهنویسی را بهترین قالب برای گفتن از دفاع مقدس برشمرد و افزود: خاطراتی که در قالب داستان نوشته شدهاند، مخاطب را جذب میکنند. برای مثال«دا»، نمونه موفقی در این زمینه است.
این شاعر نوشتن درباره جنگ را همان اندازه مهم میداند که پرداختن به حواشی آن را و براین باور است که کودکان و نوجوانان امروز از یکسو باید جنگ و رشادتهای رزمندگان ایرانی را بشناسند و از طرف دیگر درد و رنج مادری که تنها فرزند خود را فدای این مرز و بوم کرده یا فرزندی که با یاد و خاطره پدرش بزرگ شده است را درک کنند. به همین خاطر شاعران، نویسندگان، فیلمنامهنویسان و دیگر هنرمندان باید به بیان و تصویر این از خودگذشتگیها بپردازند.
ابراهیمی در عین حال خود را نخستین شاعر کودک و نوجوانی دانست که برای دفاع مقدس شعر سروده و گفت: 31 شهریور 1359، وحید نیکخواه آزاد با من تماس گرفت و گفت: نیروهای عراقی مهرآباد را هدف گرفتند و جنگ آغاز شد؛ ان زمان، من هیچ تصوری از جنگ نداشتم؛ بوشهر را به خاطر آوردم و نخلهایش را؛ چرا که سربازی من در این شهر گذشته بود و یک دنیا خاطره خوش از بوشهر و مردمش داشتم. اینگونه بود که شعر من برای کودکان در آن روز تاریخی سروده شد و این کلمات بر قلب سپید کاغذ نقش بست:
«باز هم مادر من، نخ و سوزن برداشت
روی پیراهن من، وصلهای دیگر کاشت
پدرم کفش مرا، قالبی دیگر زد
کت و شلوارش را، کرد با من همقد
باز شد مدرسهها، بچهها خوشحالاند
به لباس نوی خود همگی میبالند
شادمانم من هم چون که در تابستان
کار کردم بسیار در دل نخلستان
پر شده قلک من از همان کار و تلاش
میتوانم بخرم دفتر و کیف و تراش»