خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: پاتریک مودیانو نویسنده فرانسوی به تازگی برنده جایزه ادبی نوبل شده است. پیش از این چند رمان از او به فارسی ترجمه شده است اما این کتابها به دلیل ناشناخته بودن مودیانو طی سالهای گذشته، اقبال چندانی در بازار نشر نداشتند در حالی که طی مدت کوتاهی که از برگزاری جایزه نوبل 2014 میگذرد و با سر زبان افتادن نام مودیانو، فروش خوبی دارند. یکی از مترجمانی که 2 رمان از مودیانو را ترجمه کرده، اصغر نوری است.
از ترجمههای نوری، یکی «محله گمشده» است که چند سال پیش توسط نشر افراز به چاپ رسیده و دیگری «بلوارهای کمربندی» است که هنوز به چاپ نرسیده است. «محله گمشده» درباره نویسندهای است که بعد از 20 سال با یک نام جعلی به شهر خود، پاریس برمیگردد تا با یک ناشر ژاپنی قرارداد بندد. رمان از زبان این شخصیت روایت میشود و سفری که در ابتدای قرار بوده کوتاه باشد، در ادامه داستان طولانی میشود.
شخصیت راوی این داستان، 20 سال است که هویت و شخصیت خود را تغییر داده و دیگر به زبان مادریاش یعنی زبان فرانسوی سخن نمیگوید....
نوری در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره آشناییاش با این نویسنده میگوید: با پاتریک مودیانو زمانی که دانشجوی رشته زبان و ادبیات فرانسه بودم، آشنا شدم. حدود سالهای 78 و 79 بود و رساله کارشناسیام را هم درباره مودیانو نوشتم. او برایم نویسنده جالبی بود و سبک خاصی در نوشتن داشت. او بعضی از مولفههای داستاننوسی کلاسیک را کنار میگذارد و بیشتر داستانهایش هم که به شیوه روایتشان هنر حافظه میگویند، گویی دارند خاطرات او را نقل میکنند. یعنی این داستانهای گویی خاطرات مودیانو هستند و البته اکثرشان جعلی هستند و واقعی نیستند. این حالت را هم بیشتر از دیگر آثارش میتوان در سهگانه اول او یعنی رمانهای «میدان اتوال»، «گشت شبانه» و «بلوارهای کمربندی» مشاهده کرد.
وی افزود: مودیانو در این 3 رمان، به زمان اشغال فرانسه توسط نازیها پرداخته است و بهگونهای داستان مینویسد که گویی دارد خاطره میگوید. در حالی که او متولد سال 1945 یعنی سال پایان جنگ جهانی دوم است. این سنت و شکل قصهنویسی در کارهای بعدی مودیانو تا امروز مشاهده میشود. یعنی با یک شخصیت و من مواجهایم که در خیلی از جاها شبیه به خود مودیانو است و در حال پرسه زدن در بین یک سری خاطرات است. این خاطرات هم بیشتر با شهر پاریس و شخصیت پرسهزننده گره خوردهاند. یعنی شخصیت مورد نظر با پرسهزدن در کوچههای پاریس، سعی دارد رد پایی از گذشته را پیدا کند چون نمیتواند با زمان حال همراه باشد. در واقع هویت شخصیت اصلی کارهای مودیانو به دنبال هویتاش در گذشته است.
این مترجم در ادامه گفت: سال 87 مقاله نسبتا مفصلی درباره مودیانو نوشتم که با عنوان «پاتریک مودیانو؛ نقاشی خاطرات، لذت خواندن» به چاپ رسید. در سال 89 هم ترجمه رمان «بلوارهای کمربندی» را شروع کردم و به خاطر آن، از مرکز ملی کتاب فرانسه بورس 2 ماه تحقیق را گرفتم. بعد از رفتن به فرانسه سعی کردم با مودیانو ارتباط برقرار کنم و از طریق پست الکترونیک چندین نامه رد و بدل کردیم. در ترجمه «محله گمشده» و «بلوارهای کمربندی» به عنوان دومین ترجمهام از او، درگیریام بیشتر روی متن و زبان مودیانو بود. چون وقتی مولفههای کلاسیک را حذف میکند، بیشتر دغدغهاش روی زبان است. من هم دغدغهام این بود که بتوانم زبان او را بازتولید کنم.
نوری گفت: مودیانو از زبانی ساده و جملات کوتاه استفاده میکند. طی سالهای اخیر دیدم که مترجمانی از مودیانو ترجمه میکنند که سابقه چندانی در ترجمه ندارند. به نظرم این پدیده، به دلیل سادگی زبان مودیانو است. این مساله یک مشکل اساسی در خود دارد که من در ایمیلهایم با مودیانو دربارهاش صحبت کردم. یعنی زبان داستانی او یک ویژگی دارد که به راحتی میتوان آن را شاعرانگی نامید اما شاعرانگی نیست. چون او با زبانش دارد تولید حرکت میکند. داستانهای او با حرکت و پرسهزدن دائمی راوی در پاریس، همراه است. مودیانو سعی میکند جملاتش ساکن نباشند و در خود حرکت دارند. این نویسنده سعی میکند با جابهجایی مولفههای جمله، این کشف را در زبان ایجاد کند؛ با استمداد از حرکتی آرام و پیوسته.
مترجم آثار آگاتا کریستف در بخش دیگری از سخنانش گفت: دنیای داستانی مودیانو یک سری تمهای آشنا دارد. یکی تنهایی و جستجوی خود است که تقریبا در همه رمانهایش وجود دارد. دیگری آدمهایی است که زمان حال ناآرام هستند و همیشه دنبال ردپای گذشته هستند و در گذشته به هویتشان میرسند. و تم دیگر، زبانش است که در نگاه اول ساده است ولی این نثر یک ویژگی دارد که به آن شاعرانگی میگویند ولی از نظر من، از نوع حرکت است؛ حرکتی دورنی. در نامهنگاریهایم با مودیانو، او گفت آنقدر کلمات را صیقل میدهم تا به اینجا برسند. اگر این ویژگی زبانی در ترجمه رمانهای مودیانو استخراج نشوند، رمانهای او آثار خوبی به نظر نمیرسند و فکر میکنم دلیل اینکه از بعضی از بزرگان میشنویم که رمانهای مودیانو معمولی هستند یا خوب نیستند، به همین علت باشد چون ترجمههای آثارش، آنطور که باید از آب در نمیآیند.
نوری در پایان گفت: ترجمه رمان «بلوارهای کمربندی» را با مشکلاتی که چند سال پیش برای نشر چشمه به وجود آمد، نزد خودم نگه داشتم و حالا که او نوبل برده و مشکل نشر چشمه هم حل شده، قصد دارم تا آن را به این ناشر بسپارم.