خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ: «پیشروی» طرح کلی سادهای دارد؛ یک رمان تاریخی - حماسی و مستند است. آنچه خواندنش را لذتبخش یا به عبارتی خود رمان را از حالت سادگی درمیآورد، چندقصه بودن و روایت موازی از آدمهای داخل در قصه است. درباره تاریخی بودن این رمان، باید گفت که جانمایه موضوعی و سوژه رمان، پیشروی ارتش اتحادیه، یا شمالیها یا همان یانکیها در چند ایالت آمریکا برای جنگ با کنفدراتها، یا سربازان ائتلاف یا همان جنوبیهاست. این از حکمت نامگذاری کتاب و ربط آن به داستان.
داکترو با اتکا بر اتفاقات واقعی، داستانی نوشته و شخصیتهای رمانش هم واقعی هستند. البته برخی را به خواست خود، برای وارد کردم مفاهیم انسانی و دیگر اهدافی که از نوشتن این کتاب داشته، وارد داستان کرده است. مردان و زنان حقیقی و حقوقی سالهای جنگهای داخلی آمریکا که در آن زمان تاثیری داشتهاند، در داستان حضور دارند و اتفاقاتی هم که رقم میزنند، واقعی است اما جمعی دیگر از شخصیتها، در آن مقطع تاریخی ما به ازای بیرونی ندارند؛ البته شاید هم داشته باشند. ولی آنچه مسلم است، این است که تخیل و خلاقیت نویسنده باعث حضورشان در رمان شده است. داکترو برای نوشتن این رمان مطالعات تاریخی داشته و خاطرات ژنرال شرمن را به طور کامل خوانده است.
«پیشروی» در واقع به معنای واقعی کلمه، رمان القاکننده مفهوم ِ «ما، چگونه ما شدیم ِ» آمریکاییهاست؛ یعنی تاریخ مجسم شکلگیری ایالات متحده آمریکا. البته اینجا بحث قدیمی «رمان یا تاریخنویسی؟» پیش میآید که درباره این رمان به آن پاسخ خواهیم داد، البته با اتکا به پاسخی خود داکترو درباره این سوال داده است. یک نکته، کار بزرگی است که داکترو برای ثبت تاریخ کشورش در قالب رمان و داستان انجام داده که جا دارد الگوی رماننویسان علاقهمند به نوشتن درباره دفاع مقدس یا انقلاب کشورمان قرار بگیرد.
این رمان 397 صفحهای در سال 2005 به چاپ رسید و در سال 2006 هم برنده جایزه پن فاکنر و جایزه منتقدان آمریکا شد. ترجمه آن نیز با ترجمه امیر احمدی آریان بهار سال گذشته توسط نشر زاوش منتشر شد. این نسخه علاوه بر متن رمان، حاوی صفحاتی به عنوان ضمیمه هم بود که حجم کتاب را به 413 صفحه رساند. یک نکته درباره ترجمه فارسی این است که جلد آن با جلد نسخه اصلی متفاوت است و نشر زاوش، عکسی از عکسهای دستهجمعی ژنرالهای ارتش غرب یا همان شمالیها را برای روی جلد انتخاب کرده که اتفاقا ژنرال شرمن هم در آن حضور داشته و در وسط عکس نشسته است.
درباره نفس نوشته شده این رمان، داکترو در مصاحبهای که با مجله تایمز داشته، در پاسخ به این سوال که «چرا جنگ داخلی؟» گفته: «اگر میخواهید به این کشور (آمریکا) فکر کنید، چارهای جز درگیر شدن با جنگ داخلی ندارید. به اینکه چه مصایبی را پاک کرد و چه مصایبی به جایشان نشاند.» این نویسنده که اصلیت تبارش به روسیه برمیگردد، در بخش دیگری از همین مصاحبه میگوید: «با جنگ داخلی بود که شکاف درون جامعه ما سر باز کرد. شکاف هنوز سر جایش هست، هنوز دارد وسیع میشود.» در ابتدای یادداشت به حماسی بودن این رمان اشاره شد که از جاری بودن روح حماسه در متن آن ناشی شده بود اما خود داکترو هم رمانش را یک اثر حماسی میداند، از آنجا که در همین مصاحبه اشاره میکند که جنگی که دربارهاش نوشته، حماسه بوده است: «این جنگ کیفیتی حماسی هم داشت».
در سطور بالاتر این یادداشت اشاره شد که «پیشروی» تاریخ مجسم شکلگیری ایالات متحده آمریکا (نه خود آمریکا بلکه کشوری به نام ایالات متحده ) است. داکترو هم در مصاحبهاش با تایمز گفته که به واسطه این پیشروی (پیشروی ژنرال شرمن)، «بودنی جدید شکل گرفت؛ یک جهان شناور.»
یک نکته مهم درباره این رمان وجود دارد که در تقابل و مقام تفاوت با گروهی دیگر از رمانهای آمریکایی قرارش میدهد. داکترو درباره مفهوم پیشروی و مفهوم کلی رمانش، میگوید: «ثبات و امنیت از آن مردمانی بود که در حرکت بودند، نه آنان که در زمینهایشان زندگی میکردند.» این نظرگاه کاملا متفاوت با دیدگاه رماننویسانی چون جان اشتاینبک یا دیگر اسلاف رماننویسی امروز آمریکاست چون آنها اصل را داشتن زمین و اصطلاحا ریشهدار بودن میدانستند. بنابراین «پیشروی» از نظر گفتمانی، در تقابل با رمانهایی چون «خوشههای خشم» یا «مزرعه» جان آپدایک (که یادداشتی هم برای این رمان نوشته) قرار دارد.
اما در مورد تاریخ یا رمان بودن، خود داکترو به این سوال اینچنین پاسخ داده است: «مورخ به شما میگوید چه اتفاقی افتاد. رماننویس میگوید آن اتفاق چطور افتاد» به نظر میرسد همین جمله در مقام پاسخ کافی باشد چون داکترو در «پیشروی» همین کار را کرده است و اتفاقاتی را که در کتابهای تاریخ، یک سطر را اشغال میکنند، در حد چند صفحه یا یک فصل از رمانش، بسط داده است.
«پیشروی» شخصیت اصلی ندارد اما شخصیت محوری دارد که ژنرال شرمن است؛ یعنی مانند لولایی عمل میکند که رمان حول محور او میچرخد چون همهچیز به پیشروی ارتش او بستگی دارد و وقتی هم که در فصلی از رمان حضور ندارد، باعث رقم خوردن اتفاقات و سرنوشت آدمهایی میشود که آن فصل رمان به آنها پرداخته است. از حضور شخصیتهای تاریخی در این رمان سخن رفت. یکی از نمونههای مهم این شخصیتها آبراهام لینکلن است که مذاکرهاش در کشتی بخار با شرمن و جانسون به گونهای هوشمندانه روایت میشود. یعنی تا جایی که به حضور دکتر سرهنگ رد سارتوریویس (که به نظر میرسد از آن شخصیتهای غیرواقعی باشد) مربوط میشود، صحبتهای لینکلن به سلام و احوالپرسی و مسائل بدیهی اختصاص دارد ولی در بخش دیگر، مردان سیاست به اتاق کناری رفته و سرهنگ صدای نجوای آنها را میشنود. و این یعنی هم وفاداری به تاریخ هم روایت داستانی.
صادق وفایی