رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی گفت: شهید دکتر مفتح نماد الگوی وحدت حوزه و دانشگاه است. چراکه همواره در هر دو سنگر به‌ خوبی نقش محوری و رهبری و سامان‌دهی خود را ایفا کرد.

انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به مناسبت سالگرد شهادت آیت‌الله دکتر محمد مفتح نشستی در روز چهارشنبه ۲۶ آذرماه ۱۳۹۳ در ساختمان شماره۲ انجمن برگزار کرد. در این نشست، که با حضور شخصیت‌های علمی فرهنگی نظیر دکتر مهدی محقق، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ دکتر توفیق سبحانی، معاون علمی پژوهشی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛ آیت‌الله باغانی و استاد انوار برگزار شد، حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر سید طه مرقاتی درباره زندگانی و مبارزات آن شهید سعید به ایراد سخنرانی پرداخت.

دکتر محقق رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ضمن تشکر از حضار مجلس گفت: شهید دکتر مفتح به‌ عنوان نماد الگوی وحدت حوزه و دانشگاه هستند، چراکه همواره در هر دو سنگر به‌خوبی نقش محوری و رهبری و سامان‌دهی خود را ایفا کردند.

دکتر محقق یکی از ويژگیهاي خاص شهید مفتح را آشنايي با علوم جديد و تحصيلات دانشگاهي در كنار تحصيلات حوزوي دانست و گفت: شهید مفتح در سال ۱۳۳۳ هـ.ش در دانشکده معقول و منقول مشغول تحصيل شد و در شهريور ماه ۱۳۳۶ هـ.ش نیز فارغ‌التحصيل گرديد. پس از اتمام دانشگاه نیز علاوه بر تدريس در حوزه علميه‌، در دبيرستانهاي قم نیز به تدریس پرداخت. همچنین با همکاری شهيد آيت‌الله دكتر بهشتی، كانون اسلامي دانش‌آموزان را در قم تشكيل داد.

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی افزود: شهید دکتر مفتح در واقع با تحصیل و تدریس در دانشگاه، از نزدیک با مشکلات و مسائل و نیازهای قشر دانشجو و روشن‌فکر آشنا گردید. شهید مفتح، علاوه بر اینکه یک روحانی برجسته و فداکار و روشن‌فکر و آشنای به نیاز زمان بود، خصوصیتی داشت که در تعداد معدودی از فضلای آن زمان این خصوصیت وجود داشت و آن قدرت ارتباط‌ با نسل جوان و دانشجویان و کسانی که مایل بودند پیام دین را با زبان روز از یک روحانی و یک عالم به دین بشنوند.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر طه مرقاتی ضمن طلب مغفرت طلب مغفرت و علو درجات برای روح پاک استاد شهید دکتر مفتح گفت : بدون تردید می‌توان مرحوم مفتح را یکی از طلایه‌داران وحدت حوزه و دانشگاه به شمار آورد.

دکتر مرقاتی گفت: حوزه و دانشگاه دو نهاد علمی است که می‌تواند مکمل یکدیگر باشند و در واقع لازم و ملزوم هم هستند. در گذشته نه چندان دور این دو نهاد علمی تحت یک عنوان قرار داشتند یعنی علوم دینی در کنار علوم تجربی. در مراکز علمی آن زمان مانند نظامیه بغداد و جندی شاپور ایران کرسی‌های تدریس در دو شاخة دینی معرفتی و تجربی وجود داشت و دانشمندانی چون ابن‌سینا و خواجه نصیر الدین طوسی و دیگران هم در علوم دینی و هم علوم تجربی صاحب‌نظر و صاحب آثار علمی برجسته بودند، مانند کتاب «قانون» در علم پزشکی و «شفا» در علوم عقلی. با گسترش دامنة علوم و تخصصی‌تر شدن مباحث و نیاز به تعمیق در شاخه جزئی‌تر علوم بشری امکان پرداختن در دو حوزه را از دانشمندان گرفت و آنان را به رفتن به گرایش‌های تخصصی‌تر تشویق نمود.

وی ادامه داد: این تفکیک و جدایی از جهاتی آثار مثبت داشت ولیکن از جنبه‌هایی نیز خلاء‌هایی در حوزة مطالعات علوم محض و تجربی به وجود آورد و به عنوان تأثیرات مثبت و روحانی دانش دینی در محیط‌های دانشگاهی کم رنگ‌ترش و به اشتباه و ناخواسته بین دانشمندان خط تمایزی به وجود آمد و دانش به دو دسته علوم سنتی و دینی از یک سوی و علوم جدید و مدرن از سوی دیگر تقسیم گردید. از نظر اجتماعی دانش آموختگان علوم دینی افراد قشری و علوم جدید تحصیل کردگان روشنفکر شناخته شدند و به تدریج با تبلیغات ناصواب بین حوزه و دانشگاه یک نوع تقابل و تعارض ساختگی به وجود آمد به طوری که رفتن یک طلبه و یا روحانی به دانشگاه کفر و الحاد و انتخاب رشته دینی و حوزوی نشان دهندة عقب‌ماندگی و ارتجاع بود.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر مرقاتی با بیان این که این دو دستگی و جدایی کامل بین حوزه و دانشگاه در ایران به دهه‌های ۴۰ و ۵۰ باز می‌گردد، گفت: در این زمان بود که گروهی از علمای تحصیل کرده حوزه علمیه حضور خود را در دانشگاه از ضروریات انکار ناپذیر می‌دانستند که از جمله آنان مرحوم شهید دکتر مفتح بود. وی به ر غم آن که جایگاه علمی بلندی در حوزه قم داشت و از مدرسین بنام به شمار می‌آمد و مورد توجه مراجع آن زمان به ویژه آیت الله العظمی بروجردی و حضرت امام ر(ه) بود،تصمیم گرفت به هر قیمتی که شده وارد دانشگاه بشود. او سرانجام در سال ۱۳۳۳ وارد دانشکده معقول و منقول آن زمان و الهیات و معارف اسلامی فعلی شد و با تحمل شداید بسیار و با شنیدن طعن‌های فراوان تا مرحله دکتری پیش رفت و از رساله دکتری خود با موضوع «حکمت الهی در نهج‌البلاغه» با نمره بسیار خوب دفاع کرد.

دکتر مرقاتی در ادامه افزود: بدون تردید اصرار شهید مفتح برای ورود به دوره تحصیلات تکمیلی دانشگاه به جهت هموار شدن مسیر حضور ایشان در دانشگاه بود والا صرف داشتن مدرک دکتری برای ایشان نمی‌توانست موضوعیت داشته باشد. شهید دکتر مفتح به همراه شهید دکتر بهشتی و امام موسی‌صدر جز اولین تحصیل کرده‌های حوزه علمیه بودند که به طرف دانشگاه اقبال نمودند و با حضورشان در عرصه دانشگاه توانستند در حد بسیار خوبی تأثیرگذار باشند و این حضور عالمانه و مجدانه و دقیق زمینه فعالیت‌های اجتماعی و تبلیغی آن مرحوم را نیز فراهم ساخت، امامت جماعت مسجد قبا در سال ۵۵ و اجتماعات عظیم دانشگاهیان و جوانان در آنجا و سخنرانی‌های خود و دیگر اساتید در آن مسجد که به واقع و مرکز حرکت فکری و خیزش اجتماعی تهران به شمار می‌آید، همه و همه موجب تحول شگرفی در جامعه آن روز گردید.

وی گفت: مرحوم مفتح بر این باور بود که در حوزه اندیشه‌‌ورزی باید مرزها را درنوردید و از قالب تعصبات صرف خارج شد و از فکر و دانش عالمان سایر مذاهب نیز بهره‌مند شد. دعوت عالم جلیل‌القدر شیعی شیخ محمدجواد مغنیه (عالم لبنانی) و عبدالفتاح عبدالمقصود متفکر سنی‌مذهب مصری، استاد الازهر، بهترین دلیلی بر این مدعاست. دکتر مفتح معتقد بود باید از اساتید حوزه مانند علامه طباطبایی نهایت بهره را کل دانشمندان و دانش‌پژوهان ببرند. از این رو، به همراه آیت‌الله جوادی آملی - حفظه‌ الله- پاسخ فلسفی آن فیلسوف معاصر را تحریر می‌نمود.

حجت الاسلام و المسلمین مرقاتی اضافه کرد: یکی از امتیازات مهم دکتر مفتح اندیشه تشکیلاتی ایشان بود. آن مرحوم به شدت از کارهای انفرادی پرهیز می‌کرد. تأثیر کانون دانش‌آموختگان و فرهیختگان در قم، تأسیس مجمع اسلام‌شناسی برای پژوهش در مسائل بنیادی اسلامی- تأسیس جامعه روحانیت مبارز تهران با همکاری شهید مطهری و شهید بهشتی و پذیرش مسئولیت دبیرکلی آن جامعه نشان می‌دهد که آن مرحوم به کار جمعی معتقد بود و تأثیر آن را ماندگارتر تلقی می‌کرد.

دکتر مرقاتی گفت: آنچه بیان گردید نسخه‌ای از فعالیت‌های بسیار مؤثر شهید عالی‌مقام استاد دکتر محمد مفتح بود که پیش از پیروزی انقلاب و در روزگاران خفقان بر عهدة برخی از پیش‌روان وحدت حوزه و دانشگاه بود. البته ضرورت این استاد و یگانگی و درهم تنیدگی در دوران قبل از پیروزی انقلاب فقط در عرصة تئوری پردازی امکان‌پذیر بود ولی بعد از پیروزی انقلاب این ضرورت علاوه بر حوزة تئوری در زمینه اجرا نیز ضرورت پیدا کرد. از این پس می‌بایست علمای دینی در اکثر امور اجتماعی و کشورداری و اقتصاد و آموزش ورود پیدا می‌کردند. به عبارتی تقاضا فراوان و عرضه بسیار اندک تعداد روحانیونی که با مسائل دانشگاهی به طور خاص و کشوری به طور عام آشنا باشند بسیار کم بود.

مرقاتی اظهار کرد: در کشور ایران حکومتی سرکار آمده بود که مدعی اسلامی شدن نظام بود ولی عده و عُده لازم را در اکثر زمینه‌ها نداشت. گروهی از دانشگاهیان آن هم در خارج از کشور با گرایشات مذهبی خانوادگی سراغ مسائل دینی رفته بودند ولیکن در حد ناقص و طبیعی بود که نمی‌توانستند پاسخگوی مطالبات یک نظام باشند. کسانی هم که در حوزه‌های علمیه به تحصیل اشتغال داشتند، تصوری از اداره کشور و تتطبیق داشته‌های خود با امور جاری نداشتند. در چنین بحرانی می‌بایست حوزویان و دانشگاهیان بیش از پیش برای تبادل اندیشه و کار مشترک و کمک به یکدیگر متحد می‌شدند. این اتفاق و اتحاد می‌بایست در قالب یک نظام و سازمان قرار می‌گرفت. تأسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه و تربیت مدرس دارالشفای قم یکی در حوزه پژوهش و نگارش و دیگری در زمینه آموزش و تربیت نیرو برای پاسخگویی به دین نیاز مبرم بود.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر طه مرقاتی گفت: علاوه بر نیاز داخل انتظارات به حقی نیز از آن سوی مرزها از ایران اسلامی می‌رفت. اکثر کشورها اسلامی علاقه‌مند بودند از یک الگوی منطقی پیروی کنند که هم قابل اجرا باشد و هم مبتنی بر اصول اسلامی. در این حوزه نیز نظامی بایست دانش‌آموختگانی تربیت می‌نمود که از سه توانایی علم دین- علم روز و زبان بین‌المللی برخوردار می‌بودند. تأسیس دانشگاه امام صادق(ع)، باقرالعلوم قم و در دوره‌های اخیر دانشگاه حدیث و مفید قم بدین منظور بودند.

دکتر سبحانی معاون علمی و پژوهشی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی نیز در پایان  از مراسم بعدی که در ساختمان شماره ۲ انجمن روز چهارشنبه ۲۴ دی‌ماه ۱۳۹۳ برگزار خواهد شد، خبر داد.

وی در ادامه گفت: این مراسم به آیت‌الله میرزا ابوالحسن رفیعی قزوینی اختصاص خواهد داشت.