به گزارش خبرنگار مهر، شايد برای بسياری اين سوال مطرح باشد كه چرا بعد از سی و اندی سال از تسخير لانه جاسوسي هنوز هم بايد هر سال اين واقعه تاريخی را زنده نگه داشت؟ بعضی از وقايع تاريخی تنها به يك روز منحصر نمی شوند و با خود بخشی از تاريخ را به دنبال دارند كه با توجه به آنها می توان استراتژی های بعدی را در نوع نگاه و مسير پيمودن تاريخ تعيين كرد.
اين واقعه به دليل اهميتش مبنای ساخت آثاری برای مستندسازان قرار گرفته و درباره آن مقالات بسياری نوشته شده است. با اين حال آنچه كمتر مورد توجه قرار گرفته است نگاهی است كه بتواند نظام سلطه ای چون آمريكا را بر اساس يك نظام روشمند تبيين و بررسی كند و بعد بر اين اساس ساير مواضع آمريكا و غرب را در قبال كشورهای منطقه و كشورهای اسلامی در نظر بگيرد. به همين مناسبت با حميد عظيمی كارگردان مستند «انقلاب در خيابان روزولت» گفتگو كرديم تا نگاه او را از بررسی واقعه تسخير لانه جاسوسی آمريكا و مبارزه با استكبارستيزی و تسري اين نگاه به ساير كشورهای جهان اسلام بدانيم.
نگاه بعضی از كشورهای بيداری اسلامی به آمريكا همراه با تساهل بود
حمید عظیمی کارگردان مستند «انقلاب در خيابان روزولت» به آغاز چگونگی شکل گرفتن ایده مستند با توجه به شرایط منطقه اشاره و بیان کرد: زمانی که سراغ ساخت این مستند رفتیم بحث بیداری اسلامی در اوج خود بود و در آن زمان نوعی گسل و شکاف میان رسانه های داخل و خارج از ایران بوجود آمده بود و اين شكاف و خلا بوجود آمده دليل عمده ساخت اين مستند شد.
وی با اشاره به نقش ایران در منطقه در یک پروسه تاریخی اشاره کرد: یک واقعیت تاریخی وجود دارد و آن اینکه بسیاری از کشورهای منطقه در بیداری اسلامی متاثر از انقلاب ایران هستند و نقش پررنگ ایران بر منطقه و دنیای غرب روشن است اما ما تقریبا حدود 10 تا 20 سال است كه حضور جدی در منطقه نداشتیم و بعد این کشورها به یک باره دچار تحولی جدی شدند و انتتظار می رفت که ایران بعد از انقلاب های منطقه عربی نقش بسیار جدی تری را ایفا کند اما اینگونه نبود و بعضی از این کشورهای عربی اگرچه از ایران هم متاثر بودند اما باز هم نگاهشان به آمریکا همراه با تساهل و تسامح بود.
در بحث بيداری اسلامی به لحاظ رسانه ای ضعیف عمل کردیم
عظيمی درباره تاثیر کمرنگ رسانه های ایران در آن زمان در نمایش چهره آمریکا و کمک به آگاهی کشورهای عربی بیان کرد: بخشی از این مساله به طرف های مقابل ما و بخشی به معارضین ما در دنیا برمی گردد و البته بخش مهمی هم به خود ما مربوط می شود که رسانه هایمان در چنین مقاطعی چگونه برخورد می کنند. در آن مقطع زمانی که به قول رهبر معظم انقلاب یک پیچ تاریخی بود ما باید از شرایط بهتر استفاده می کردیم اما به لحاظ رسانه ای و تاثیر بر افکار عمومی ضعیف عمل کردیم.
کارگردان مستند «انقلاب در خيابان روزولت» با اشاره به شبکه های رسانه ای ایران و فعالیت آنها در زمان بیداری اسلامی کشورها بیان کرد: شبکه هایی مثل پرس تی وی که باید دغدغه مخاطب انگلیسی زبان را برطرف می کردند تنها به ترجمه اخبار از سایت های داخلی اکتفا کردند و شبکه العالم هم تا حد زیادی از جریان رسانه ای عقب ماند. شاید شبکه های ما برای خود توجیهاتی داشته باشند اما اینها باعث شد که ما در موئسسه سفیرفيلم برای این خلا رسانه ای نقشی ایفا کنیم و البته در اين حوزه با مشكلاتي هم مواجه بوديم.
عظیمی با اشاره به چند مورد از این مشکلات عنوان کرد: ما در آن زمان کار بین المللی در این حوزه نداشتیم، کادر نیروی انسانی در موسسه کافی نبود و از همه مهمتر اینکه زبان اثر باید به شکلی بین المللی مطرح می شد و چون ما چنین تجربه ای نداشتیم کارمان سخت شده بود.
بیداری اسلامی و مواجهه ضعیف با آمریکا
وی در ادامه با اشاره به شرایط کشورهای عربی در بیداری اسلامی و مقایسه آنها با شرایط ایران در انقلاب اسلامی تصریح کرد: نگاه این کشورها نسبت به آمریکا با نگاه ما کمی متفاوت است. تجربه ای که ما از تسخیر لانه جاسوسی داشتیم به نوعی مبارزه با استکبارستیزی بود اما کشورهای عربی آنچنان که بیان شد به شکل ساده ای با آمریکا برخورد می کردند اگرچه كه چند مورد حمله به سفارت آمريكا را هم در اين كشورها شاهد بوديم اما نگاه آنها به آمريكا با نوعي تسامح همراه بوده است.
کارگردان مستند «انقلاب در خيابان روزولت» با اشاره به روز 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا تاکید کرد: نقش 13 آبان فقط این نیست که نوع رابطه ایران و آمریکا را نمایش دهد بلکه این واقعه تاریخی یک نقش فاعلی دارد و در ادامه روابط بین دو طرف تاثیر می گذارد. هدف ما هم از ساخت این مستند این بود که به دنبال نقشی الهام دهنده باشیم و از این طریق دکترین آمریکا را نشان دهیم.
وی در تعریف این نگاه بیان کرد: یکی از مسایلی که باید در نظر داشت این است که رسانه ها و نخبگان سیاسی ما معمولا نگاه دکترین به رفتار آمریکا ندارند اما توجه به این نگاه دکترین به ما اجازه می دهد که بفهمیم آمریکا چه هدفی دارد و از ساده سازی مساله جلوگیری می کند. این نوعی ساده سازی است که فقط بیان کنیم آمریکا یک فاعل شرور است و سعی می کند در مقابل تمام اتفاقاتی که علیه منافعش باشد، بایستد و وقتی مخاطب با نقیض این نگاه مواجه شود و به طور مثال ببيند در مواقعی هم آمريكا با ديكتاتوری مقابله كرده كه هيچ منفعتی برايش نداشته است به تفسیر ما از سیاست خارجه آمریکا سوء ظن می کند.
اين مستندساز با اشاره به نگاه بعضی از كشورهای عرب به غرب و آمريكا تصريح كرد: دنیای عرب نگاهی ایده آل به امريكا دارد و این باعث شده است که نوعی گسل بین ما و دنیای عرب بوجود آید، آنها هنوز امریکا را نظامی لیبرال را می دانند و دلیلش هم این است که آمریکا در جاهایی ولو اینکه منفعتش هم نبوده است نوعی دیکتاتوری را کنار گذاشته است اما این هم بر اساس همان دکترین و چارچوبی است که آمریکا برای خود قرار داده است.
دکترین ترومن دیگری شکل گرفته است
عظیمی در تشریح دکترین آمریکا بیان کرد: دکترین آمريكا این است که بر خود فرض می داند که پرستیژ خود را باید به عنوان رهبر دنیای آزاد حفظ کند و اجازه ندهد که به هیچ وجه در این مساله خللی وارد شود. ترومن سخنرانی معروفی دارد که به دکترین ترومن معروف شد و آن این بود که هر نظامی که براساس نگاه کمونیستی و ارتباط با قطب شرقی باشد باید در برابر آن ایستاد. در مستند ما هم این نگاه آمریکا تشریح و چندین مورد به عنوان مصداق آورده می شود اما گرهی که در مستند ما وجود دارد این است که چرا با وجودی که ایران هیچ گرایشی به بلوک شرق نداشت اما باز هم آمریکا سعی داشت که این انقلاب را ساقط کند و نیمه دوم مستند با این گره آغاز می شود و درواقع ما پی می بریم که بعد از فروپاشی شوروی بلوک دیگری در دنیا شکل گرفت و آمریکا تلقی کرد که بعد از انقلاب اسلامی و اتفاقات خاورمیانه باید اسلام سیاسی را جایگزین شوروی کند و دکترین ترومن دیگری شکل گرفت؛ تا زمانیکه ما این را نفهمیم رابطه امریکا با ایران در این 35 سال و حتی رابطه آمریکا با بسیاری دیگر از کشورها با گرایش های اسلامی آنها قابل فهم نخواهد بود.
وی درباره پرداختن به بحث تسخير لانه جاسوسی ایران اظهار کرد: تصویر این واقعه بیشتر نقش نمادین دارد تا ایده آل ما را از نحوه برخورد با استکبار توصیف کند. این تصویری از یک نگاه متخاصمانه و یک قطع ارتباط است و در نهایت آنچه که انتظار داشتیم در بیداری اسلامی هم همین اتفاق رخ دهد اما متاسفانه آنها تا حدی به غرب اطمینان کردند و به همين جهت است كه بعضی از این کشورها هنوز شرایط مناسبی ندارند و رو به افول گذاشته اند و نتوانستند انقلاب خود را به تثبیت برسانند.
سخنان كليشه ای در مصاحبه ها
عظیمی در بخش ديگری از سخنان خود با اشاره به نقش پررنگ رسانه ها و شبکه های اجتماعی و استفاده از آنها در اتفاقات اخیر منطقه از تولید مستند به عنوان یک رسانه یاد کرد و گفت: مستند یک رسانه است که بسیار مغفول مانده است و ما هنوز نگاه جدی در بهره گرفتن از آن نداریم. به لحاظ تکنیکی هم نتوانسته ایم خود را به سطح قابل قبولی در این زمینه برسانیم و بخشی از این به دلیل مشکلاتی است که وجود دارد. به طور مثال مستند خود ما بیشتر از تصاویر آرشیوی بهره گرفته است و موزیک و نریشن. درحالیکه مستند باید از یک فیلم آرشیوی فراتر برود و رفت و برگشت های زمانی داشته باشد، مستند باید از مصاحبه سود ببرد و المان های متنوعی داشته باشد تا از یک نواختی خارج شود. ما چند مصاحبه گرفتیم اما متاسفانه سطح مصاحبه شونده ها پایین بود و حاضر نشدند حتی به خاطر مصاحبه آگاهی خود را ارتقا دهند و تحلیلی پخته و جذاب از وقایع ارایه دهند. در این مصاحبه ها سخنان کلیشه ای بیان شد که اصلا برای مستند مفید نبود و به همین دلیل هم ما این مصاحبه ها را حذف کردیم.
وی همچنین به مشکلات استفاده از تصاویر آرشیوی و محدوديت هايی كه يك مستندساز با آنها مواجه است اشاره و بیان کرد: می توان گفت در اغلب موارد برای بدست آوردن تصاویر آرشیوی باید به سراغ صداوسیما بروید اما نوعی انحصارگرایی در این سازمان وجود دارد که مستندساز با سختی ها و کاغذبازی های اداری فراوان می تواند به این آرشیوها دسترسی پیدا کند و اینها ناشی از نبود نگاه حرفه ای به بحث رسانه است.
پروسه گرفتن تصاوير آرشيوی از صداوسيما خودش به ساخت يك مستند نياز دارد
کارگردان مستند «انقلاب در خيابان روزولت» با اشاره به کیفیت پایین تصاویر آرشیوی مربوط به فیلم های زمان انقلاب بیان کرد: غالب این تصاویر آرشیوی کیفیت خوبی ندارند و آن هم به این دلیل است که از اینترنت دانلود می شوند و اتفاقا فیلم هایی هستند که در ابتدای انقلاب توسط غرب گرفته شده است و بعد توسط رسانه هایی مثل بی بی سی در فضای مجازی قرار داده شده است اما سازمان صداوسيما خود ما اين بستر را برای مستندسازان فراهم نكرده است. زیرساخت برای مستند به گونه ای مهيا نيست که مستندساز برای اثر خود به راحتی به سازمان صداوسیما برود و تصاویر مورد نظرش را پیدا کند.
عظيمی اضافه كرد: بايد رايزنی های بسياری انجام شود تا ابتدا بتوانيد وارد صداوسيما بشويد و بعد تازه زمان محدودی را برای شما قرار می دهند كه با سيستمهای سطح پايينی موضوع مورد نظر خود را جستجو كنيد. البته اين الگوهای جستجو هم به نحوی هستند كه دسترسی به همه تصاوير برای شما امكانپذير نيست. اين نوع سيستم جستجوی تصاوير در آرشيو سازمان صداو سيما به گونه ای است كه خود به ساخت يك مستند نياز دارد درباره اينكه چگونه می توانيد از بزرگترين ارگان سمعی و بصری جمهوری اسلامی ايران فيلم آرشيوی تهيه كنيد تا برای همين كشور مستند بسازيد.
ارتباط نيروهای انقلابی مستندساز با جهان خارج قطع است
وي بار ديگر در سخنان خود بر استفاده از رسانه های جديد تاكيد و بيان كرد: نيروهای جوان و انقلابی بايد به صورت جدی از فضاهای رسانه ای جديد استفاده كنند. مستند يكي از بهترين عرصه هاست و مشكلاتی را كه ما در حوزه سينمای داستانی داشتيم در مستند وجود ندارد. در سينمای داستانی ما چند نسل انقلابی تحويل داديم و غير انقلابی تحويل گرفتيم اما سينمای مستند بحثی كم حاشيه و در عين حال موثر است كه می تواند ابزار مهمی باشد كه ما بتوانيم با آن با دنيای خارج از خود ارتباط بگيريم.
اين كارگردان در پايان سخنانش تصريح كرد: البته بدنه نيروهای انقلابی در حوزه رسانه و مستند يك مشكل هم دارند و آن اين است كه چندان با زبان های خارجی آشنايی ندارند و به همين خاطر ارتباط شان با كل جهان و حتی جهان اسلام قطع است و به دليل اين گسل زبانی نمی توانند توليد خارجی داشته باشند. ما خيلی كمتر به فكر ساخت فيلم های انگليسی و يا عربی هم هستيم و من حتی نهادی را هم نمی شناسم كه چنين دغدغه ای داشته باشد در حاليكه بسياری از مخاطبان ما در خارج از ايران هستند و اگر ما تاكنون می خواستيم حرفی را به مخاطبان داخل ايران بگوييم در اين 35 سال بيان كرده ايم.