به گزارش خبرنگار مهر، زندهیاد مرتضی احمدی از جمله هنرمندان پیشکسوت تئاتر، تلویزیون و سینما بود که علاوه بر حضور درخشان در حوزه بازیگری و دوبلاژ، یکی از پژوهشگران و تدوینگران فعال ضربیخوانی یا ترانههای طنز روحوضی بوده است، ترانههایی که با یاری جستن از زبانی شادیآور و طربانگیز به نوعی زبان مردمی بوده که از دست مشکلات جامعه خود به تنگ آمده و با قالبی شعرگونه از زبان هنرمندان آن سالهای خود، نقل می کردند.
این هنرمند فقید و هنرمندانی چون عزتالله انتظامی، نصرت کریمی، جمشید شیبانی و علیاصغر تفکری سابقه درخشانی در حوزه پیشپرده خوانی داشتند و به نوعی این نسل آخرین بازمانده پیشپرده خوانان معروف تهرانی به حساب میآیند. در این سالها نشر «آوا خورشید» اقدام به انتشار چند آلبوم موسیقایی با «طهرون قدیم 1 و 2» کرد که این آلبومها به نوعی شمایی کلی از ضربی خوانیهای تهران قدیم را داشتند، ترانههایی که بدون تردید همچنان گفتاری ماندنی و شنیدنی هستند. مرتضی احمدی فقید در توضیحاتی پیرامون آلبوم« طهرون قدیم» خود آورده بود:
«ضربیخوانی یا ترانههای طنز روحوضی از سالهای دور با افت و خیزهایی به حرکت خودش ادامه داده است و سال 1300 رو به تکامل و بالاخره در حد مورد پسندی در اختیار مشتاقان قرار گرفت و یکی از هنرهای بومی و یکی از هنرهای بومی و سنتی شناخته شد. این هنر شاد و مردم پسند که ریشههای اصلی آن با تهران و تهرانیان بوده با همراهی نوازندگان به وسیله بازیگران هنر تختحوضی که هر یک در زمان خود پدیده این هنر استثنایی بودند، همچون محمد لودم، اکبر حاج عابدین، حسین حولهای، حبیب سلمونی، حسن شمشاد، نعمت الله گرجی، رحمت واکسی، ذبی سیاه، مهدی مصری، سیدحسین یوسفی، سعدی افشار و عدهای دیگری که جدا از آقای سعدی افشار (در زمان نگارش این توضیح توسط زندهیاد احمدی، مرحوم سعدی افشار در قید حیات بود) همگی چهره در خاک کشیدهاند، به بالاترین مقام رسید و زمزمه مردم کوچه و بازار گردید.»
وی در ادامه توضیحات خود درباره چرایی شکل گرفتن ضربی خوانیها، چنین گفته بود:
«این ترانهها خودسرانه و بدون هدف سروده نشده و هر یک از آنها به مناسبتی که مبتلا به جامعه آن روز بوده، تهیه و در اختیار دوستداران قرار می گرفتهاند. مثلا ترانه «حمومی آی حمومی» فریاد شاعری بوده که سارق آنچه را این مرد داشته به سرقت برده و به همین منظور سروده شده است. یا ترانه «گله از چرخ ستمگر بکنم یا نکنم، شکوه از بخت بد اختر بکنم یا نکنم...» به خاطر مرد تهیدستی که به هرجا زده و به هر کس متوسل شده و به جایی نرسیده و ناگزیر به جامعه درخود مانده متوسل و از آنها میخواهد که گره گشای کارش باشند، سروده شده است. مرد تهیدست سرانجام به این نتیجه می رسد که مشکلات جامعه وابسته به آن ار گرفتاریهای خودش کمتر نیست و درمانی برای این مرد دردمند ندارند.»
زندهیاد مرتضی احمدی خواندن 400 ترانه ضربی را در کارنامه کاری خود ثبت کرد. این هنرمند با سابقه توانست در دوران عمر با عزت خود چند کتاب تألیفی را هم در زمینه فرهنگ مردم تهران همچون «فرهنگ بر و بچههای ترون» و «پرسه در احوالات ترون و ترونیا» منتشر کند.
روحش شاد و یادش گرامی