به گزارش خبرنگار مهر، طبق تعریف یونسکو "باسوادی توانایی شناخت٬ درک٬ تفسیر٬ ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد چاپشده و نوشتهشده مربوط به زمینههای گوناگون است. باسوادی زنجیره آموزشی را که توانایی رسیدن به اهداف، توسعهٔ دانش و پتانسیل، و شرکت کامل در جامعهای بزرگتر را برای یک فرد فراهم میکند، دربر دارد. "
مطابق این تعریف ناتوانی فرد در مهارت های برقراری ارتباط در یک جامعه به منزله بیسوادی تلقی می شود و فرد باسواد باید بتواند مهارت های اولیه خواندن و نوشتن و محاسبه را به منظور ارتباط گیری به کار برد.
اما نگاهی به وضعیت سواد آموزی در اردبیل مطابق با استانداردهای جهانی مغایرت هایی را نه تنها در تعریف فرد باسواد بلکه در وضعیت سواد آموزی آحاد جامعه نشان می دهد.
بطوریکه تلاش های آموزش و پرورش برای انسداد بیسوادی نه تنها به نتیجه قطعی نمی رسد، بلکه امروز شکل های جدید بیسوادی به اشکال سنتی آن اضافه شده است.
ترک تحصیل دانش آموزان ابتدایی
آموزش کودک شش الی ۱۰ ساله به عنوان آموزش پایه و ابتدایی سال ها است با برنامه های مختلف در نظر دارد پوشش خود را به ۱۰۰ درصد جامعه هدف برساند، تا به اصطلاح هیچ دانش آموزی از تحصیل محروم نماند.
این اظهارات که حتی برای یک دانش آموز معلم به مناطق روستایی و محروم فرستاده می شود بارها از زبان مسئولان آموزشی استان شنیده شده است. تمامی این اقدامات با وجود تاثیرات مطلوب مانع از پوشش کامل کودکان جامعه هدف نشده و نه تنها تمامی کودکان شش ساله در اردبیل وارد کلاس درس نمی شوند بلکه تعدادی بعد از چند سال اول تحصیل ترک تحصیل می کنند.
معاون آموزش ابتدایی آموزش و پروش استان در ابتدای سال تحصیلی فعلی بروز شکل جدیدی از بیسوادی در استان را هشدار داد و به تلاش های آموزش و پرورش جهت کنترل دامنه آن اشاره کرد.
رویا محمد حسینی در آن مقطع تصریح کرد: در این نوع بیسوادی دانش آموز کلاس اول و یا گاها دوم ابتدایی را سپری کرده و از چرخه تحصیل خارج می شود.
وی با بیان اینکه در اغلب موارد دانش آموز به دلیل اشتغال و تامین معیشت مجبور به ترک تحصیل می شود، اضافه کرد: سیاست ما انسداد بیسوادی است و در این راستا حتی در مقابل والدین خاطی مقاومت می کنیم.
به گفته محمد حسینی پوشش تحصیلی دانش آموزان ابتدایی استان ۹۹.۸ درصد است و در تلاشیم این رقم به ۱۰۰ درصد برسد. هر چند آمال تحقق ۱۰۰ درصد پوشش دانش آموزان اردبیلی محقق نشده، در مقابل ترک تحصیل دانش آموزان به قوت خود باقی بوده و به یکی از دغدغه های نهادهای آموزشی تبدیل شده است.
عدم نیاز به تحصیل در بین کودکان کار
عمده دلیل طرح شده برای ترک تحصیل دانش آموزان اشتغال عنوان می شود. موضوعی که این سوال را ایجاد می کند که آیا خانواده حتی تحصیل ابتدایی را برای فرزند خود ضروری نمی بیند؟
معاون سواد آموزی آموزش و پرورش استان معتقد است یکی از چالش های سواد آموزی در اردبیل عدم احساس نیاز به تحصیل است که سواد آموزی را عرضه محور کرده است و نه تقاضا محور.
دیوان اکبری فر به دو هزار و ۷۰۰ کودک و نوجوان ۱۰ الی ۲۰ ساله اشاره دارد که عمدتا کودکان کار، بد سرپرست و بی سرپرست هستند و در واقع به دلیل ترک تحصیل و عدم تحصیل در زمان استاندارد در لیست سواد آموزی آموزش و پرورش قرار گرفته اند.
اینکه کودکان کار چندان احساس نیاز به تحصیل نمی کنند موضوع دور از ذهنی نیست اما به نظر می رسد مقاومتی که معاون ابتدایی آموزش و پرورش در مقابل والدین ناآگاه به ضرورت تحصیل از آن یاد می کند در بسیاری از مواقع نتیجه بخش نبوده و آموزش و پرورش از یکسو در تلاش است پوشش ابتدایی حود را به ۱۰۰ درصد برساند و از سوی دیگر کودکان خارج مانده از دایره آموزشی مجددا در لیست سواد آموزان قرار بگیرند.
محدودیت تحصیلی در برخی روستاها
باز گردیم به تعریف سواد آموزی که به عقیده معاون سواد آموزی آموزش و پرورش استان شامل سه مهارت خواندن، نوشتن و محاسبه است.
هر چند اکبری فر تعریف خود را منطبق بر تعریف یونسکو می داند اما تا زمانی که فرد عملا از این سه مهارت نتواند در جامعه استفاده کند منطقی است که بیسواد محسوب شود.
شمار روستاهایی که فقط مدارس ابتدایی در آن ها دایر شده کم نیستند و همین موضوع موجب شده در برخی مواقع دانش آموزان با مقاومت در مقابل والدینی که چندان معتقد به تحصیل نیستند و با مقاومت در مقابل کمبود امکانات خود را تا ششم ابتدایی برسانند.
تکلیف دانش آموز بعد از این مقطع مشخص است یا برای ادامه تحصیل به روستای بزرگتر و یکی از شهرها خواهد رفت و یا اینکه برای همیشه دست از تحصیل خواهد شست.
ترک روستا برای درس خواندن معمولا برای دختران پذیرفته نیست و همین موضوع موجب می شود برخی دختران روستایی ناخواسته تحصیلات خود را تا ششم ابتدایی تمام شده ببینند.
موضوع کمبود مدارس مدیر آموزش و پرورش گرمی را بر آن داشت تا به دلیل محرومیت دانش آموزان هشت روستای این شهرستان از نعمت مدرسه در اردیبهشت سال جاری از خیرین برای ساخت مدرسه مدد جوید.
و در عین حال رسانه ای شدن محرومیت از تحصیل ۱۸ دانش آموز روستای برندق از توابع خلخال از تحصیلات اول متوسطه به دلیل نبود مدرسه همگی بیانگر این موضوع است که دانش آموز روستایی در برخی مواقع بدون اینکه تمایلی داشته باشد از ادامه تحصیل محروم می ماند.
کاهش انگیزه برای ورود به دانشگاه
در کنار محدودیت های ذکر شده بعد از اینکه بخشی از جامعه هدف آموزش و پرورش فارغ التحصیل می شود و مسئولیت دانش آموز به آموزش عالی سپرده می شود باز می توان شاهد شکل هایی از بیسوادی بود.
هر چند معاون سواد آموزی آموزش و پرورش داشتن مدرک سوم ابتدایی را برابر با سواددار بودن فرد می داند و این تعریف را مبنای تمامی فعالیت های سواد آموزی عنوان می کند، اما در تعریف جدید یونسکو «باسواد» در هزاره سوم کسی است که همزمان سه شرط یا سه توانایی داشته باشد: تحصیلات عالی (دانشگاهی) داشته باشد، با کامپیوتر آشنا باشد و یک زبان بین المللی را بداند.
این در حالی است که صحبت با نوجوانانی که در آستانه ورود به دانشگاه هستند از رغبت اندک ورود به دانشگاه حکایت دارد. با وجود بیش از ۶۰ هزار نفر بیکار و اغلب فارغ التحصیلان دانشگاهی این سوال را در ذهن این گروه ایجاد کرده است که فایده دانشگاه رفتن و بیکار ماندن چیست؟
مقاومت برای ورود به دانشگاه به ویژه در روستاها، در بین دانش آموزان عشایر و در بین ساکنان حاشیه نشین شهرها بیشتر است. چرا که محدودیت های مالی و فراغت از تصور پرستیژ اجتماعی لیسانس و فوق لیسانس داشتن موجب می شود دانش آموزان فارغ التحصیل در سه حوزه ذکر شده مطابق تعریف جدید یونسکو به فرد باسواد تبدیل نشوند.
والدین بیسواد اردبیلی در هزاره سوم
قصه به همین جا ختم نمی شود. حتی اگر تعریف معاونت سواد آموزی از سواد را نیز بپذیریم در جامعه هدف این معاونت شامل ۱۰ الی ۴۹ ساله ها ۷۶ هزار و ۹۸۰ نفر بیسواد شناسایی شده است.
۷۰ درصد این جامعه هدف شامل زنان است که اغلب نقشهای تربیتی و مادری و همسری می گیرند. در چنین وضعیتی بازتولید بیسوادی و کاهش رغبت به سواد آموزی وقتی والدین بیسواد و کم بهره از سواد مسئولیت تربیت یک فرزند را بر عهده دارند دور از ذهن نیست.
معاون سواد آموزی آموزش و پرورش استان دغدغه این نهاد اجرایی را ختم شده به همین نقطه نمی داند. در حال حاضر بخشی از انرژی آموزش و پرورش صرف تحکیم سواد برای نوسوادان می شود.
بطوریکه اکبری فر با بیان اینکه بزرگسالان دیر یاد می گیرند و زود فراموش می کنند از برگزاری دوره های جلوگیری از رجعت مجدد به بیسوادی خبر می دهد.
دوره هایی که قرار است در ۲۰۰ ساعت سواد تازه آموخته فرد را در ذهن وی تحکیم کند و البته حضور در این دوره ها اجباری نیست و باز بسته به تمایل فرد دارد.
علاوه بر این در اقدام جدیدی دانش آموزان، مربیان و مدیران مدارس خود در امر سواد آموزی به والدین بیسواد مشارکت دارند. با شناسایی هشت هزار نفر اولیای بیسواد در سال تحصیلی ۹۲- ۹۳ آموزش و پرورش موقف به ثبت نام هزار و ۶۰۰ ولی شده است. رقمی که هر چند در شروع کار قابل توجه است اما به ضرورت تداوم طرح های سواد آموزی و پوشش جامعه هدف تاکید دارد.
نبود آمار دقیق از تعداد بیسوادان
آموزش و پرورش مسئولیت خود را تا مقطع اتمام تحصیلات متوسطه دانش آموز می داند و به ویژه تمرکز خود را معطوف به آموزش ابتدایی می داند.
با این وجود در طی این مسیر فراز و نشیب ها محدود به یک نهاد اجرایی نیست. اکبری فر تاکید دارد که در امر سواد آموزی دغدغه اصلی نداشتن آمار و بانک اطلاعاتی است.
طبق اظهارات این مسئول در واقع آموزش و پرورش برنامه های خود را بر روی جامعه هدفی با نرخ تقریبی سرمایه گذاری کرده است.
معاون سوادآموزی آموزش و پرورش استان دلیل عدم جمع آوری پایگاه داده دقیق را در نحوه جمع آوری اطلاعات می داند که بر اساس خود اظهاری افراد از داشتن یا نداشتن سواد است.
سوال اینجاست که وقتی آموزش و پرورش حتی در دور افتاده ترین روستاها برای یک دانش آموز معلم تدارک می بیند و در حالی که جزو دستگاه هایی است که بدنه اجرایی و جامعه هدف آن وسیع ترین به نسبت سایر دستگاه ها است چرا تاکنون نتوانسته است آمار دقیق بیسوادان را استخراج کند.
و آیا طرح های سرشماری و شیوه های خود اظهاری وقتی پاسخگوی نیاز دستگاه ها نیست نباید تغییر یابد؟
به گفته اکبری فر در حال حاضر آمار باسوادان استان جمع آوری می شود و نه بیسوادان و این مشکل محدود به استان نیست.
وی تاکید دارد که دستگاه های دیگر نیز نسبت به دقیق سازی آمار می توانند آموزش و پرورش را یاری کنند.
تاکید این مسئول به همکاری دلسوزانه تمامی دستگاه های متولی است. اما نکته کلیدی اینجاست که به عقیده اکبری فر گلوگاه بیسوادی در اردبیل باز بوده و نمی توان این اظهارات را طرح کرد که شاهد ریشه کنی بیسوادی خواهیم بود.
به نظر می رسد برخلاف ریشه کنی بیسوادی، ممانعت از محرومیت تحصیل کودکان و نوجوانان و پاسخ به مطالبات آموزشی آنها در توان نهادهای اجرایی است، تا حداقل پدران و مادران فردا آموزش های لازم برای حضور در اجتماع را امروز کسب کنند.
...........................
گزارش: ونوس بهنود