میرجلال‌الدین کزازی در نشست مربوط به چامه «یور‌ک‌نامه نو» گفت: دانشگاه‌های آمریکا سر در نشیب نهاده‌اند مگر چند دانشگاه که دیوانی و دولتی‌اند و دولتمردان آمریکا می‌خواهند سامان‌دهندگان و دولتمردان آینده را در آن‌ها تربیت نمایند. دانشگاه‌های آمریکا هم به بنگاه‌های اقتصادی فرو کاسته‌اند.

به گزارش خبرنگار مهر، مراسم خوانش و بررسی چامه «یورک‌نامه نو» شامل سفرنامه منظوم میرجلال‌الدین کزازی به آمریکا، دوشنبه‌شب 14 مهر با حضور این ادیب پیشکسوت و جمعی از علاقه‌مندان ادبیات فارسی در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

کزازی در ابتدای این مراسم به مدت یک ساعت به خوانش چامه «یورک‌نامه نو» پرداخت. این چامه که قصیده‌ای بلند بود، با قافیه «...آنی» سروده شده بود و خوانش آن از سوی کزازی، تحسین و تشویق حاضران در برنامه را به همراه داشت.

این محقق ادبیات فارسی بعد از خواندن چامه، گفت: پیش از آنکه سخن بیآغازید، باید سپاسی بگذارم؛ سپاس از تارآواهای خویش. گمان نمی‌بردم بتوانم تا آخر چامه را بخوانم. چون امروز 2 دیدار دانشگاهی داشتم و دوشنبه نیز با خبرنگاری 2 ساعت به گفتگو نشسته بودم. این تارآواها بارها بر من شوریده‌اند چون من همواره بر آنها ستم کرده‌ام. همان‌طور که بر ستم می‌شورند، این تارآواها، این بار بر من نشوریدند. من هم مانند هر ستمکار دیگری، پند نگرفته‌ام و به این تارآواها ستم کرده‌ام، چون ستمکار پند نمی‌گیرد.

وی با اشاره به چامه سروده شده، گفت: در این چامه چندین واژه ناب و نژاده پهلوی وجود دارد که «مینوانی» یکی از آن‌هاست. مینوانی به معنی مینویی است و دو دیگر، «انغران» به معنی روشنایی بیکران است. دوستی به من می‌گفت می‌سزد شما این چامه را به دانشجویی زنده و پژوهنده بدهید تا پایان‌نامه خود را بر پایه آن بنویسد. حالا اگر دانشجویی آمد و خواستار این بود، این کار را هم می‌توان کرد.

کزازی در بخش دیگری از سخنانش گفت: به هر روی، این چامه گزارش سفر بود. وقتی نوشتن را می‌آغازم، نمی‌دانم به کجا خواهم رسید. در سرودن این جوشش درونی دوچندان است. نمی‌خواستم در این چامه از فرهنگ ایرانی بیاورم اما چامه خود به این سو رفت و من آگاهانه چنین نکردم.

سراینده مجموعه‌شعر «دستانِ مستان» در پاسخ به سوالی درباره وضعیت دانشگاه‌های آمریکا، گفت: من به دانشگاه‌ها نرفتم. هم خود نمی‌خواستم و هم دلیل دیگری داشت. آوازه‌ای هم درنیافکنده بودم و آن‌ها هم آگاه نبودند. با این همه نمی‌دانم چگونه آگاهی یافته بودند. می‌خواستند نشست‌هایی را سامان بدهند. دوستی می‌گفت دانشجویان دانشگاهی که او در آن بود، گفته بودند دریغ که فلانی زمانی می‌آید که دانشگاه‌ها به کار نیست. ما ایرانیان، امروز آن‌چه بوده‌ایم، نیستیم. اما می‌توانیم بود. ایرانیان آن توانایی‌ها را همچنان دارند. یک نکته این است اما درباره بزرگانی چون حافظ و سعدی باید گفت که تکرارنشدنی‌اند و همتایی نمی‌توان برای آن‌ها یافت. اما درباره دانشوران می‌پذیرم که می‌توانند باشند.

این پژوهشگر گفت:‌ ایرانیان در شمار برترین لایه‌های اجتماعی در آمریکا هستند. در این کشور هندی‌ها، کره‌ای‌ها و مردمان دیگر کشورها هستند یعنی در خیابان‌ها، بیش آن‌ها را می‌بینید تا مردم نیویورک را. اما کمتر از آن‌ها را در شمار برگزیدگان یا به تعبیر مردم نیویورک، الیت می‌بینید. اما ایرانیان در شمار برگزیدگان این شهراند. شهردار بورلی‌هیلز یک ایرانی است. در اقتصاد آمریکا نیز یک ایرانی به نام بیژن، بنگاهی اقتصادی را در آمریکا پی افکند. این هوش ایرانی و پشتوانه فرهنگی ایران است. اما نمی‌دانم بدبختانه یا خوشبختانه - چون هر دو دید رواست - دانشگاه‌های آمریکا هم سر در نشیب نهاده‌اند مگر چند دانشگاه که دیوانی و دولتی‌اند و دولتمردان آمریکا می‌خواهند سامان‌دهندگان و دولتمردان آینده را در آن‌ها تربیت نمایند. دانشگاه‌های آمریکا هم به بنگاه‌های اقتصادی فرو کاسته‌اند.

کزازی ادامه داد: استاد یکی از دانشگاه‌های آمریکا برایم می‌گفت که روزی یکی از مدیران دانشگاه، خشمناک به نزد من آمد و گفت چرا به فلان دانشجو نمره کم داده‌ای؟ گفتم چون بیش از این نمی‌توانست نمره بگیرد. آن مدیر در پاسخ گفت: اگر نمره ندهیم، دیگر به دانشگاه ما نمی‌آیند. این از دید آمریکائیان دریغ‌انگیز است. از دید ما هم هست. منتهی شاید انگیزه‌ای شود تا ما ایرانیان خود را بازیابیم و رشته امور را به دست گیریم. کما اینکه در گذشته چنین بودیم. دانشمندان ایرانی در گذشته نمونه‌های برتری برای باخترینه بوده‌اند.

مولف کتاب «زیباشناسی سخن پارسی» در پاسخ به سوالی دیگر درباره عرضه شعر خوانده شده وی (چامه) برای مردم آمریکا، گفت: من این چامه را برای ایرانیان سروده‌ام. اگر روزگاری ترجمانی توانا یافت شود که فارسی را به نیکی بداند و بتواند این را به انگلیسی برگرداند، کاری است شایسته. اما من این را برای آمریکایی‌ها نسروده‌ام. باکم هم نبوده که آن را می‌خوانند یا نه.

وی در بخش دیگری از سخنانش درباره فرهنگ آمریکا و اروپا گفت: از دید فرهنگی بر آنم که آمریکا هیچ سنجیدنی با اروپا نیست. این کشور در فناوری و ابزارسازی جلو است و در آنجا همه‌چیز خودکار است. البته در نیویورک اینگونه است و در شهرهای دیگر آمریکا هنوز انسان بیش از ماشین کاربرد دارد. شاید انگیزه من از سرودن این چامه همین بود که آمریکا خود را برترین کشور دنیا می‌داند. البته در برخی زمینه‌ها هست اما همین برتری جویی، انگیزه شد تا من فرهنگ آمریکایی را با فرهنگ ایرانی بسنجم. فرهنگ آمریکا، فرهنگی است برون‌گرا و ابزارساز. در حالی که فرهنگ ایرانی، فرهنگی است درون‌گرا، رازآلود، هنری و مینوی. این دوگانگی، ناخواسته انگیزه‌ای شد تا من در آمریکا، فرهنگ ایران و آمریکا را بسنجم.