خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ و ادب: ترجمه، یکی از راههایی است که ادبیات ایران را به مردم سایر کشورها معرفی میکند. همانطور که در این سالها و با شکلگیری و رشد صنعت ترجمه، مردم سرزمین ما توانستهاند با نویسندگان کشورهای دیگر ارتباط برقرار کنند. در این سالها، تعدادی از نویسندگان کودک و نوجوان به خارج از ایران دعوت شدهاند تا از خود و آثارشان بگویند؛ کتابهایی از نویسندگان ایرانی به زبانهای دیگر ترجمه شده اما هنوز ادبیات کودک و نوجوان ایران، جهانی نشده است.
هنوز هم علاقهمندان، ایران را با شعر مولانا و حافظ و سعدی و خیام میشناسند و بیشتر آنان که خوانندگان جدی ادبیات داستانی ایران زمین هستند از صادق هدایت اینسوتر نیامدهاند. هوشنگ مرادی کرمانی، سه بار نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن شده و تاکنون نتوانسته این جایزه را از آن خود کند. مرادی کرمانی، نویسندهای است که خلعت جهانی شدن را بر قامت او ندوختهاند یا متولیان فرهنگی از نویسندگان و آثارشان حمایت نمیکنند؟ کارها ترجمه نمیشود و اما و اگرهای دیگر....
مصطفی رحماندوست معتقد است: هیچ ارداهای برای جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان وجود ندارد به این معنی که نویسندگان ما دلشان میخواهد کارهاشان معرفی و در سطح بینالمللی منتشر شود؛ اما نه ناشران دولتی و نه خصوصی، ارادهای برای معرفی ادبیات کودک و نوجوان این سرزمین به مردم دنیا ندارند.
نویسنده«قصه دوتا لاکپشت تنها» با اشاره به اینکه ورود به بازارهای جهانی، نیازمند سرمایه است میگوید: ورود به بازارهای جهانی، نیازمند به تبحر و سرمایه است. ناشر باید آثار مختلف را بخواند، داستانهای خوب را انتخاب و خلاصه هرکدام را ترجمه کند. این بخشی از کار ناشر است؛ قسمت دیگری از کار او به بازاریابی مربوط میشود و اینکه سلیقهها متفاوت است و بازار کتاب در اروپا با اسیا و آمریکا فرق دارد و یک ناشر خوب باید بداند هر کشور، چه کتابی را میپسندد و کدام کتاب، هماهنگ با فرهنگ و سلیقه کدام کشور است. از سوی دیگر، تعداد بسیار انگشتشماری از ناشران خصوصی بازاریابی میکنند و بازار کشور مقصد را میشناسند چراکه بیشتر ناشران خصوصی، دغدغه بازگشت سرمایه دارند و طبیعی است که دلشان میخواهد کتابی را منتشر و تنها به بازار داخلی آن فکر کنند. ناشران دولتی هم نه انگیزهای برای این کار دارند و نه برنامهریزی درست و هدفمندی؛ این است که ادبیات ما جهانی نمیشود.
شاعر مجموعه«ترانههای نیایش» به اینکه حضور در نمایشگاههای بینالمللی چون فرانکفورت و بولونیا و براتیسلاوا را برای جهانی شدن ادبیات کودک و نوجوان ایران، کافی نیست اشاره و بیان میکند: بهتر است کتابها پیش از حضور در نمایشگاههای بینالمللی معرفی و ترجمه شوند وگرنه اجاره غرفه و حضور در نمایشگاههای بینالمللی دردی را درمان نمیکند.
برنامه هدفمندی برای جهانی کردن ادبیات کودک و نوجوان وجود ندارد
شهرام اقبالزاده براین باور است که بسیاری از آثار کودک و نوجوان ما قابلیت جهانی شدن دارد اما موانعی بر سر راه هست که باید برداشته و یا کمرنگ شوند. یکی از این محدودیتها، خود زبان فارسی است؛ زبانی که گستره جغرافیایی بسیار محدودی را دربرمیگیرد و تنها به ایران فرهنگی تعلق دارد و از نظر گستردگی حوزه جغرافیایی قابل مقایسه با زبانی مثل زبان انگلیسی نیست.
یکی دیگر از مواردی که به گفته این منتقد ادبیات کودک و نوجوان باید به آن توجه شود، ادبیات معاصر ایران است. مگر چند درصد دانشگاههای جهان که کرسی ادبیات فارسی دارند به ادبیات معاصر توجه میکنند که بخواهند بخشی را هم به ادبیات کودک و نوجوان ما اختصاص دهند؟ آنچه به آن پرداخته میشود ادبیات کلاسیک است و مردم دنیا حافظ و سعدی و مولانا را میشناسند و با شعر و ادبیات داستانی امروز ما آشنا نیستند.
اقبالزاده با اشاره به اینکه برای معرفی ادبیات کودک و نوجوان ایران به مردم سایر کشورها باید برنامهریزی درست و دقیقی وجود داشته باشد م: قرار بود سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، متنهایی را انتخاب و ترجمه کند اما این اتفاق نیفتاد. اصلا ما مرکزی داریم با عنوان«مرکز ساماندهی ترجمه» که معلوم نیست برای ترجمه ادبیات کودک چه کرده و چه برنامهای در نظر گرفته است؟ ظرفیتهای خوبی در ادبیات ما وجود دارد که باید شناسایی و معرفی شوند اما لازمه این کار برنامهریزی هدفمند و صرف بودجه است.
نویسنده «ترجمه برای کودکان» هوشنگ مرادی کرمانی را شناختهشدهترین چهره ادبیات کودک و نوجوان ایران میداند و میگوید: مرادی، شناختهشدهترین نویسنده ما برای مردم جهان است اما دیروز با سحر ترهنده که داور جایزه هانس کرستین اندرسن بوده صحبت میکردم. او میگفت: با اینکه ناهاکو یوهاشی، نویسنده ژاپنی و برنده جایزه اندرسن هم به ادبیات فولکلوریک خود توجه و فضایی فانتزی خلق کرده بود اما داوران با آثار او به خاطر وجود ترجمههای خوب از داستانهایش آشنا بودند اما همه کارهای هوشنگ مرادی کرمانی ترجمه نشده و تمام ترجمهها، خوب و تاثیرگذار نیست. مترجمی که آثار را برگردان میکند باید زبان مقصد و مبدا را به خوبی بشناسد و داستانهای هوشنگ مرادی کرمانی، سرشار از اصطلاحات محلی است.
به گفته این مترجم و منتقد ادبی، امسال هم ایران در نمایشگاه فرانکفورت شرکت کرده اما واقعیت اینکه، حضور در نمایشگاه به جهانی شدن ادبیات کودک ونوجوانما کمک نمیکند. گرچه فرصت خوبی را در اختیار ناشران میگذارد تا با همکاران خود در کشورهای دیگر و نوع فعالیشان آشنا شوند اما تا زمانی که برنامهریزی دقیق و هوفمندی وجود نداشته باشد، اتفاق خاصی نمیافتد.
جهانی شدن در گرو حمایتهای دولتی
فریده خلعتبری، مدیر نشر شباویز یکی از ناشرانی است که به نمایشگاه کتاب فرانکفورت رفته؛ به گفته او یکی از اصلی ترین شرایط برای جهانی شدن ادبیات کودک ونوجوان ایران و فروش رایت کتابهای ایرانی به کشورهای دیگر، نو و خلاقه بودن آثار است؛ به این معنی که هم نویسنده داستان تازهای پدید آورده باشد و هم تصویرگر، نوادیش و خوش فکر باشد. اما افسوس که در ایران، مسئولان وزارت ارشاد و آموزش و پرورش تنها از چند ناشر خاص، که معمولا ناشران دولتی هستند، کتاب میخرند و به بچهها این امکان را نمیدهند تا با آثاری آشنا شوند که دنیا به آن توجه کرده است.
به گفته او جهانی شدن ادبیات کودک درگرو حمایتهای دولتی است چراکه ناشران خصوصی، این امکان و توان را ندارند که کارها را هم در نمایشگاههای بینالمللی شرکت و غرفه اجاره کنند هم کتابها را به زبانهای دیگر، بهویژه زبان انگیسی برگردانند؛ ضمن اینکه در بسیاری موارد شناخت درست و دقیقی از بازار ندارند و نمیدانند چه کتابهایی را انتخاب و ترجمه کنند.
خلعتبری معتقد است: جهانی کردن آثار ایرانی به توجه جدی دولت نیاز دارد.کشوری چون ترکیه برای انتقال و آموزش فرهنگ و زبانش،هزینه می کند،آن هم کتاب هایی که از روی داستان های مثنوی و هزار و یکشب و ملا نصرالدین کپی برداری شده،اما ما چه کرده ایم؟! خودتان داوری کنید،شاید روز جهانی کودک،زمان خوبی برای توجه به این موضوع باشد