به گزارش خبرنگار مهر، نشست تخصصی اقتصاد سیاسی فرهنگ که به همت پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات و انجمن جامعه شناسی ایران در محل پژوهشگاه فرهنگ و هنر برگزار شد. پرفسور باب جسوب استاد ممتاز جامعه شناسی دانشگاه لنکستر دراین باب به سخنرانی پرداخت و گفت: این بحث خلاصه ای از مطالعات و تحقیقات 40 ساله ای است که در این مورد انجام داده ام.
وی بیان کرد : ما وقتی از اقتصاد سیاسی فرهنگ صحبت می کنیم یک تفاوت بین اینها در نظر می گیریم یعنی فاصله ای بین زیربنا و روبنا در نظر می گیریم که مورد نقد است. جامعه چیز پیچیده ای است که شما از هرطرفی که وارد شوید باید سراغ بقیه مولفه ها بروید. برای ورود به این حوزه ها فرهنگ نقطه ورود خوبی است، اما نمی توانید در آن بمانید و باید از آن گذر کرد.
باب جسوب در ادامه سخنانش با اشاره به روش و مدل های موجود بیان کرد ما این بحران را داریم که ممکن است به یک طرف بغلطیم، ما چگونه به طرفی مانند اقتصاد سیاسی یا فرهنگ نغلطیم.
وی گفت مشکلات و مسائل جامعه هیچ وقت خودشان را به صورت تک رشته ای نشان نمی دهند. بلکه ما باید مسائل را به صورت بین رشته ای ببینیم. به فرض مثال فقر فقط یک مسئله یک رشته ای نیست. بنابراین ما به یک رویکرد بینا رشته ای نیاز داریم. دانشمندانی مانند وبر، مارکس و... هیچ کدام را نمی توان تک رشته ای تلقی کرد. آنها صرفا جامعه شناس یا اقتصاد دان نیستند. ما یک دوره ای پیشارشته ای داشته ایم و الان تخصصی شده ایم و به عبارتی علوم تخصصی شده اند.
وی با بیان اقتصاد سیاسی فرهنگی (c.p.e ) گفت: این رشته یک رویکرد میان رشته ای یا فرا رشته ای است. به معنای اینکه محدودیت های رشته ها را در نظر می گیرد. به عنوان مثال برای فقر می توانیم با اقتصاد وارد شویم و ببینیم چه تبعات فرهنگی دارد و بعد ببینیم که چه پیامد های اجتماعی، اقتصادی دارد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه معناهای متفاوتی از اقتصاد سیاسی موجود است و فهمیده می شود گفت؛ در هم تنیدگی همه این حوزه ها را باید در نظر گرفت به همین دلیل ما از چرخش فرهنگی سخن می گوییم.
وی بابیان چهار نوع چرخش فرهنگی گفت این چهار نوع عبارتند از: چرخش فرهنگی به معنای اینکه همه راجع به فرهنگ می گویند. دومین چرخش فرهنگی روش شناسی است، همه می گویند فرهنگ چیز خوبی است اما نقطه شروع و عزیمت مناسبی برای فهم مسائل اجتماعی بیان می شود. سومین چرخش، چرخش هستی شناسانه است یعنی بدون فرهنگ، ما امکان شناخت هیچ چیز جامعه را نداریم. چیزی که معنا بخشی می کند فرهنگ است. چهارمین چرخش چرخش بازگشتی است، یعنی به خود این چرخش های فرهنگی باز گردیم، و سوال کنیم چرا فرهنگ مهم شد؟ چرا فرهنگ نقطه ورود مناسبی است؟
جسوب با اظهار اینکه ما در عصری زندگی می کنیم که به عصر اقتصادبنیان معروف است گفت: در اروپا و آمریکا به این معنی در اقتصاد دانش بنیان دوره کارخانه ها گذشته است و دانشگاه جای آنها را گرفته است. و عمده کار حوزه قبلی را انجام می دهد و تولید علم می کنند. این مسئله خیلی جالبی برای فکر کردن است.
وی در پایان گفت چگونه شد که این فرهنگ کالایی تا این اندازه رشد کرد؟ این ها نشانه های چیزی است که در چرخش فرهنگی با آن مواجه ایم. ما به میان رشته ای نیازمندیم و نمی شود فقط به اقتصاد، یا فرهنگ اکتفا کرد. در نهایت اینکه فرهنگ در همه چیز وجود دارد.