فهیمه رحیمی یکی از مشهورترین رمان‌نویسان معاصر ایران است که بیش از ۲۲ رمان از او منتشر شده و بسیاری از آنها بیش از ۱۰ بار تجدید چاپ شده‌اند؛ از این میان رمان «پنجره» با ۳۳ بار چاپ در رتبه اول و «اتوبوس» با ۲۷ بار چاپ در رتبه دوم قرار می‌گیرد.در فهرستی که سال ۱۳۸۵ از سوی وزارت ارشاد منتشر شد، ۷ مورد از ۴۷ اثر پرفروش ادبیات داستانی ایران بعد از انقلاب، از آثار او بوده است.

مجله مهر: بانوی قصه های پرفروش. این، شاید مناسب ترین تعبیر برای فهیمه رحیمی باشد. نویسنده ای که با رمان های عاشقانه اش پرطرفدار شد. به اوج شهرت رسید و سرانجام قصه سرطان، کتاب زندگی اش را ه پس از ۲۲ سال داستان‌نویسی در ۲۸ خرداد ۱۳۹۱ بست. رحیمی در تمام این سال‌ها تنها ۳ بار حاضر به گفتگوی مفصل با رسانه‌ها شد که اولی با شماره ۳۷ مجله زنان در سال ۱۳۷۶، دومی با روزنامه کارگزاران در ۱۳۸۵ و سومی مصاحبه‌ای بود که یوسف علیخانی به بهانه انتشار کتاب «معجون عشق» در سال ۱۳۸۹ با او انجام داد. هرچند یک‌بار در گفتگوی کوتاهی با هفته نامه «همشهری جوان» گفت که در تمام آن مصاحبه‌ها دست برده شده است.

آثار فهیمه رحیمی گرچه مخاطبان بسیاری به ویژه در میان جوانان و مخصوصا دختران در دو دهه اخیر داشته، اما همواره با وصف «ادبیات عامه‌پسند» شناخته می‌شده و بیشتر چهره‌های ادبی حتی تمایلی به اظهارنظر درباره این آثار نداشته‌اند.

نسرین ثامنی، رجبعلی اعتمادی با نام مستعار «ر. اعتمادی»، نازی صفوی و سیدمرتضی مودب‌پور با نام مستعار «م. مودب‌پور» دیگر چهره‌های مطرح ادبیات عامه‌پسند فارسی هستند؛ گرچه ر. اعتمادی لقب عامه‌پسند را نوعی تحقیر این نوع ادبیات می‌داند.

آغاز ماجرا؛ انشایی در ۹ سالگی

آغاز نوشتن فهیمه رحیمی را می‌توان یک انشا با عنوان «دلم برای پروانه می‌سوزد» دانست که به گفته خود او با تشویق مادر و معلم او مواجه شده و انگیزه‌اش برای نوشتن را جدی کرده است.

در ۱۳ سالگی «جنگ و صلح» را خواند که یکی از شاهکارهای ادبیات کلاسیک جهان است. نویسندگان محبوب او «بزرگ علوی»، «ارنست همینگوی»، «رومن رولان» و «خواهران برونته» بوده‌اند. به اشعار سهراب سپهری و احمد شاملو از میان شاعران ایرانی بیشتر علاقه داشته است.

رحیمی در ۱۷ سالگی ازدواج کرد، صاحب دو فرزند شد و تجربه دو بار تحصیل ناتمام را در دانشگاه و حوزه از سر گذراند. تحصیل در رشته ادبیات فارسی در دانشگاه را آنچنان که در گفتگو با مجله زنان گفته، به دلیل بارداری‌اش و آنچنان که در گفتگو با روزنامه کارگزاران گفته، به دلیل مخالفت همسرش با جو نامناسب دانشگاه‌ها پیش از انقلاب کنار گذاشت. پس از آن ۳ سال در حوزه علمیه «آب‌منگل» تهران مشغول به تحصیل شد که این دوره هم به دلیل نقل مکان به کرج نیمه‌کاره ماند.

او در ۱۷ سالگی خبرنگار مجله «زن روز» می‌شود و چند سال به صورت ناپیوسته خبرنگار ورزشی بوده است. او همچنین گزارش‌هایی از زندگی خصوصی زنان شکست‌خورده برای «زن روز» تهیه می‌کرده که احتمالا سوژه‌های اولین داستان‌های او را ساخته‌اند.

اولین رمان؛ کوهی از نامه‌های مخاطبان

اولین رمان او «بازگشت به خوشبختی» در سال ۱۳۶۹ منتشر شد. فهیمه رحیمی برای چاپ این رمان از ناشران بسیاری جواب منفی شنید اما برادران شهبازی که مدیران نشر پگاه و چکاوک بودند، کتاب او را چاپ کردند.

فهیمه رحیمی در خاطره‌ای واکنش خوانندگان به چاپ اولین کتاب خود را اینگونه شرح می‌دهد: «رفتم بالا و دیدم پشت یک میز یک چیزی مثل کوه نامه است. گفتم اینها مال من است؟ نامه‌ها را بغل کردم. من گریه می‌کردم و با گریه من برادران شهبازی هم گریه می‌کردند.»

داستان‌نویس مخاطب‌گرا

او به همه نامه‌ها پاسخ می‌داد و برای خوانندگان کارت‌پستال ارسال می‌کرد. آنچنان که خود او گفته، تا سال ۱۳۸۵ به ۶۰ هزار نامه مخاطبان خود پاسخ گفته است.

فهیمه رحیمی را علاوه بر صاحب‌سبک بودن در ادبیات داستانی ایران، می‌توان رمان‌نویس مخاطب‌گرا نیز دانست؛ چنانکه جز ۳ مصاحبه مفصل، هیچگاه روی خوشی به رسانه‌ها نشان نداد، اما علاوه بر پاسخ دادن به همه نامه‌های مخاطبان، ۲ بار به دلیل درخواست خوانندگان خود برای رمان‌هایش دنباله نوشت تا پایان تلخ آنها را بازسازی کند.

آنچنان که خود رحیمی گفته، مخاطبان او چنان از سرنوشت تلخ شخصیت‌های رمان «زخم‌خوردگان تقدیر» افسرده شدند که او رمان «هنگامه» را نوشت. رمان «ماندانا» هم در ادامه «پنجره» محبوب‌ترین رمان او نوشته شد.

نزدیک به ۱۲ هزار صفحه در ۲۲ سال

مشهورترین چهره ادبیات عامه‌پسند ایرانی که به گفته خود او صبح زود بعد از نماز صبح شروع به نوشتن می‌کرده و علاقه ویژه‌ای به حل جدول در فواصل رمان نوشتن داشته، تا انتهای عمر ۱۱ هزار و ۷۰۰ صفحه داستان نوشت و به طور متوسط هر کدام از رمان‌های او ۳۹۰ صفحه داشت. پرحجم‌ترین کتاب او «آریانا» ۶۲۴ صفحه بوده و کم‌حجم‌ترین کتابش «بازگشت به خوشبختی»، ۲۰۵ صفحه و اولین اثر او بود.

رحیمی در سال ۱۳۷۸ پرکارترین سال رمان‌نویسی خود را از سر گذراند. او در آن سال ۴ رمان «آریانا»، «اشک ستاره»، «روزهای سرد برفی» و «هنگامه» را به خوانندگانش تقدیم کرد. آخرین رمان منتشر شده رحیمی، «غوغای بی‌هیاهو» بوده است.

یکی از معدود عکس هایی که از فهیمه رحیمی موجود است. عکس یادگاری با کتابهایش. چند روز پیش از مرگ.

فهیمه رحیمی چرا پرفروش بود؟

حسن میرعابدینی نویسنده کتاب صد سال داستان‌نویسی در کتاب خود به تحلیل دلایل پرفروش شدن کتاب‌های فهیمه رحیمی پرداخته است. «بیان مسائل، ترس‌ها و آرزوهای زنانه»، «جدایی و پیوستن»، «دست گذاشتن بر احساسات و رویاهای دختران جوان»، «سال‌های بعد از جنگ و اقبال به ادبیات عامه‌پسند» و «کم‌خطر بودن رمان عامه‌پسند در مقایسه با رمان پیشرو» دلایلی است که در جلد چهارم کتاب صد سال داستان‌نویسی برای تحلیل چرایی پرفروش بودن آثار فهیمه رحیمی ذکر شده است.

چهره مشهور ادبیات عامه‌پسند ایران که بسیاری از نویسندگان امروز قدم در راه او گذاشته‌اند، شعر هم می‌سرود و شعرهایی که «نظام دشتی» در رمان‌های «زخم‌خوردگان تقدیر» و «هنگامه» می‌گوید، همگی از شعرهای فهیمه رحیمی هستند.

بیشتر منتقدان ادبی و چهره‌های شاخص ادبیات داستانی در ایران، حتی تمایلی به نام بردن از داستان‌نویسان عامه‌پسند ندارند و کلاس‌های داستان‌نویسی مملو از طعنه و کنایه‌هایی است که نثار بازار کتاب عامه‌پسند می‌شود، اما با این حال این دسته از نویسندگان روز به روز در حال افزایش هستند و شکاف میان داستان‌نویسی پیشرو و عامه‌پسند همچنان در حال عمیق‌تر شدن است.

فهیمه رحیمی به «دانیل استیل ایران» معروف شده است. دانیل استیل نویسنده‌ای احساساتی شناخته می‌شود و تنها زن امریکایی است که تاکنون بیش از ۵۵۰ میلیون نسخه از کتاب‌های او در سراسر جهان به فروش رفته است. همچنین بیش از ۲۱ رمان دانیل استیل در ساخت سریال‌های تلویزیونی مورد استفاده قرار گرفته و وقتی درباره رمان‌ها و شخصیت‌های داستان‌هایش حرف می‌زند، اشک می‌ریزد.

«دنیل استیل ایران» در پاسخ به این سوال که «چرا فقط عاشقانه می‌نویسید؟»، گفته است: «چون معتقد هستم خداوند خود عاشق‌ترین عاشق‌هاست و بدون عشق زندگی فناست.»