جلال مقامی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به فعالیت هایی که این روزها مشغول آن است، گفت: من مدت هاست که در حوزه دوبله کار نمی کنم. چندی پیش هم چند کار برایم فرستاه بودند اما چون فیلم های خوبی نبودند آنها را پس فرستادم.
وی درباره حساسیتی که در انتخاب فیلم ها دارد، بیان کرد: بعد از این همه سال این حق طبیعی من است که در فیلم های خود دست به انتخاب بزنم و هر فیلمی را کار نکنم. بعد از ۶۰ سال فعالیت در سازمان صدا و سیما در حوزه بازیگری، اجرا و دوبله و سرپرست دوبلاژی، من دلشکسته از این سازمان بیرون آمدم.
گوینده نقش رابرت ردفورد در فیلم «بوچ کسیدی و ساندس کید» اضافه کرد: این دلشکستگی دلایل بسیاری دارد و فقط من نیستم آقایان خسروشاهی، طهماسب و عزیزان دیگری هم هستند که به نوعی دلخور هستند چون دیگر احترامی که باید در این سازمان برای پیشکسوت ها وجود ندارد.
احترام و عزتی که لازم است وجود ندارد
سرپرست گویندگان فیلم های «در مسیر تندباد» و «خانواده کوچک ما» با اشاره به اینکه دوبلورهای پیشکسوت از قانون کار مشخصی بهره مند نیستند، گفت: تعداد کسانی که خود سازمان صداوسیما در همین چند ماهه در واحد دوبلاژ پذیرفته است از تعداد دوبلورها و گوینده های قدیمی بیشتر است و این افراد از طرف انجمن گویندگان و یا انجمن دیگری پذیرفته نشده اند بلکه تنها از طریق خود سازمان ورود پیدا کرده اند و سازمان کاری ندارد که پیشکسوت ها مشغول چه کاری هستند چون ما نه بازنشستگی داریم و نه بیمه واگرنه بسیار طبیعی است که یک کارمند را ابتدا بازنشسته و بعد کارمند دیگری را استخدام می کنند.
وی ادامه داد: شخصی مثل خسروشاهی در خانه خود نشسته است و هیچ کس حالی از او نمی پرسد که چرا نیست و چرا فعالیتی ندارد. ما همه عمر خود را در جام جم گذرانده ایم اما وقتی می بینیم آن احترام و عزتی که باید وجود ندارد، از کار کنار می کشیم. من هم خودم احساس کردم اگر با این شرایط کنار بروم بهتر از این است که روزی واحد دوبلاژ از من بخواهد کنار بکشم.
دوبلور نقش «عمر شریف» در فیلم های «دکتر ژیواگو» و «لورنس عربستان» همچنین با اشاره به مدیریت جدید سازمان صداوسیما و تغییراتی که ممکن است در این سازمان رخ دهد، خاطرنشان کرد: ما باید صبر کنیم تا ببینیم چه خواهد شد. با این حال با این تغییرات، اتفاقی برای این واحد رخ نمی دهد؛ این واحد گویی رها شده است. البته آقای پورمحمدی که آمد بسیاری از هنرمندان خوشحال شدند و نامه ای امضا کردند چون زمان مدیریتش در شبکه سه را همه به یاد دارند که چطور عمل کرد اما برای ما دوبلورها فکر نمی کنم تغییری رخ دهد.
یک جوان ۱۸ ساله بودم که وارد کار دوبله شدم
مجری «دیدنی ها» با اشاره به سال هایی که صرف کار دوبله کرده است، بیان کرد: من یک جوان ۱۸ ساله بودم که وارد کار دوبله شدم و در این سال ها هم به کار اجرا و هم بازیگری و دوبله مشغول بودم و حالا بعد از این همه سال اینگونه باید مثل دیگران به کناری برویم. البته در سازمان حرفی به زبان نمی آورند و عذر ما را مستقیما نخواسته اند اما نوع برخوردشان نگاه آنها را نشان می دهد.
راوی مجموعه مستند «شاهد عینی» در ادامه گفت: وقتی که از این دنیا می روید، می گویند که ای وای هنرمند بزرگ ما از دنیا رفت اما تا وقتی که زنده ایم چه کسی توجه می کند چرا الان کسی به پرویز بهرام یا احمد رسول زاده توجه نمی کند. بسیاری متاسفانه از دار دنیا رفتند و اتفاقا دوبله با نام همین افراد ماندگار بود و جذابیت داشت. الان دوبله خلاصه شده است به فیلم هایی که دوبلورها در آن می گویند فلان شخص را «بگیر، بزن و یا بکش»، تنها یک نوشته در مقابل خود می گذارند و بعد دیالوگ ها را بیان می کنند. درحالیکه من معتقد هستم که دوبلورها بازیگر هستند و مثل بازیگران تئاتر باید در وجود آنها حس باشد اما الان این احساس کمتر دیده می شود.
دوبلور نقش های آل پاچینو، تیم رابینز و مایکل کین همچنین به تفاوت فیلم هایی که در دوره کنونی و چند دهه پیش وجود داشته است اشاره و بیان کرد: در آن زمان فیلم هایی مثل «دکتر ژیواگو»، «برادران کارامازوف» و... بودند که آثاری از بزرگترین نویسندگان بزرگ جهان مثل جان اشتاین بک، ویلیام فاکنر، تنسی ویلیامز، ارنست همینگوی بوده اند اما الان فیلم ها بیشتر اکشن است و دوبله ها هم تغییر کرده اند. دوبله ها بیشتر نوعی خوانش است، البته دیجیتالی شدن و عجله ای که در این دوران وجود دارد نیز خودش مزید بر علت است. در بسیاری مواقع پیش آمده است که به خود من گفته اند که فیلمی باید عجله ای دوبله شود و به طور مثال چهار روز دیگر روی آنتن برود. من هیچ گاه قبول نکرده ام و همیشه در چنین مواردی گفته ام من نمی توانم به این شکل کار کنم.
آن فیلم ها خاطراتی داشتند که حتی یادش هم دل آدم را می سوزاند
دوبلور رابین ویلیامز در اکثر فیلم های این هنرپیشه با بیان اینکه گوینده باید نسبت به کاری که انجام می دهد حساسیت داشته باشد، افزود: مخصوصا با فیلم های کنونی که حتی ابتدا و انتهای مشخص و محتوای جالبی ندارند. آن هم با تغییراتی که در فیلم ها اعمال می شود و قسمت هایی از فیلم را قیچی می کنند که البته مدیر دوبلاژ باید فکر کند تغییراتی که در فیلم ها داده شده و قسمت هایی که درآورده شده چگونه باید درست شوند که برای بیننده واضح باشد و این زمان می برد.
وی درپاسخ به اینکه مدیر دوبلاژ در دوبله آثار قدیمی تر چگونه رفتار می کرد، یادآور شد: فیلم های آن زمان چون آثار نویسندگان بزرگ بود چندان حذفی نداشت و از طرفی خود من به شخصه چون به کتاب های این افراد علاقمند بودم و مطالعه داشتم اگر هم قسمت هایی حذف می شد می دانستم که موضوع چه بوده است و از فضای داستان خبر داشتم. مثلا فیلمی مثل «خوشه های خشم» جان اشتاین بک موردی برای سانسور نداشت، قصه محکمی بود و از قلم قوی برخوردار بود نه اینکه مثل فیلم های الان که یکی به دیگری خیانت می کند و حالا همسر دیگری قرار است فرد خائن را بکشد. آن فیلم ها خاطراتی داشتند که حتی یادش هم دل آدم را می سوزاند.
مقامی با اشاره به مطالعه به عنوان یکی از الزامات کار دوبله اظهار کرد: ما اولا علاقمند به مطالعه بودیم و اصلا کسی که می خواهد کار دوبله کند باید قبل از هرچیز رمان بخواند آن هم رمان های نویسندگان بزرگ و همچنین نمایشنامه های مطرح تا اگر جایی خواست جمله ای بگوید از یک عبارت ادبی استفاده نشود بلکه دیالوگ های نمایشی به کار برد. همچنین دیالوگ ها باید متناسب با شخصیت باشند نمی توان برای یک راننده از دیالوگ آثار شکسپیر استفاده کرد. بلکه جای هر شخصیتی باید مطابق با شخصیت همان فرد سخن گفت و دیالوگ ها را اجرا کرد.
در دوره دبیرستان من به همراه یکی از دوستان نمایش کار می کردیم
وی درباره علاقه اش به مطالعه و نگارش از زمان دوران تحصیل خود، عنوان کرد: در دوره دبیرستان من به همراه یکی از دوستان نمایش کار می کردیم یعنی من همان زمان نمایشنامه هایی را با همان حال و هوا می نوشتم و بعد با یکی از دوستانم اجرا می کردیم. آن زمان ۱۶ سالم بود و همان باعث شد که قلمم به تدریج خوب شود.
این دوبلور پیشکسوت با اشاره به جدیت در کار در زمان خودش و مقایسه با دوبله در زمان کنونی بیان کرد: الان صداها سرد است و شما می توانید بفهمید که صداها کار نکرده اند این هم به این دلیل است که بسیاری از دوبلورهای جوان کار خود را جدی نمی گیرند. حتی در هنگام کار هم مشغول سرگرمی های دیگری هستند. من خاطرم هست زمانی در استودیو دوبله یکی از گویندگان نقش نوبتش شده بود و من او را چند بار صدا کردم اما شخص مورد نظر متوجه نشده بود و نیامد. از استودیو که بیرون آمدم، دیدم آن شخص مشغول بازی شطرنج است به او گفتم به اینجا آمده ای که شطرنج بازی کنی یا کار کنی؟
وی ادامه داد: در زمان ما مدیردوبلاژهایی مثل هوشنگ لطیف پور، احمد رسول زاده و علی کسمایی بودند که حتی ما جرات نداشتیم چایی به دست بگیریم و تنها اگر مدیر دوبلاژ اجازه می داد برای چای خوردن بیرون می رفتیم.
ماجرای بمب در برنامه «دیدنی ها»
جلال مقامی همچنین در بخش دیگری از سخنان خود به اجرای برنامه «دیدنی ها» اشاره و بیان کرد: زمانی خاطرم هست من جلوی دوربین نشسته بودم و در زمان جنگ بمبی در خیابان موازی ما منفجر شد و باعث شد که یکی از پروژکتورها همانجا در مقابل من به زمین پرتاب شود. من حتی فکر کردم که بمب در خود پلاتو ما به زمین خورده است و هر آن منتظر انفجار بودم. البته در تهران همیشه این انفجارها بود و دلیلی هم برای ترس نداشت. خود من هم در همان زمان مدتی را برای بازی در یک فیلم به جبهه رفته بودم و نوجوانانی را می دیدم که برای اینکه به جبهه بروند گریه می کردند. بنابراین من هم وظیفه خود می دانستم که این طرف نوعی آرامش را برای مردم فراهم کنم.
دوبلور تام هنکس در پایان بیان کرد: حتی یک لحظه نبود که از اجرای آن برنامه منصرف شوم. فکر می کنم این تنها برنامه ای در میان دو شبکه تلویزیونی بود که مردم را سرگرم می کرد و تا حدی دریچه ای به سوی دنیای دیگری باز می کرد. من فکر می کردم وقتی با این برنامه می توانم یک ساعتی مردم را سرگرم کنم پس چرا این کار را انجام ندهم.
گفتگو از عطیه مؤذن