مشاور سیاسی گروه سوسیالیست ها و دموکرات ها در پارلمان اروپا در یادداشتی به خطر افراطیون گروه داعش برای جمهوری آذربایجان اشاره می کند.

به گزارش خبرگزاری مهر، «الدار ممدوف» در این یاداشت که در اوراسیا نت منتشر شده می نویسد: در ماه اکتبر سال جاری، رسانه های آذربایجانی از مرگ رشاد بخشالیف، کشتی گیر حرفه ای این کشور که در سوریه برای داعش می جنگید، خبر دادند. این گزارش بسیاری را در جمهوری آذربایجان متعجب کرد و به آشکار شدن یک تهدید امنیتی در حال ظهور انجامید.

جمهوری آذربایجان برای نیروهای داعش هدفی جذاب به نظر می رسد، چون در میان شمار اندک کشورهای جهان با اکثریت جمعیت شیعه جای دارد و داعش به شدت شیعه ستیز است. از منظر ژئوپلیتیک نیز، پیوندهای جمهوری آذربایجان با روسیه، ایالات متحده و ایران که از سرسخت ترین دشمنان داعش هستند، به جذابیت این کشور می انجامد.

صدها آذربایجانی به نیروهای داعش در سوریه پیوسته اند و نگرانی هایی از احتمال بازگشت این نیروهای جهادی خشن تر شده در جریان نبرد و به چالش کشیده شدن دولت الهام علی اف از سوی آنها، در حال شکل گیری است. برخی از ستیزه جویان شناخته شده که مشغول جنگ در سوریه هستند، مانند خطاب الآذری، حملۀ زبانی به دولت علیف را به دلیل سکولاریسم و فساد آن آغاز کرده اند.

در ادامه این یاداشت که ایراس ترجمه آن را منتشر کرده آمده است: جمهوری آذربایجان برای نیروهای داعش هدفی جذاب به نظر می رسد، چون در میان شمار اندک کشورهای جهان با اکثریت جمعیت شیعه جای دارد و داعش به شدت شیعه ستیز است. از منظر ژئوپلیتیک نیز، پیوندهای جمهوری آذربایجان با روسیه، ایالات متحده و ایران که از سرسخت ترین دشمنان داعش هستند، به جذابیت این کشور می انجامد.

به نظر می رسد جمهوری آذربایجان، هدف آسیب پذیری باشد. فساد گسترده، با وجود قدرتمندی دستگاه امنیتی، بسیاری از نهادهای دولتی را در چشمان مردم ضعیف کرده است. علاوه بر این، کشور آذربایجان، جمعیت قابل توجه و بومی سلفی ها را در خود جای داده است. در حالی که همه سلفی ها مستعد جهادی شدن نیستند، اما نیروهای جهادی از مراتب سلفی برخاسته اند. این خطر وجود دارد که حداقل برخی سلفی ها که دست به خشونت نمی زنند، با اهداف نیروهای جهادی و نه تاکتیک های آنها همدردی کنند و رادیکالیزه شوند.

سلفی گری که تا اوایل دهۀ 1990 عملاً در آذربایجان ناشناخته بود از آن پس به سرعت گسترش یافته است. آمار معتبری از شمار کنونی سلفی ها وجود ندارد، اما آنان در مناطق شمالی کشور با جمعیت غالباً سنی، مانند باکو و سومقائیت، حضور نسبتاً پررنگی دارند.

عوامل زیادی به تبیین خیزش سلفی گری در جمهوری آذربایجان کمک می کند. نخست، میراث ماندگار الحاد رسمی اتحاد شوروی، ادراک عمومی را از ارکان سنتی تشیع که در طول قرن ها پایۀ اخلاقی و معنوی جامعۀ آذربایجان بود، منحرف کرد.  بلشویک ها، یک خلأ معنوی ایجاد و سهواً زمینه را برای پر شدن آن با عقاید مذهبی افراطی تر پس از سقوط نظام کمونیستی در سال 1991 مهیا کردند. قابل توجه است که سلفی ها در تلاش برای بدنام کردن شیعیان، از تصویر موهن چهره های مذهبی شیعه در فیلم های سال های نخست دوران شوروی بهرۀ فراوانی برده اند. ملحدین شوروی و سلفی های پس از شوروی به نظر هم بسترهای عجیبی هستند، اما پشت سر هم، موفق شده اند شالودۀ مذهبی سنتی جامعۀ آذری را ویران کنند.

سیاست های ضد ایرانی دولت های مختلف آذربایجان از دهۀ 1990 نیز به رواج سلفی گری کمک کرده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991، منزوی کردن ایران یکی از اهداف آشکار تمام دولت های آمریکا به شمار می رفت.  مقامات باکو در آن زمان باور داشتند اتحاد با ایالات متحده برای تحقق اهداف راهبردی آنها از جمله باز پس گیری سرزمین قره باغ کوهستانی ضروری است. جمهوری آذربایجان سیاست هایش را به آسانی با چارچوب منطقه ای مورد حمایت آمریکا مبتنی بر حذف ایران هم سو کرد. بنابراین کشورهای حوزۀ خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و کویت توانستند از طریق تأسیس نهادهای خیریه و بانک ها به رواج دیدگاه های سلفی در آذربایجان دامن بزنند.

سیاست های ضد ایرانی دولت های مختلف آذربایجان از دهۀ 1990 نیز به رواج سلفی گری کمک کرده است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991، منزوی کردن ایران یکی از اهداف آشکار تمام دولت های آمریکا به شمار می رفت.  مقامات باکو در آن زمان باور داشتند اتحاد با ایالات متحده برای تحقق اهداف راهبردی آنها از جمله باز پس گیری سرزمین قره باغ کوهستانی ضروری است. جمهوری آذربایجان سیاست هایش را به آسانی با چارچوب منطقه ای مورد حمایت آمریکا مبتنی بر حذف ایران هم سو کرد. بنابراین کشورهای حوزۀ خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و کویت توانستند از طریق تأسیس نهادهای خیریه و بانک ها به رواج دیدگاه های سلفی در آذربایجان دامن بزنند.

در طول دهۀ 1990 و اوایل دهۀ 2000 مقامات آذربایجانی دلیلی نمی دیدند برای کنترل رواج سلفی گری دست به اقدامی بزنند. از نظر آنها تکثیر سلفی گری، ابزار سالمی برای مقالبه با آچه که آنها خنثی کردن تلاش های ایران به منظور نفوذ در آذربایجان می نامیدند بود. در حالی که عناصر شیعۀ هوادار ایران آشکارا از حکومت علی اف انتقاد می کردند، سلفی ها بر وفاداری خود نسبت به حکومت تأکید می کردند و از فعالیت سیاسی کناره می گرفتند.

در سال های اخیر، مقامات نسبت به تهدید بالقوۀ سلفی گری هوشیار شده اند. اما قطعاً دست و پنجه نرم کردن با این تهدید، امروز، دشوارتر از یک دهه پیش است. سلفی ها جای پای محکمی در آذربایجان دارند و همان طور که ترک میهن و سرریز مداوم آذری ها به سوریه و عراق به قصد جهاد نشان می دهد، حداقل برخی از آنان مستعد رادیکالیزه شدن هستند.

آشکار است نیروهای جهادی، به ویژه آنان که در سوریه می جنگند، مرزهای کشورها را به رسمیت نمی شناسند و سراسر جهان اسلام را زمین حاصلخیزی برای توسعه طلبی خلافت خودخوانده می دانند. بنابراین هیچ کشوری با اکثریت جمعیت مسلمان نباید در برابر این تهدید احساس امنیت کند یا نسبت به آن بی اعتنا باشد.

دولت علی اف در سال های اخیر، به آزار و اذیت روزنامه نگاران مستقل و فعالان جامعۀ مدنی پرداخته است. سرعت و میزان سرکوب در سال 2014 افزایش یافته است. در همین دوره، باکو، گهگاه برخوردهایی را با آمریکا و اتحادیۀ اروپا، به ویژه آلمان، بر سر آنچه مقامات آذری، استانداردهای دوگانۀ حقوق بشری غرب می دانند، تجربه کرده است. این سیاستها، تنها توانایی باکو را برای مقابله با جدی ترین تهدید امنیتی- تغییر شکل سلفی گری به اسلام ستیزه جو- کاهش می دهد. اگر باکو بر اقداماتی که قدرت بالقوۀ جهادیسم داخلی و بین المللی را کاهش می دهند متمرکز شود، ثبات آذربایجان بهتر تأمین خواهد شد.