مجله مهر- جواد شمقدری در پایان راه است. مسیر ویژهای که او در آغاز «تغییر ریلگذاری سینمای ایران» را مقصد آن میدانست امروز به ناکجاآبادی ختم شدهاست که خود او را نیز به متناقضگویی انداخته است.
او که در فاصله چهار سال توانست سمت خود را از معاونت سینمایی به رئیس سازمان سینمایی ارتقا دهد، روزگذشته در گفتوگویی درباره دستاوردهای دوران مدیریت خود به بحث اسکار فیلم سینمایی "جدایی نادر از سیمین" اشاره کرده و در اظهاراتی قابل تأمل خبر از لابی مدیران سینمای ایران با آکادمی اسکار دادهاست!
حکایت لابی شمقدری با آکادمی اسکار!
شمقدری مدعی شدهاست: "در رابطه با اسکار چندبار گفتهام زماني که قرار بود مسئوليت سينمايي آن زمان را برعهده بگيرم از آقاي احمدينژاد پرسيدم اگر بخواهيد در يک جمله من را نصيحت کنيد چه ميگوييد ايشان گفتند برو سينماي ايران را بينالمللي کن و من گفتم اولين گام اين است که اسکار بگيريم و او گفت خوب اينکار را انجام بده و اين اتفاق افتاد."
رئیس سازمان سینمایی در گفتوگو با ایلنا به تشریح این روند پیچیده هم پرداخته و گفتهاست: "خيليها در اين سي سال تلاش کردند اسکار بگيرند اما موفق نشدند اما الان شد مدعي شد: آن سال که «جدايي نادر از سيمين» جايزه اسکار را گرفت ميشد فيلم ديگري به جشنواره جهاني برود و اسکار نگيرد و «جدايي نادر از سيمين» ميتوانست در فجر انتخاب نشود و اگر انتخاب ميشد ميتوانست جايزه نگيرد. اينها يک برنامهريزي بوده است. وقتي شما در عرصه بينالمللي ميروي و ميخواهي جايزه بگيري قطعا نميتواني با شاخصهاي خودت عمل کني و طبيعي است که بتواني با شاخصهاي آنها عمل کني، اما براي ما اين مهم بود که با شاخصهاي آنها عمل کنيم اما منافع ملي مارا زير سئوال نبريم."
شمقدری حتی تأکید کردهاست: "ما طراحي کرديم و حتي لابيگري کرديم تا اين اتفاق بيفتد و براي همه ايرانيان مهم بود که يک فيلم ايراني اسکار بگيرد. فيلمساز براي ما مهم نبود بلکه مهم اين بود که فيلم از سينماي ايران جايزه بگيرد."
اسکار یا جشن سینمای گچساران!
متن این اظهارات از روزگذشته در بسیاری از رسانهها بازتاب داشتهاست و قطعاً از سوی چهرههای سینمایی نیز با واکنشهایی مواجه میشود اما بد نیست برای سنجش صحت و سقم این "روند برنامهریزی شده" کمی به عقب بازگردیم و مواضع آقای رئیس را با روزهای قبل و بعد از کسب جایزه اسکار مرور کنیم.
"اسکار یک اتفاق سینمایی است که در کشور آمریکا اتفاق میافتد و جنس آن شبیه به جشن سینمای گچساران در چند روز اخیر است." این معروفترین موضعگیری جواد شمقدری درباره اهمیت مراسم اسکار آن هم در روزهای اوجگیری گمانهزنیها درباره معرفی نماینده سینمای ایران به اسکار در شهریورماه 90 است. اظهارنظری که بهروشنی نشان میدهد دیدگاه رئیس سازمان سینمایی درباره "توصیه رئیس جمهور" چه بودهاست!
این اظهارنظر با ادبیات مختلف از سوی دیگر مدیران سازمان سینمایی هم مطرح میشد تا تأکید شود که اساسا سینمای ایران نگاه ویژهای به مراسم اسکار ندارد. تا جایی شمقدری تأکید میکرد: "سينماي ايران راه خودش را مستقل از اين جوايز جلو ميبرد."
شمقدری که بلافاصله پس از کسب جایزه اسکار گفت: "معتقد هستيم نبايد برنامههاي خودمان را در سينما به جوايز متصل كنيم." امروز این اتفاق را اساسا متصل به برنامهریزی از پیش تعیین شده خود میداند و اساسا گویی فراموش کرده که او و تیم سیاستگذاران سینمایی ایران در 4 سال گذشته چنان نگاهی به مراسم و جایزه اسکار داشتند که اساسا پس از توفیق اصغر فرهادی و در روز بازگشتش به ایران هیچ یکی از مقامات سینمایی (بهغیر از احمد میرعلایی که مستقلاً به فرودگاه آمده بود) در مراسم استقبال از او حاضر نشدند.
استقبال برنامهریزی شده از فرهادی!
پس از آن هم هیچگاه این دستاورد بازتابی در پروسه مدیریت سینمای ایران نداشت و کار به جایی رسید که یکسال پس از کسب این جایزه زمانی که ایران میتوانست به فیلم تحسینشده "یه حبه قند" دیدگاه آکادمی اسکار نسبت به سینمای ایران را عیارسنجی کرده و از پتانسیل بهوجود آمده به بهترین نحو استفاده کند به ناگاه تیم مدیران برای تحری اسکار به اجماع رسیدند و از ارسال فیلم به آکادمی منصرف شدند.
سرمایهگذاری روی یک فیلمنامه ضعیف!
اما این همه داستان نیست چرا که نسبت سیستم مدیریت سینمای ایران با فیلم "جدایی نادر از سیمین" هم حکایتی مفصل دارد؛ حکایتی که کمتر نشانی از برنامهریزی و حمایت برای استفاده از این فیلم برای "جهانی کردن سینمای ایران" میتوان کشف کرد.
چه آن روز که پروانه ساخت فیلم به دلیل اظهارات کارگردان در جشن سینما توقیف و از ادامه فیلمبرداری آن جلوگیری شد، چه آن روز که به بهانه رفع توقیف رئیس سازمان سینمایی رسماً درباره آن موضعگیری کرد و گفت: "در مورد فیلم جدید فرهادی نیز حتی وقتی فیلمنامه مجوز گرفت به ما اعتراض شد که چرا مجوز گرفته و او میخواهد این فیلم را بسازد. به همین علت خودم شخصاً فیلمنامه را خواندم، فیلمنامه چیزی شبیه "درباره الی..." است و شاید حتی از آن ضعیفتر باشد."
فیلم پس از ساخته شدن و حضور در جشنواره فیلم فجر هم چندان با رویکرد حمایتی مدیران مواجه نشد و بهرغم استقبال منتقدان و مخاطبان جشنواره از فیلم جایزه بهترین فیلم جشنواره به مسعود کیمیایی رسید که احتمالاً خود نیز میدانست "جرم" در کارنامهاش اثری جدی محسوب نمیشود!
حال جالب است که جواد شمقدری میگوید از همان ابتدا برای اجرایی شدن سفارش رئیس جمهور روی فیلمی سرمایهگذاری کرده است که از ابتدا خود میدانسته فیلمنامه ضعیفی دارد و پس از ساخت هم کیفیتش مورد تأیید داوران جشنواره فجر قرار نگرفتهاست!
تأثیر احمدینژاد بر توفیقات فرهادی
نکته جالب دیگری هم در این میان جای یادآوری دارد و آن اینکه بهرهمندی اصغر فرهادی از حمایتهای مدبرانه جواد شمقدری و البته سفارشهای محمود احمدینژاد محدود به فیلم اخیر او نمیشود. در جریان برگزاری آخرین جشنواره فجر دوران وزارت صفارهرندی فیلم "درباره الی..." در وضعیت توقیف قرار داشت و حضورش در جشنواره با اما و اگرهایی مواجه بود.
آن زمان جواد شمقدری نه میدان بهارستان که در پاستور ساکن بود و بهعنوان مشاور سینمایی رئیس جمهور تحولات سینمای ایران را رصد میکرد. در همین جایگاه هم برای دفاع از ساخته اصغر فرهادی وارد میدان شد و بعدها با اعمال نظر رئیس جمهور توانست این فیلم را در فهرست فیلمهای حاضر در جشنواره بگنجاند. اتفاقی که احتمالاً اگر نمیافتاد شاید "درباره الی..." حداقل تا پایان مدیریت صفارهرندی نادیده میماند و توفیقات جهانی آن که بعدها زمینه را برای رسیدن "جدایی نادر از سیمین" به اسکار فراهم آورد هیچ گاه رقم نمیخورد.
جواد شمقدری درپایان راه ریلگذاری سینمای ایران قرار دارد. روایت امروز او از آنچه در این سالها بر سینمای ایران گذشتهاست قطعاً شنیدنی است اما ای کاش برای اعلام مواضع امروزش کمی هم روی حافظه شنوندگان حساب کند!