رمان پلیسی «چمن» نوشته فردریک دار نویسنده شناخته‌شده فرانسوی ادبیات پلیسی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این رمان که به عنوان چهل و ششمین مجموعه کتاب‌های پلیسی نقاب چاپ شده، در 23 فصل نوشته شده است. «آسانسور»، «مرگی که حرفش را می‌زدی» و «کابوس سحرگاهی» رمان‌هایی هستند که پیش از این از فردریک دار در مجموعه نقاب به چاپ رسیده‌اند.

داستان این رمان به این ترتیب است که ژان‌ماری والز در سواحل جنوب فرانسه، در تنهایی تعطیلات خود را می‌گذراند. او به طور اتفاقی با زنی آشنا می‌شود که انگلیسی است و ظاهرا به زبان فرانسه تسلط کامل ندارد. دیدار اتفاقی ژان‌ماری و مارژوری بار دیگر و در محلی دیگر تکرار می‌شود و در پی آن ملاقات‌های بیشتری صورت می‌گیرد. بعد از عزیمت مارژوری به کشورش، ژان‌‌ماری که دلباخته زن ناشناس شده، به نامه‌نگاری با او ادامه می‌دهد و سرانجام، دعوت وی را می‌پذیرد و قرار ملاقاتی در اسکاتلند می‌گذارد. ورود ژان‌ماری به اسکاتلند سلسله‌ای از حوادث عجیب را در پی می‌آورد که در نهایت به قتل نویل فالکس، شوهر مارژوری می‌انجامد.

در ادامه این داستان، در صحنه قتل بر روی چمن پارک، جسد مردی به جا مانده که به ضرب گلوله کشته شده است. گلوله‌ای که از تپانچه‌ای خارج شده که ژان‌ماری با آن شلیک کرده است. ژان‌ماری که تصور می‌کند برای دفاع از مارژوری، همسر او را به قتل رسانده، ناگهان با چهره‌ای متفاوت از زن محبوبش روبه‌رو می‌شود. مارژوری ابتدا او را از خود می‌راند و سپس حتی منکر آشنایی با وی می‌شود. معمای پیچیده این رمان تا آخرین صفحه‌های کتاب حل‌نشده می‌ماند، تا زمانی که بریت، شخصیت بازرس پلیس پرده از آن برمی‌دارد.

در قسمتی از این رمان می‌خوانیم:

هیچ احساس اندوهی ندارم. کار ملال‌انگیزی که انجام داده بودم، موجب شده بود دیگر به او دلبستگی نداشته باشم. قبلاً نیز در ژوان - له- پن، در فردای عزیمت او، سودازدگی‌ام به ناگهان خاموش شده بود، گرچه با دریافت نامه‌اش دوباره جان گرفت. به نوعی جادوزدگی شباهت داشت. وقتی از او دور می‌ماندم، روشن‌بین می‌شدم.

در کوچه آرام، هتل، با حروف طلایی نقاشی شده بالای سر درش، از دیگر ساختمان‌ها مشخص می‌شد. این متانت، نمی‌دانم چه جنبه اطمینان‌بخشی داشت. همین‌طور که از پلکان جلوی هتل بالا می‌رفتم، فکر کردم که قبل از اجرای برنامه‌ای که پیش‌بینی کرده بودم، بهتر است چند ساعتی بخوابم، چون از فرط خستگی داشتم از پای در می‌آمدم. خستگی بی‌احتیاطم می‌کرد. می‌بایست واکنشی نشان بدهم. اگر زیاد این دست و آن دست می‌کردم، ممکن بود برای ترک این شهر، منتظر پایان اعتصاب شوم.

زن خدمتکار مشغول شستن سنگفرش سرسرای هتل بود. او زانو زده بود و تنه لاغرش را بالا گرفته بود. سرش را به طرف من که وارد می‌شدم گرداند و نگاه عبوسی به من انداخت...

کتاب «چمن» در 164 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 8 هزار و 500 تومان منتشر شده است.

برچسب‌ها