به گزارش خبر نگارمهر، اتفاق خوبی نیست اینکه محمدمایلیکهن را در آستانه درب زندان ببینیم، اتفاق خوبی نیست که علی دایی هر دو پا را در یک کفش کند و بگوید باید فلانی به زندان برود! فلانی کیست؟ مربی سابق خود دایی! شاید دایی حق داشته باشد. شاید هم نه.
به هرحال این بخش ماجرا را قاضی تعیین می کند اما واقعیت این است که در ورزش و در دنیای پهلوانی رسم بر این رفتار نبوده و همیشه حرمت بزرگتر حفظ می شده و به درست یا غلط از قدیم می گفتند چوب معلم گل است.
این درست که ماجراها دیگر مثل سابق نیست. این درست که جامعه نوین ظرفیت و تحمل کمتری نسبت به گذشته دارد اما واقعیت این است که حتی همین جامعه با ظرفیت کم هم چنین اتفاقاتی را دوست ندارد.
این اما همه داستان نیست و تک موردی نیست که وجود دارد، همین فرهاد مجیدی دربرنامه نود همین هفته هم حرمت مربی خود را نگه نداشت و اگر چه اسم نبرد اما واقعیت این است که برداشتها به سمت قلعه نویی بود و اگر هم فرهاد نظرش این نبوده باشد (که بعید می دانیم) باید به گونه ای حرف می زد که چنین برداشتهایی نشود. البته در موارد دیگر فرهاد مجیدی دربیانیه قدیمی اش کاملا در رابطه با امیر اسم او را برده بود.
حسن روشن گزینه بعدی است. او در اکثر روزها علیه مدیران استقلال حرف میزد، هنوز هم چنین میکند و هیچکس نمی داند به کدامین دلیل چنین می کند و چرا؟
پیش از این هم بین دایی و پروین، بین قلعهنویی و حجازی، بین مایلیکهن و قلعهنویی و ... بارها و بارها چنین دعواهایی دیده بودیم، هنوز هم می دیدیم و نمیفهمیم که چنین فضایی با ادبیاتی اینچنینی: آقا قلدره، گروهبان قندلی و مواردی چون این که اصلا کم نیستند چگونه بر زبان برخی از این دوستان جاری میشود و از آن بدتر اینکه بعضا برخی از این اعضای فوتبال یکدیگر را به اختلاس کردن و جادو کردن و دزدی و رانت خواری و ...متهم می کنند آنهم در رسانه های عمومی!
اگر در خانه دعوایشان شود، اگر در حریمی معلوم دعوا کنند بحث فرق می کند اما در رسانه ها؟ این درست که رسانهای ها باید آیینه باشند و هر چه که هست را عینا بازتاب دهند اما این رسمش نیست که دعواهایشان را در رسانهها انجام دهند همه مردم را خبر کنند.
امروز هم که پای دادگاه و زندان وسط آمده و ما واقعا هنوز در شوک به سر میبریم و از این عزیزان می پرسیم چرا برای دعوا کردن با یکدیگر ادبیات فاخرتری را در نظر نمی گیرند و مراقب تهمت ها نیستند؟