خبرگزاری مهر- گروه بین الملل : در حقیقت با توجه به نقش و جایگاه عربستان در معادلات و تحولات جهانی، آینده این کشور از چند منظر برای بخش قابل توجهی از افکار عمومی جهان مهم و تاثیرگذار است.
عربستان زادگاه اسلام و میزبان کعبه به عنوان مقدس ترین محل نزد مسلمانان است. در عین حال منابع سرشار نفتی، این کشور را به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان بدل کرده است و ریاض با هشت میلیون بشکه تولید روزانه به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت جهان نقش مهمی در تعیین قیمت نفت ایفا می کند. از سوی دیگر این کشور داعیه رهبری جهان اسلام را دارد و در عین حال با قرائت خاص خود از اسلام به عنوان اصلی ترین حامی وهابیت، سلفی گری و جریان های تکفیری شناخته می شود. از سوی دیگر با توجه به نقش انگلستان در روی کار آمدن حکومت آل سعود، این کشور همواره به عنوان متحدی راهبردی برای آمریکا و انگلیس، در جهت پیشبرد اهداف کشورهای غربی در منطقه عمل اقدام کرده است. موضوع دیگر طرح دیدگاه هایی است که مرگ فردی به نام عبدالله را به عنوان نشانه ای از رویدادهای آخرالزمان و مقدمه ظهور حضرت صاحب الزمان مطرح می کنند. برآیند همه این مسائل در کنار شرایط خاص عراق و سوریه و بازار نفت موجب شده تا مرگ پادشاه کهنسال عربستان مقدمه رویدادهای سترگی باشد که برای دوست و دشمن مهم است. به همین منظور قصد داریم طی چند سلسله یادداشت، ابعاد مختلف جامعه عربستان و ساختار قدرت و پیامدهای مرگ ملک عبدالله بر آینده این کشور را مورد بررسی قرار دهیم.
عربستان از نمای نزدیک
عربستان سعودی یکی از عجیب ترین نظام های سیاسی دنیاست. یک نظام قبیله ای بسیار سنتی که سرشار از تناقض است. این کشور که برآمده از تغییر معادلات قدرت پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و جنگ جهانی اول است به رغم پیوند نزدیک خود با کشورهای غربی به ویژه انگلستان و آمریکا، یکی از سیاه ترین کارنامه ها را در زمینه نقض حقوق بشر دارد. این کشور به رغم داعیه رهبری جهان اسلام، با هرگونه نمادهای مذهبی مبارزه و آنها را تخریب می کند. از سوی دیگر با وجود درآمدهای هنگفت نفتی و گردشگری مذهبی، یکی از بالاترین نرخ فقر در عربستان وجود دارد و منابع رسمی آمار بیکاری را ۳۶.۴ درصد اعلام می کنند. بیکاری گسترده عربستانی ها در حالی است که به دلیل عدم تخصص مردم و به ویژه جوانان در حوزه های مد نظر بخش خصوصی، حدود هشت میلیون کارگر خارجی بیش از نود درصد فرصت های شغلی بخش خصوصی را به خود اختصاص داده اند و خود این موضوع به تشدید فقر و بحران بیکاری در این کشور پرتناقض دامن زده است. بر همین اساس با وجود میلیاردها دلار ذخیره ارزی عربستان در بانک های کشورهای غربی، هفتاد درصد شهروندان این کشور قادر به خرید منزل شخصی نیستند. نرخ بالای بی سوادی از دیگر مصائب این شبه جزیره است و به دلیل بافت عشیره ای و تعصبات غلط مذهبی، حدود ۶۳ درصد مردم از این معضل رنج می برند.
عدم قانون شفاف و مدون در این پادشاهی مطلقه از دیگر چالش هایی است که ضمن محدود کردن شهروندان به لحاظ سیاسی و اجتماعی، زمینه برخورد سلیقه ای و اعمال انواع تبعیض ها را فراهم کرده است. برای مثال با وجودی که قانون اساسی صراحتاً رانندگی زنان را منع نکرده است، اما به دلیل عدم صدور گواهینامه برای زنان، این قشر از جامعه عملاً از این امکان محروم می شوند.
شیعیان عربستان
وضعیت اسفناک شیعیان از دیگر فجایعی است که در این نظام سیاسی بسته در حال جریان است. شیعیان با وجودی که پانزده درصد جمعیت ۲۹ میلیونی عربستان را تشکیل می دهند، به دلیل دشمنی سرسختانه حکومت وهابی با انواع تبعیض های شغلی و اجتماعی دست به گریبان هستند و حتی در زمینه احداث یا ترمیم مساجد و حسینیه های خود نیز با محدودیت مواجه هستند. در کنار این تبعیض های اجتماعی، به دلیل عدم دسترسی و طرد شیعیان از عرصه های سیاسی، حکومتی و حتی نظامی، میزان فقر و بیکاری در این بخش از جامعه به مراتب بیش از دیگر بخش هاست و با وجودی که این گروه اغلب در نواحی نفت خیزی همچون میدان نفتی حفل الغورا (از بزرگترین میادین نفتی جهان)ساکن هستند، به دلیل تبعیض های گسترده، سهم اندکی از نیروی انسانی شرکت ارامکو را تشکیل می دهند و اغلب افراد شاغل در این بخش یا طی سال های اخیر اخراج شده اند و یا در مناصب میانی و پایین به کار گمارده شده اند. به همین دلیل بر اثر اعمال این سیاست ها مناطق شیعه نشین اغلب جز فقیرترین مناطق به شمار می روند. بنابر آمار موجود، شهر جازان با ۱۹ هزار و ۷۰۰ خانواده نیازمند، یا به عبارتی نرخ فقر ۳۴ درصد، فقیرترین منطقه عربستان شناخته می شود. پس از آن نیز منطقه نجران با ۲۴.۵۳ درصد، مدینه منوره با ۲۴.۰۷ درصد و الحدود با ۲۳ درصد جزء محروم ترین مناطق شبه جزیره شناخته می شوند.
مجموعه این ظلم ها، سبب شده تا شیعیان بیش از دیگر گروه های اجتماعی عربستان از حکومت آل سعود متنفر بوده و به دنبال فرصتی برای بهبود شرایط باشند. به همین دلیل در بحبوحه وقوع انقلاب های عربی، شیعیان نیز حضور پررنگی در سازمان دهی حرکت های اعتراضی در عربستان داشتند ولی به دلیل اختناق شدید، این حرکت ها خیلی زود سرکوب شد و در آخرین مورد با بازداشت و صدور حکم اعدام برای شیخ باقر النمر از رهبران برجسته این گروه درصدد کنترل اوضاع برآمد.
عربستان همچنین در زمینه دیگر شاخص های حقوق بشر نیز کارنامه سیاهی دارد و تضییع حقوق زنان، قاچاق انسان، وضعیت اسفناک کارگران خارجی، سرکوب اقلیت های دینی و قومی، عدم آزادی بیان و قلم، و به طور کلی عدم پایبندی به حداقل ارزش ها و حقوق پذیرفته شده در دنیای مدرن، این کشور را به جهنمی پر تناقض و بی تعهد ترین کشور جهان به حقوق بشر بدل کرده است.