خبرگزاری مهر- گروه هنر: امیرحسین عسگری که نخستین تجربه فیلمسازیاش با نام «بدون مرز» تندیس بلورین هیات داوران را در بخش «نگاه نو» سی و سومین جشنواره فیلم فجر دریافت کرده است، در گفتگویی با خبرنگار درباره روند ساخت این فیلم و سوژه آن صحبت کرد.
وی همچنین درباره اینکه چطور شد در نخستین تجربه سینماییاش سراغ موضوع جنگ رفت و از آشنایی با موسسه آوینی و انتخاب بازیگرانش صحبت کرد. او انتخاب لوکیشنهای فیلم «بدون مرز» را دشوار دانست و دباره سفر به اروند و یافتن کشتی به گل نشسته توضیح داد.
عسگری همچنین در این گفتگو درباره همراهی ابوالفضل جلیلی با او به عنوان مشاور، فیلمساز اولی بودن و ادامه این راه، تاثیر جشنواره فیلم فجر بر سرنوشت کارگردانان جوان و ... صحبت کرد. با ما در این گفتگو همراه میشوید:
*یکی از اتفاقات خوب برای «بودن مرز» حضور ابوالفضل جلیلی به عنوان مشاور است. چطور شد این فیلمساز به پروژه شما پیوست؟
- از نظر من سینمای ابوالفضل جلیلی سینمای ناب، شفاف، انسانی و عاشقانه است بنابراین یقین داشتم تنها کسی که در این نوع فیلمسازی و برای کار با نوجوانان میتواند کمک حالم باشد ابوالفضل جلیلی بود که تجربه های نابی در این زمینه دارد.
* از چه زمانی با ابوالفضل جلیلی وارد گفتگو شدید؟
- شاید جالب باشد که بگویم من قبل از فیلمبرداری بیشتر از چهار جلسه با ابوالفضل جلیلی گپ نزدم چون متاسفانه فاصله زمانی بین گرفتن پروانه ساخت و پیشتولید بسیار کوتاه بود و آقای جلیلی دیر به ما پیوست.
*وقتی فیلمنامه را خواند چه نقطه نظری داشت؟
- زمانی که با آقای جلیلی مطرح کردم که می خواهم به عنوان مشاور در کنار ما باشد بی چون و چرا قبول کرد اما گفت که از زمان تحویل فیلمنامه یک ماه و نیم دیگر کار مشاوره را آغاز می کند. پرسیدم چرا؟ در پاسخ گفت که وقتی فیلمنامه را می خوانم باید تصویر موجود در فیلمنامه را در ذهنم ثبت کنم تا بتوانیم راجع به لحظه لحظه آن صحبت کنیم. به او گفتم فرصتم اندک است و باید کمتر از 24 ساعت فیلمنامه را بخواند و پاسخ دهد. خلاصه فردای آن روز با من تماس گرفت و گفت که فیلمنامه را خوانده و اساسا نیازی به تصویرسازی ذهنی نداشته است.
* با توجه به اینکه جلیلی تنها در چهار جلسه به شما مشاوره داد. در کدامیک از بخش های فیلمنامه کمک کلیدی کرد؟
- یکی از نکات اساسی که آقای جلیلی به شدت در آن تبحر دارد کار با نابازیگران است. من با اینکه تجربه هایی در زمینه کار با نابازیگران در سینما و تلوزیون و حتی در فیلمهای کوتاهم داشتم اما نگاه جلیلی دریچه جدیدی در این زمینه بر من گشود.
* یکی از آسیبهای حضور مشاور در کنار کارگردانان جوان این است که ممکن است نگاه فیلمساز را تحت الشعاع خود قرار دهد و همانطور که می دانید بسیار شنیده ایم که فیلم متعلق به فلان فیلمبردار، مشاور یا یا فلان تدوینگر است نه خود کارگردان.
- من حتی شنیدم که گفته شده فلان فیلم را دستیار کارگردان پیش برده است.
* با این حساب حضور مشاور تا چه اندازه بر نگاه فیلمساز سایه می اندازد؟
- تا نگاه فیلمساز به مشاوره چه باشد؟ افرادی که وارد این حرفه می شوند دو حالت بیشتر ندارند یا اینکه این حرفه را بسیار ساده می گیرند و یا اینکه سینما برایشان جدی است. آن دسته از فیلمسازانی که سینما را ساده می انگارند تنها به دنبال این هستند که به هر شکلی شده فیلم خود را بسازند حالا میخواهد نگاه فیلمبردار در فیلم باشد یا این که نگاه مشاور اندیشهشان را تحت پوشش قرار دهد ولی برخی از فیلمسازان هستند که بعد از سالها تلاش و مطالعه هنوز آمادگی لازم برای ساخت فیلم را در خود نمی بینند چون سینما برایشان جدی است و میدانند که هر حرفی ارزش گفتن ندارد.
زمانی که فرد به این حرفه جدی نگاه می کند ناگزیر است جدی باشد و جدی فیلم بسازد.
برای پاسخ به پرسش شما کمی عقب می روم. زمانی که می خواستیم تیم تولید را بچینیم، تهیه کننده اصرار داشت که عواملی برای حضور در فیلم انتخاب شوند که در سینما اسم و رسم دارند. تا اندازه ای هم به تهیه کننده حق می دهم چون به هرحال فکر بازگشت سرمایه خودش را می کند اما مساله اساسی این بود که من میخواستم با دوستانی این فیلم را بسازم که دغدغه و انگیزه مضاعف درباره سینما دارند و در نهایت با تکیه به توانایی آنها «بدون مرز» را با معیارها و اندیشه خودم نسبت به سینما ساختم.
* با همه این تفاسیر من هنوز پاسخ خودم را نگرفتم که آیا حضور مشاور در کنار کارگردان می تواند نگاه مستقل فیلمساز را تحت الشعاع قرار دهد؟
- در یک کلام نمی توان پاسخ داد؛ هم بله هم خیر چون ماجرای حضور مشاور در سینمای ما دو حالت دارد یک اینکه مشاور کنار کارگردان تنها به صرف دریافت مجوز ساخت قرار می گیرد یا اینکه مشاور به عنوان یک تکیه گاه در طول ساخت فیلم همراه فیلمساز است و قرار است هر جا که خسته شدی دست روی شانه اش بگذاری، نفسی بگیری و دوباره راه بیافتی. در طول زمان فیلمبرداری آقای جلیلی با ما نبود اما یادم هست وقتی خسته از سر کار برمی گشتم حتی با یک پیامک محبت آمیز انرژی خودش را از من دریغ نمی کرد.
* از مشاوره جلیلی برای بازی گرفتن از نابازیگران نوجوان اشاره کردید. این مشاوره چطور به کار شما آمد؟
- در زندگی امروز ارتباط برقرار کردن با کودکان بسیار حساس و دشوار شده است چون آنها از هوش بالایی برخوردارند پس باید دقیقتر و حساب کتاب شده تر با آنها وارد مراوده شد من هم در فیلم «بدون مرز» باید این نکته را مدنظر قرار میدادم تا آن چیزی که مد نظر بود از آب درآید. مهمترین چالشی که در بازی گرفتن از آنها داشتم این بود که بازی ها یک دست باشد. برای رسیدن به یکدستی کار، با کمک عوامل فیلم ترفندی به کار گرفتیم که آنها تا انتهای فیلم متوجه فیلمبرداری نشوند و تا آخرین لحظه خود را در موقعیت انتخاب شدن ببینند. از روز اول هر دو را در موقعیت رقابت با یکدیگر گذاشتیم و با آنها شرط کردم و گفتم هر کدام از شما بهتر بازی کنید برای فیلم انتخاب می شوید و این ماجرا تا پایان فیلمبرداری ادامه داشت.
* حضور دوربین فیلمبرداری برای آنها سئوال برانگیز نبود؟
- خیر. چون با دوربین «5D» فیلمبرداری می کردیم و آنها فکر میکردند که عکس میگیریم.
* بعد از اینکه فیلم تمام شد در پاسخ به آنها درباره اینکه کدامیک را انتخاب کردید، چه گفتید؟
- گفتم که هر دوی شما را انتخاب کردم. علیرضا گفت که فیلمبرداری را چه زمانی شروع میکنید؟خندیدم و گفتم که تمام شد بعد صدایتان میزنم تا بیایید فیلم را ببینید. خنده حاکی از رضایتی روی صورتشان نقش بست و پچ پچ کنان رفتند.
* اسکلت و ساختمان کلی فیلم به نوعی یادآور سینمای امیر نادری بود. از سینمای نادری تاثیر گرفتهاید؟
- به نظر من همه آدمهای روی زمین فارغ از رنگ، نژاد و زبان یک خانواده بزرگ انسانی را تشکیل می دهند و هر اندازه درباره این جامعه انسانی فیلم ساخته شود کم است و همه ذهنیت من برای ساخت فیلم «بدون مرز» نشان دادن ماهیت انسان امروز فارغ از رنگ، نژاد، زبان و قومیت ها و ملیت ها بود برای همین در لحظاتی از فیلم می بینیم کودکان عراقی و ایرانی همراه با سرباز آمریکایی دور یک سفره نشسته اند و شاهد هستیم که سرباز آمریکایی به شرایط جنگ معترض است چون از سوی دولتمردان خود مجبور به ترک زندگیاش و آمدن به جنگ شده است.
امیر نادری متعلق به دورهای است که نسل من از سینمای این کارگردان خاطره دارد و اصولا سینما را با فیلم های او به یاد می آورد. ضمن اینکه نگاه سینمای امیر نادری نگاه انسانی است و شاید به این دلیل است که شباهتهایی در فیلم «بدون مرز» با سینمای امیر نادری دیده می شود که اگر وجه تشابهی وجود داشته باشد بدون شک حال من بسیار خوب است.
* امیر نادری در توکیو حضور داشت زمانی که «بدون مرز» را در توکیو نمایش داده شد. این فیلمساز برای دیدن فیلم آمد؟
- در توکیو خانمی به نام شهره گلپریان زندگی می کند که فیلم های ایرانی را در توکیو عرضه و معرفی می کند. در فستیوال توکیو هم مترجم فیلم بود. در یکی از اکرانها به من گفت: می خواهی از امیر نادری دعوت کنم برای اکران فیلم بیاید. گفتم: باعث خوشحالی است که آقای نادری «بدون مرز» را ببیند. خلاصه ایشان به سینما آمد و فیلم را دید. در طول نمایش فیلم مدام به سالن سینما می رفتم و عکس العمل های نادری را نگاه می کردم.
بعد از تمام شدن فیلم و قبل از نشست رسانه ای گفتم که خوشحالی مضاعف من در این اکران حضور یکی از گنج های سینمای ایران است که حاضران در سالن به شدت او را تشویق کردند. بعد از اکران هم حسابی درباره بازیها، کارگردانی، فیلمبرداری و... گپ زدیم که نظرات بسیار مثبتی داشت و تعبیرش از فیلم این بود که یک فیلم کامل دیدم. با حالتی طنز گفت که فیلم فقط یک چیز کم داشت. پرسیدم چه؟ گفت پسر یک «ولک» باید می گفت و بعد زد زیر خنده.
* حرف آخر....
- «بدون مرز» فیلمی است در فضایی کاملا غیرمتعارف که در یک لوکیشن با استفاده از دیالوگهای محدود و روایتی در فضای فرم که از تاثیر جنگ بر زندگی انسان حکایت میکند.
به هر حال من دست روی فیلمنامه و موضوعی دشوار گذاشتهام و باید عواملی را با خود همراه میکردم که قلبشان با فیلم باشد؛ تیمی درجه یک، حرفه ای و مهمتر از همه رفیق. تمام عوامل فیلم هر لحظه به عنوان مشاور در کنار من قرار داشتند و دائما از «بدون مرز» مراقبت میکردند و تقریبا بدون آنها امروز فیلمی وجود نداشت. همه عوامل فیلم به این جمع بندی رسیدیم که همه توانایی خود را در جهت یک دست شدن فیلم خرج کنیم. فلیمبرداری خوب، تدوین مناسب، طراحی صحنه و گریم بدون ادعا از نکات مثبت فیلم محسوب میشود.
کار با نابازیگران کودک با تمام سختیهایی که داشت، بسیار شیرین بود و فکر میکنم یکی از بخشهای قابل توجه فیلم باشد. به هر حال دوست دارم مخاطبان کمی با دقت تر به این فیلم نگاه کنند چون در هر بخش دارای ریزه کاری است و در مجموع با فضای متفاوتی که دارد نگاه جدیدی را نسبت به جنگ مطرح میکند. دوست دارم فیلم دیده شود و اگر جای نقد داشت به صراحت نقد شود.
فیلم «بدون مرز» فیلم من نیست بلکه فیلم ما است و می خواهم از اشکان اشکانی مدیر فیلمبرداری، سیامک کاری نژاد طراح لباس و صحنه، حامد بداغی طراح چهره پردازی، مهدی صالح کرمانی مدیر صدابرداری، اسماعیل منصف تدوینگر، امیر یل ارجمند آهنگساز، مجتبی امینی تهیه کننده و مجتبی سلطانی سرمایه گذار و مجری طرح تشکر کنم که کنار هم این فیلم سینمایی را به سرانجام رساندیم.
گفتگو از پریسا ساسانی