به گزارش خبرگزاری مهر، "آلپتکین دورسون اوغلو" (Alptekin Dursunoğlu) سردبیر سایت خبری و تحلیلی Yakın Doğu Haber (خبر شرق نزدیک) و یکی از کارشناسان برجسته ترک در زمینه مسائل غرب آسیا به شمار می رود. دورسون اوغلو کتابهای زیادی در مورد مسائل مربوط به منطقه خاورمیانه تالیف کرده است که از مهمترین آنها می توان به: جنگ نیابتی در سوریه، جنگ جهانی چهارم و خاورمیانه، نتیجه صفر در سوریه و اتفاق استراتژیک (تاریخچه روابط ترکیه و اسرائیل) اشاره کرد. کتابهای وی هفته ها جزء پرفروش ترین کتابها بوده است.
به عقیده آلپتکین دورسون اوغلو مشکل اساسی ترکیه درباره مسئله سوریه از آنجا شروع می شود که پس از ظهور گروه تروریستی داعش و مشخص شدن غیر ممکن بودن سقوط نظام بشار اسد در سوریه برای آمریکا و متحدانش که منجر به تغییر رویه و نگاه آنها به جنگ داخلی سوریه شد، آنکارا با خطایی استراتژیک که شاید بسیاری از آن معلول لجبازی های رجب طیب اردوغان و اشتباه گرفته شدن تئوریهای آکادمیک و دانشگاهی با محیط واقعی از سوی تئوریسین سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه یعنی احمد داوود اوغلو شروع شد. به نظر دورسون اوغلو این خطای استراتژیک همانا عدم درک این واقعیت از سوی رهبران حزب عدالت و توسعه بوده است که آمریکا و متحدانش پس از ظهور داعش در مورد مسئله سوریه دچار تغییر نگاه اساسی شده اند.
در همین رابطه خبرگزاری مهر گفتگویی را با این کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه از کشور ترکیه انجام داده است که مشروح آن ارائه می شود:
خبرگزاری مهر : آقای دورسون اوغلو چرا در روزهای اخیر شاهد دور افتادن آنکارا از متحدان غربی اش و به انفعال کشیده شدن سیاستهای حزب عدالت و توسعه در مورد مسائل مربوط به منطقه هستیم؟
- به طور ساده و خلاصه مهمترین دلیل آن تغییر موضع گروه موسوم به دوستان و لجبازی آنکارا در این رابطه بوده است. موضع محافظه کارانه آنکارا در مقابل داعش و عدم مقابله جدی با این گروه تروریستی از آنجا ناشی می شود که سردمداران حزب عدالت و توسعه نتوانستند تغییر موضع گروه موسوم به دوستان سوریه در 12 سپتامبر 2014 را به خوبی خوانده و تجزیه تحلیل کنند. مثلا اتخاذ این موضع محافظه کارانه و مردد بودن آنکارا برای مقابله با گروههای تروریستی را به خوبی می توان از اظهارات سران حزب عدالت و توسعه و حوادث روی داده به سادگی می توان فهمید بنده برخی از آنها را برای شما بازگو می کنم :
12 سپتامبر: ترکیه با شرکت در نشست جده که از سوی جامعه بین المللی تشکیل شده بود اما با عدم امضای بیانیه پایانی اجلاس مردد بودن خود را به شکل آشکار و واضحی نشان داد. در آن موقع عدم مشارکت ترکیه در امضای بیانیه پایانی با دو دلیل اساسی توجیه شد:
1.در درون متن بیانیه به صورت آشکاری بر لزوم مبارزه نظامی با داعش تاکید شده بود، وزیر امور خارجه ترکیه، مولودچاووش اوغلو که در نشست شرکت کرده بود برای رایزنی با آنکارا تماس گرفت ولی چون در آنکارا با این متن مخالفت شده بود، چاووش اوغلو نیز بدون امضا کردن بیانیه جده را ترک کرد.
2. در آن زمان 49 تبعه ترکیه به همراه سرکنسول ترکیه در موصل،گروگان داعش بودند و امضای چنین بیانیه ای به معنای به خطر انداختن جان آنان بود.
20سپتامبر: مولود چاووش اوغلو نظر ترکیه مبنی بر اینکه تا زمانی که بشار اسد در سوریه سر کار است ایجاد استقرار در سوریه و منطقه غیر ممکن است، بار دیگر تکرار کرد.
23 سپتامبر: احمد داووداغلو نخست وزیر، اینکه دلیل اصلی وارد نشدن ترکیه به ائتلاف ضد داعش را فقط به قضیه گروگانها ربط دهند، اشتباه خواند و اعلام کرد که آنکارا دارای نقشه راه خود است و مستقل از همه اقدام خواهد کرد.
28 سپتامر: رئیس جمهور اردوغان اعلام کرد که ترکیه به این قضیه فقط از این دیدگاه که باید با داعش مقابله کند نگاه نمی کند بلکه ترکیه، اسد و داعش را مشترکا دشمن می داند و فقط در صورتی وارد ائتلاف بین المللی خواهد شد که رژیم اسد و داعش هر دو مورد حمله قرار گیرند.
و از این اظهارات مقامات حزب عدالت و توسعه اهداف اردوغان از ورود به ائتلاف ضد داعش کاملا مشخص می شود که عبارت بودند از: 1- ایجاد یک منطقه حائل (پرواز ممنوع در امتداد مرزهای ترکیه با سوریه) 2- آموزش و تجهیز مخالفان بشار اسد مخصوصا گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه.
- آیا حذب عدالت و توسعه توانست به اهدافی که نام بردید برسد؟
بنده ابتدا می خواهم کمی در مورد تشکیل گروه دوستان سوریه توضیح دهم، گروه دوستان سوریه با مدل قرار دادن ائتلاف ضد عراقی که در سال 2003 به رهبری بوش پسر و شرکت 40 کشور جهان و برای از دور خارج کردن شورای امنیت شکل گرفته بود، به وجود آمد. تشکیل گروه دوستان سوریه نیز به این دلیل بود که طرحی که با رهبری قطر از سوی اتحادیه عرب و همچنین اتحادیه اروپا و تحت نام کریدور کمکهای انسانی در تاریخ 4 ژانویه 2012 به سازمان ملل متحد ارائه شده بود، با مخالفت روسیه و چین وتو و از دور خارج شد و کشورهایی که می خواستند در مورد قضیه سوریه سازمان ملل را دور بزنند در فوریه 2012 دست به تشکیل گروه دوستان سوریه زدند.
در اولین نشست گروه دوستان که در مارس 2012 در تونس برگزار شد کشورهای شرکت کننده تلاش کردند تا با تصویب تحریمهای سیاسی و نظامی، نظام سوریه را تضعیف و منزوی کنند و از سوی دیگر مخالفان اسد را تقویت و متحد کنند. در ادامه این تحولات از ماه ژوئن به مسلح کردن مخالفان و مخصوصا ارتش آزاد دست زدند و از 18 ژولای 2012 هم جنگ وکالتی گروه دوستان با بشار اسد به شکل نیمه رسمی شروع شد.
نکته جالب توجه تعیین جنگ چند هفتگی برای نظام سوریه از شروع جنگ وکالتی یعنی 18 ژولای بود و همه چیز بر این مبنا برنامه ریزی شده بود. اولین ریزشها و حذف شدنها از مسابقه و جنگ وکالتی که در آن گروه دوستان آن را به شکل دو سرعت 100متر و بشار اسد به صورت دو ماراتن استقامتی برنامه ریزی کرده بودند در سپتامبر 2013 با کنار کشیدن آمریکا به دلیل همکاری با اسد برای نابود کردن سلاحهای شیمیایی رخ داد و آمریکا از این جنگ به صورت عملی خارج شد.
خروج آمریکا در جنگ وکالتی سوریه بسیار مهم بود چرا که گروههای درگیر در جنگ علیه بشار اسد که تصفیه حسابهای خود با یکدیگر را برای پس از سرنگونی اسد موکول کرده بودند این تصفیه حسابهای خونین را میان خود شروع کردند. از ابتدای اکتبر 2013 که نیروهای میانه رو بیشترین کمک و حمایت را از گروه دوستان به آنها می رسید نیز شروع به حذف شدن از این جنگ وکالتی که اکنون کاملا آنطور که اسد می خواست تبدیل به یک مسابقه دو ماراتن شده بود کردند. در مقابل دو طیف در این مسابقه نفسگیر به فینال ماندند:1- نیروهای ملی گرا و وطن پرست که ارتش سوریه مهمترین آنها بود و 2- رادیکالهای دینی و جهادگران، بله این دو گروه به همراه اسد به فینال رسیده بودند.
وقتی که به اواسط سال 2014 میلادی نزدیک می شدیم این موضوع که گروه دوستان کنترل جنگ وکالتی را از دست داده است برای همه روشن شده بود و در این میان فقط آنکارا و دوحه آن را انکار می کردند. چرا که از سویی عربستان سعودی گروههایی را که پیش از این در سوریه از آنها حمایت کرده بود، وارد فهرست گروههای تروریستی کرد و رئیس جمهور آمریکا اوباما هم از غیر ممکن بودن به وجود آوردن مخالفان میانه رو در سوریه و از فانتزی بودن آن سخن می راند. اما به شکل آشکار پس از ژوئن 2014 که داعش اعلان تاسیس خلافت کرد و کردستان عراق به صورت مستقیم و عربستان سعودی و اردن غیر مستقیم تهدید شدند موکول شده بود، ابراز شد و از این تاریخ بود که گروه دوستان به شکل عملی به شکست خود در جنگ وکالتی سوریه اعتراف کردند.
-مقاومت آنکارا برای قبول تغییرات به وجود آمده در قضیه سوریه و حتی نگاه گروه دوستان سوریه به آن ناشی از چیست؟
اکنون می توانیم به این نکته و لجبازی و عدم درک این واقعیت از سوی سردمداران حزب عدالت و توسعه که دیدگاه گروه دوستان به جنگ وکالتی در سوریه تغییر بسیاری کرده است بپردازیم. ببینید روند تغییر موضع و تاکتیک گروه دوستان سوریه به ائتلاف مبارزه ضد ترور ناشی از نیاز میدانی و نگرانی های امنیتی بود. اکنون آنکارا با تفکر (داعش علت نیست بلکه معلول است) به این تغییر تاکتیک گروه دوستان سوریه به شدت اعتراض دارد. رئیس جمهور اردوغان فقط به اعتراض کردن هم بسنده نمی کند و با گفتن این جمله که (باید نسبت به آموزش و تجهیز گروههای مخالف میانه رو در عراق و سوریه اقدام شود) خواستار گسترش فعالیتهای گروه دوستان حتی با وارد کردن عراق به ماجرا است.
آنکارا لزوم تغییر دولتهای مرکزی سوریه و عراق را نسبت به مبارزه با گروههای تروریستی در اولویت می داند و حتی معتقد است که راه رهایی از گروههای تروریستی تغییر نظام در عراق و سوریه است. و در این میان حملات هوایی ائتلاف ضد تروریسم را برای رسیدن به اهداف خود کافی نمی بیند. و در تلاش است تا همراهی گروه دوستان را برای تجهیز و آموزش گروههای میانه رو مخالف اسد که از سه سال پیش به همراهی قطر و عربستان سعودی از این گروههای به اصطلاح میانه رو حمایت کرده است به دست بیاورد.
- حملات لفظی آقای اردوغان به مقامات دولتها و حتی گروههای سیاسی داخلی که به هر صورت موافق سیاستهای حزب عدالت و توسعه در مسائل منطقه نیستند ناشی از چیست؟
منزوی شدن آنکارا باعث شده است که کنترل اوضاع را از دست بدهد. به خاطر اینکه می بیند جنگ نیابتی که با همکاری غیر دموکراتیک ترین رژیمهای دیکتاتوری منطقه و با پشتیبانی غربیها علیه بشار اسد آغاز کرده بود با شکست مواجه شده و گروه دوستان سوریه نیز دیگر به سرنگونی اسد حداقل در کوتاه مدت خوشبین نیستند. دوستان عربی و غربی آنکارا به خوبی شاهد خارج شدن اوضاع در سوریه و عراق از دستشان و تهدید شدن منافعشان هستند و به خاطر اینکه دوباره بتوانند کنترل جنگ علیه اسد را به دست بیاورند به مبارزه با گروههای تروریستی روی آورده اند. آنکارا از این موضوع ناراحت است. چرا که اکنون به نظر آنکارا اولویت قرار دادن مبارزه با گروههای تروریستی اولا گروه دوستان سوریه را از مسیر اصلی که همانا سرنگونی اسد است دور می کند و ثانیا این کار می تواند ناخواسته به تضعیف مخالفان و به نفع اسد تمام شود.
حزب عدالت و توسعه با نگاه کردن به سوریه و عراق به عنوان میراثی که از عثمانی باقیمانده بود نمی توانست که نفوذ دیگر قدرتها را تحمل کند. به خاطر همین هم بود که برخلاف تمام قوانین بین المللی در تلاش است تا باعث تقسیم شدن عراق شود. در این میان بیشترین کمکها را آن هم به شکلی آشکار به کردهای شمال عراق کرده است و سعی دارد تا با تقویت اقلیم کردستان بارزانی را نسبت به استقلال مناطق شمالی عراق تحریک کند. اما مسئله این است که در منطقه به غیر از گروه اخوان المسلمین که در طول تاریخ با همه برای رسیدن به قدرت همکاری کرده اند و می کنند گروه و طیف دیگری نسبت به سیاستهای نو عثمانی گرانه آنکارا دید مثبتی نداشته است.
هنگامی که در سالهای 2011 و 2012 اخوان المسلمین در تونس و مصر بر سر کار آمدند فرصت بی نظیری برای حزب عدالت و توسعه برای اجرای سیاستهای بلند پروازانه خود به وجود آمد، اما با کنار گذاشته شدن اخوان در مصر با خشونت و نیز تضعیف اخوان در صحنه سیاسی تونس این فرصت طلایی از دست اردوغان خارج شد. بله سخنرانی های غیر دیپلماتیک اردوغان علیه مصر، ایران و دیگر کشورهای منطقه ناشی از شکست سیاستهای حزب متبوعش دارد و به خوبی می توان آن را علامت شکست سیاستهای بلند پروازانه حزب عدالت و توسعه در منطقه دانست.
گفتگو از امید شمیزی