امام حسن مجتبی(ع) یکی از غریب‌ترین امامان شیعه است که متاسفانه به دلیل عدم درک صحیح از سیره وی، میان برخی از شیعیان و دوستانش نیز غریب است.

خبرگزاری مهر‌ ـ گروه فرهنگ: امام حسن مجتبی(ع) یکی از مظلوم‌ترین امامان معصوم است که دوران مظلومیتش مختص به زمان حیاتش نیست و در این روزگار نیز ادامه دارد. دلیلش تبلیغات دشمنان و مغرضان و از طرفی جهل دوستان است که برخی روایات جعلی و دروغ مربوط به این امام را باور می‌کنند. باورهای غلط مربوط به امام حسن(ع) تنها به روایات خلاصه نمی‌شود بلکه به تحلیل‌ها و بحث‌ها هم مربوط می‌شود.

نکته اول در این میان این است که نقد و بررسی و بحث در این گونه موارد، کار فرد متخصص است اما از آن‌جا که امور دینی در کشورمان، دارای متولیان از میان مردم و مخاطبان عام است، متاسفانه موارد غیرتخصصی و مسموم زیادی وارد فرهنگ دینی ما به ویژه آن بخشی که مربوط به واقعیات تاریخی و تحلیل‌های مربوط به آن است،‌ شده است.

واقعیت این است که حضرت مجتبی(ع) در میان دوستدارانش نیز غریب است. اگر از مفهوم «شناخت» به معنی داشتن معرفت نسبت به امام استفاده نکنیم و تنها شناخت عام مورد نظرمان باشد، می‌توان گفت که شناختی که مردم از امام حسین(ع)‌ دارند، به هیچ وجه از امام حسن(ع) وجود ندارد. عده‌ای این شرایط را ناشی از بزرگd و گستردگی واقعه کربلا می‌دانند اما نباید از این مهم غافل بود که مقدمه قیام کربلا، صلح امام حسن(ع) بود. با مطالعه عمیق در تاریخ و بررسی شرایط موجود در عصر امامت حضرت حسن(ع) می‌توان به راحتی به این نتیجه رسید که صلح امام حسن(ع) با معاویه هم هوشمندی و دوراندیشی ایشان بوده و هم در سایه خداترسی و امامت وی قرار می‌گیرد.

در ادامه این نوشتار به مفاد صلح مورد نظر اشاره خواهد شد. اما نکته اولیه‌ای که به آن پرداختیم، غربت امام دوم شیعیان، نزد پیروان آن حضرت است. چند سالی است که در اشعار و مداحی‌ها به غربت امام حسن اشاره می‌شود. اما از این نکته هم نباید غافل بود که غربت امام حسن به شعر و مرثیه خلاصه نشود و باید برای از غربت درآوردن ایشان اقدام جدی صورت بگیرد. یکی از این اقدامات، نوشته شدن کتاب‌هایی مانند «زندگانی امام حسن مجتبی(ع)» اثر سید هاشم رسولی محلاتی است.

پیش از پرداختن به این کتاب و تورق آن، به 3 نکته و شبهه درباره امام حسن(ع) می‌پردازیم که این کتاب سعی در پاسخگویی و ارائه مطالب صحیح درباره این 3 شبهه بوده است. اولین نکته، صلح معروف امام حسن(ع) با معاویه است. مشخص است که دشمنان و مغرضان،‌ امام حسن(ع)‌ را متهم به ناتوانی به مقابله با معاویه می‌کنند اما خیلی از دوستداران و محبان اهل بیت باید پاسخ قاطعی برای این واقعیت تاریخی داشته باشند که کتاب پیش رویمان، پاسخ خوبی برای آن ارائه می‌کند.

خلاصه آن‌که، همان خدایی که مصالح دینش، ایجاب می‌کند امام حسین(ع) زمانی از پا نایستند و تسلیم نشود تا کشته شود، در مقطع دیگری می‌پسندد که خلیفه‌اش (امام حسن) صلح کند و با صلح‌اش، ظالم را به چالش بکشد. ممکن است این حرف، در این سال‌ها زیاد زده شده و به گوش آشنا باشد اما مطالعه مفاد صلح امام حسن(ع) و معاویه، به روشنی تمیزدهنده حق از باطل است. مولف این مطلب، مخاطب را به سمت نظرگاه و گرایشی دعوت نمی‌کند و هدف از نوشتن این مطلب، خواندن و مطالعه تاریخ است.

ضربه دیگری که تلاش شده با شبهات و جعلیات بر حقیقت حضرت حسن(ع) وارد شود، موضوع زنان امام حسن(ع) است. روایت نادرست این مساله آن‌قدر تکرار شده که برخی از مومنین و دغدغه‌مندان از مردم هم آن را باور کرده‌اند در حالی که هم این کتاب به این مطلب غیر واقع پاسخ داده هم شهید مطهری، مطالب روشنگری درباره‌اش نوشته است.

عده‌ای از مسلمانان جامعه امروزمان هم معتقدند امام حسن(ع)، شجاعت امام حسین(ع)‌ را نداشته است که برای رد این ادعای باطل، کافی است تاریخ جنگ جمل را بخوانند که امام حسن(ع) چگونه به تنهایی از دایره چند لایه محافظان شتر سرخ‌مو گذر کرده و آن را پی کرده تا با این کار، آتش جنگ خاموش شود. چون جملی‌ها تا برپا بودن شتر جنگیدند و با قطع شدن دست و پاهای شتر که در حکم گوساله سامری آن زمان بود، آن هم توسط حضرت حسن(ع)، جنگ جمل به پایان رسید.

در ادامه با اشاره به این واقعیت تلخ که امام حسن(ع)، بین ما شیعیان از همه غریب‌تر است، تورقی بر کتاب «زندگانی امام حسن مجتبی(ع)» خواهیم داشت؛ کتابی که با خیرخواهی و هدف تبیین حقیقت نوشته شده است.

این کتاب اوایل پیروزی انقلاب در قریه جماران نوشته شد و چاپ اول آن در 2 جلد، به همت برادران کتابچی منتشر شد. بعد از آن دفتر نشر فرهنگ اسلامی اجازه چاپ نوبت‌های بعدی این کتاب را گرفت و چاپ‌های بعدی کتاب را راهی بازار نشر کرد. رسولی محلاتی هم در مهرماه 82 مقدمه کوتاهی برای ویرایش دوم کتاب نوشت و در آن به این موضوع اشاره کرد. این کتاب در سال 89 توسط موسسه بوستان کتاب به چاپ سوم رسید.

فصول 12 گانه این کتاب به ترتیب عبارت‌اند از: «ولادت»، «زندگی آن حضرت در زمان رسول خدا»، «شمّه‌ای از فضایل حسنین(ع) در دوران کودکی و نوجوانی»، «زندگانی آن حضرت پس از رحلت رسول خدا(ص) تا پایان خلافت عثمان»، «زندگانی آن حضرت در زمان حکومت امام علی(ع)»، «دوران امامت تا صلح با معاویه»، «ماجرای صلح و علل کناره‌گیری امام از حکومت پس از ماجرای صلح تا شهادت»، «شمه‌ای از فضایل و مکارم اخلاق آن حضرت»، «سخنان حکمت‌آمیز از امام حسن(ع)»، «شهادت امام حسن(ع)» و «زنان و فرزندان امام حسن(ع)».

در بخشی از کتاب که به وقایع پیش از صلح امام حسن(ع) و معاویه پرداخته، می‌خوانیم:

«... مورخین می‌نویسند: امام حسن(ع) پس از مشاهده این همه بی‌وفایی، نفاق، دورویی و فریب از سوی لشکریان و اصحاب و یاران خود، با اینکه دیگر امیدی به پایداری و استقامت آنها در برابر دشمن نداشت و از میل باطنی و علاقه قلبی بیشترشان مطلع گشته بود، باز هم برای اتمام حجت این سخنرانی را ایراد فرمود:

وای بر شما! به خدا سوگند! معاویه هیچ‌گاه و برای هیچ‌یک از شما به آنچه ضمانت کرده عمل نخواهد کرد. من چنین می‌پندارم که اگر دستم را در دست او گذارم و با او مسالمت کنم چنان نیست که مرا به حال خود بگذارد تا به آیین جدّم عمل کنم. من قدرت دارم که خدای عزّوجلّ را خودم به تنهایی عبادت و پرستش کنم؛ ولی آینده شما را چنان می‌بینم که (با این سستی‌ها و نفاقها) پسرانتان بر در خانه‌های پسران آنها ایستاده و از آنها نان و آبی که حق خود آنهاست و خداوند برای آنها مقرّر فرموده است، مطالبه می‌کنند؛ ولی آنها به خواسته ایشان توجهی نکرده و نان و آبی به ایشان نمی‌دهند؛ پس دوری و هلاکت بر ایشان و رفتارشان باد. « و به زودی آنها که ستم می‌کنند خواهند دانست که به چه جایگاهی باز خواهند گشت.»

در بخش دیگری که مربوط به واقعه صلح است، موارد صلح‌نامه این‌چنین برشمرده می‌شود:

...حتی در پاره‌ای روایات؛ مانند روایت طبری آمده است که معاویه کاغذ سفیدی را مهر و امضا کرد و برای امام(ع) فرستاد و نوشت هرچه می‌خواهی در آن بنویس که مورد قبول من قرار خواهد گرفت. اما در روایات دیگر به طور پراکنده موادّی از قرارداد و صلحنامه به شرح زیر ذکر شده است:

1- حکومت به معاویه واگذار می‌شود بدین شرط که به کتاب خدا و سنت پیغمبر(ص) و سیره خلفای شایسته عمل کند.

2- پس از معاویه حکومت متعلق به حسن است و اگر برای او حادثه‌ای پیش آمد، متعلق به حسین و معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند.

3- معاویه باید ناسزا به امیرالمومنین و لعنت بر او را در نمازها ترک کند و علی را جز به نیکی یاد ننماید.

4- مردم در هر گوشه از زمینهای خدا - شام یا عراق یا یمن یا حجاز - باید در امن و امان باشند و سیاه‌‌پوست و سرخ‌پوست از امنیّت برخوردار باشند و معاویه باید لغزشهای آنان را نادیده بگیرد و هیچ‌کس را بر خطاهای گذشته‌اش مؤاخذه نکند و مردم عراق را به کینه‌های گذشته نگیرد. اصحاب علی در هر نقطه‌ای که هستند در امن و امان باشند و کسی از شیعیان علی مورد آزار واقع نشوند و یاران علی بر جان، مال، ناموس و فرزندانشان بیمناک نباشند و کسی ایشان را تعقیب نکند و صدمه‌ای بر آنان وارد نسازد و حق هر حقداری بدو برسد و هر آنچه در دست اصحاب علی است از آنان باز گرفته نشود. به قصد جان حسن‌بن‌علی و برادرش حسین و هیچ‌یک از اهل بیت رسول خدا(ص) توطئه‌ای در نهان و آشکار نشود و در هیچ‌یک از سرزمینهای اسلام، ارعاب و تهدیدی نسبت به آنان انجام نگیرد.

5- معاویه نه حق دارد خود را امیرالمومنین بنامد و نه اینکه شهادتی نزد حسن‌بن‌علی اقامه کند.

--------------------

صادق وفایی