خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ: «و کوهستان به طنین آمد» سومین و آخرین رمان خالد حسینی نویسنده افغانی ساکن آمریکاست که سال 2013 با عنوان اصلی «And The Mountains Echoed» چاپ شد و در سال 92 بود که با ترجمههای مختلف وارد بازار نشر ایران شد. این رمان برای اولین بار در ایران، با عنوان «و پاسخی پژواکسان از کوهها آمد» فیپا گرفت. از آن زمان به بعد هم ترجمههای مختلفی، به عبارتی بیش از 9 ترجمه از این رمان در کشورمان ارائه شد. ترجمه مورد بررسی در این یادداشت، بازگردانی نسترن ظهیری از این اثر است که زمستان سال گذشته به چاپ رسید.
این کتاب از نظر بستر زمانی، 3 دوره از تاریخ معاصر افغانستان را در بر میگیرد؛ دوران پیش از اشغال و جنگ، زمان جنگ و دوران پس از جنگ که سالهای اخیر و حضور آمریکا در افغانستان را شامل میشود. حسینی از این حیث، به خواننده کماطلاع نشان میدهد که افغانستان طی سالهای این سده، همیشه ویرانه نبوده بلکه کشوری آباد بوده که به این روز و حال افتاده است. نام روستای خیالی «شادباغ» که نقطه شکلگیری ابتدای داستان هم هست، شاید اشاره و استعارهای از افغانستانی باشد که آباد بود، ویران شد و حالا دارد دوباره آباد میشود.
میتوان این کتاب را یک گفتمان بینالمللی و بینفرهنگی توصیف کرد که سعی جدی در آشتی دادن فرهنگها دارد. در این حال حسینی در داستانش، از سنت و آداب و رسوم افغانها و همچنین زبان فارسی دفاع کرده و با زبان شخصیتهایش (آن هم به طور تلمیحی و نهچندان مستقیم)، زندگی مدرن غربی را به چالش میکشد. «و کوهستان به طنین آمد» دغدغههای انسانی و عاطفی دارد و اگر خوانندهای دغدغه دانستن درباره جنگ و ویرانی افغانستان را هم نداشته باشد، با خواندن آن لذت خواهد برد.
خالد حسینی ذاتا قصهگوست و رمانش هم با قصه و حکایت فولکلوریک افغانی آغاز میشود که یکی از کلیدهای داستانی رمان هم هست و در واقع یکی از تمها و زمینههای آن است. ساختار و بدنه اصلی رمان «و کوهستان به طنین آمد» هم از تداخل قصههای آدمهای مختلف با یکدیگر ساخته شده است. یعنی هر فصل رمان قصه یکی از آدمهایی است که اگر خلاصه آن را تعریف کنیم، اسمشان را میبریم.
«و کوهستان به طنین آمد» کاملا منسجم است و مشخص است که فرمی طراحیشده داشته است. نویسنده هیچ مورد یا عاملی را بعد از یک بار گفتن از آن، رها نکرده و در روایتهای بعدی که از زبان آدمهای دیگر بیان میشوند، از آن عوامل یاد میکند. نمونهاش هم لالایی «پری کوچک غمگین» است که طبق قول خالد حسینی، از یکی از اشعار فروغ فرخزاد وام گرفته شده و یا پرهایی که پری در کودکی در قوطی جمع میکرد و عبدالله نزد خود نگه میدارد. رمان از حیث روایت، چند صدایی است اما راویان، یک داستان را روایت نمیکنند، بلکه داستان خودشان را روایت میکنند که قرار است در یک نقطه با یکدیگر جمع شوند. پس به عبارتی، «و کوهستان به طنین آمد»، اجتماع طنینهای انفرادی افرادی است که قصه زندگیشان به نوعی، به افغانستان مربوط میشود.
از منظر دیگر، هر فصل این رمان که یا توسط دانای کل و یا اول شخص روایت میشود، در کنار این که مانند قطعات پازل، یک رمان واحد را میسازند، هرکدام یک قصه مستقل هستند که در صورت بسط و تشریح یک رمان جداگانه میشوند. «و کوهستان به طنین آمد» به معنای کامل یک رمان است. یعنی آن تلقی و تصویری است که رمان با تولدش در قرن هجدهم میلادی به دست داد. نوع پرداخت این رمان هم به گونهای انجام شده که جا برای اقتباس تصویری و تولید اثر نمایشی از آن باز است.
از قصهگویی این رمان گفته شد. فصلهای رمان جذاب و خواندنی هستند اما این قصهگویی در فرازهای پایینی رمان، کمی خستهکننده میشود. به عنوان مثال، فصل 8 کتاب که درباره زندگی مارکوس پزشک یونانی قصه است، فرازهای زیادی دارد که ارتباط چندانی با قصه اصلی ندارد و به نوعی پیشرفت رمان را بسیار کند یا متوقف میکند. شاید دلیلش، تلاشی باشد که نویسنده برای ارائه همان گفتمان فرهنگی بینالمللی کرده است.
یکی از نکات موجود درباره این رمان، حضور خود نویسنده در آن است. خالد حسینی پزشکی است که تا به حال 3 رمان نوشته است. او یک پزشک و موسس موسسه خیریهای برای آوارگان افغانی و دیگر آوارگان است. رمان «و کوهستان به طنین درآمد» نیز چند پزشک دارد که مشغول خدماترسانی به مردم مظلوم و محروم افغانستان هستند. یکی از این پزشکها که افغان هم هست، در یک امتحان میبازد و دست از کار خیر برمیدارد. اما این تنها پزشک حاضر در رمان نیست. پزشکهای این رمان ملیتهای مختلف از جمله بوسنیایی، افغان، یونانی و آلمانی دارند. خود نویسنده را هم میتوان در میان یکی از این پزشکها و به احتمال بیشتر، دکتر بشیری ساکن آمریکا (که در آن امتحان مذکور هم بازنده میشود) مشاهده کرد. البته در خلال رمان متوجه میشویم که دکتر بشیری دست به خیر دارد و برخی افغانیهای ساکن آمریکا را رایگان درمان میکند اما در فصلی از رمان که مربوط به اوست، به دختری ستمدید قول میدهد که او را از افغانستان نزد خود در آمریکا ببرد ولی انگیزه این کار را از دست میدهد و در نهایت به وعده عمل نمیکند.
ترجمه مورد نظر هم، بسیار خوب پیام نویسنده را منتقل کرده و نثر فارسی روانی را مقابل خواننده قرار میدهد. از این نظر باید به مترجم اثر تبریک گفت که لحن و کیفیت ترجمه را در همه فرازهای رمان، در سطحی قابل قبول نگه داشته است.
«و کوهستان به طنین آمد» از نظر طرح قصه و نوع قصهگوییاش، اثری کلاسیک است اما فرازهای قصهاش مانند قطعات جدا از هم پازل، باید در کنار هم قرار بگیرند تا بدنهای واحد تشکیل دهند. خالد حسینی با این رمان، برای کشورش و ادبیات کشورش کسب آبرو کرده است و به علاوه اثری پرفروش خلق کرده که با استقبال زیادی روبرو شده است.
-----------------------------
صادق وفایی