ایران و عربستان دو قدرت بزرگ غرب آسیا هستند که فراز و فرودهای بسیاری را در روابط خود تجربه کرده اند که در چندین مرحله تا قطع کامل روابط پیش رفته است.

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل: در سلسله یادداشت های قبلی ضمن بیان چرایی اهمیت عربستان در معادلات منطقه ای و جهانی، به گوشه هایی از ویژگی های این جامعه پرتناقض اشاره شد. علاوه بر این ضمن معرفی خانواده سلطنتی و مهمترین مدعیان حکومت، نگاه بازیگران مهم منطقه غرب آسیا و همچنین آمریکا به عنوان مهمترین بازیگر فرامنطقه ای به تحولات آینده عربستان مورد بررسی قرار گرفت. در این شماره به صورت مستقل دیدگاه ایران به تحولات آینده عربستان مورد بررسی قرار می گیرد.

ایران و عربستان دو قدرت بزرگ غرب آسیا هستند که فراز و فرودهای بسیاری را در روابط خود تجربه کرده اند که در چندین مرحله تا قطع کامل روابط پیش رفته است. ایران بزرگترین کشور شیعی جهان به شمار می رود و در مقابل قرائت خاص آل سعود از اسلام وهابی، مخالف بسیاری از باورها و دیدگاه های شیعیان و حتی اهل تسنن است. به همین دلیل شاید بتوان مهمترین عامل اختلاف دو کشور را در مسائل ایدئولوژیک و عقیدتی جستجو کرد که سایه رقابت های سیاسی موجب تشدید آنها شده است.

نخستین روابط ایران و معاصر در تاریخ معاصر مربوط به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است که در یک دوره نزدیک به هم، حکومت های جدیدی در هر دو کشور پایه گذری شد.

در 1299 رضاخان با سرنگونی قاجاریه در ایران به قدرت رسید و در 1912 نیز عبدالعزیز بن عبدالرحمن بن فیصل بن ترکی حکومتی را در نجد پایه گذاری کرد و پس از چند مرحله گسترش نهایتاً تمام عربستان امروزی را تحت سیطره خود در آورد. بنابراین شاید بتوان تاریخ تاسیس دولت های مدرن دو کشور را تقریباً همزمان دانست.

روابط دو کشور در دوران پهلوی

در دوران پهلوی اول و دوم به رغم وجود برخی مناسبات فرهنگی، مهمترین روابط دو کشور در حوزه تثبیت و قیمت نفت بود و تهران و ریاض که از اعضای اولیه اوپک بودند در زمینه میزان تولید نفت با یکدیگر تبادل آرا می کردند. با این حال به دلیل عناد وهابیون با شیعیان، یکی از مهمترین اختلاف های دو کشور برخورد بد حکومت آل سعود با حجاج ایرانی بود که نهایتاً منجر به قطع کامل دوکشور در اواخر دوره رضاخان شد. با این حال در 1327 روابط دو کشور از سر گرفته شد و به رغم برخی اختلاف ها این روابط تا وقوع انقلاب اسلامی در بهمن 57 در سطح دوستانه ای دنبال شد.

روابط ایران و عربستان پس از انقلاب اسلامی

وقوع انقلاب اسلامی از همان ابتدا مورد سوءظن اعراب حوزه خلیج فارس بود و آنها در واکنش به آنچه تلاش ایران برای صدور ارزش های شیعی این انقلاب نوپا نامیده می شد، با تاسیس شورای همکاری خلیج فارس در سال 59 به مقابله عملی با این نگرانی ها برآمدند. موضوع گیری و حمایت های سیاسی و مالی این شورا  و در راس آن عربستان، در قبال جنگ هشت ساله و یا کشتار حجاج ایرانی در سال 66 نمونه کاملی از سیاست خصمانه این کشور در قبال ایران بود که شدیدترین ضربه را به روابط دوجانبه وارد کرد.

پس از  جنگ ایران و عراق و در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی، تحت تاثیر حمله عراق به کویت روابط دو کشور وارد مرحله جدیدی از همکاری و اعتماد سازی شد و به رغم اختلافات موجود دو طرف تلاش هایی را برای رفع ابهامات و نزدیکی روابط آغاز کردند و این رویه در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی نیز ادامه یافت. اما این بهبود روابط تداوم نداشت و در سال 2003 با حمله آمریکا به عراق و تقویت جایگاه شیعیان، روابط دو کشور مجدداً دچار تنش شد.

در دوران ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد تنش های دو جانبه به اوج خود رسید و به مسائلی همچون نگرانی ریاض از نفوذ ایران در عراق، برنامه هسته ای ایران، جنگ های داخلی یمن، حمایت ایران از انقلاب های عربی، و وجود دیدگاه های مخالف در قبال گروه های مقاومت، دو کشور بیش از پیش از یکدیگر فاصله گرفتند و در دوران آقای روحانی نیز مسائلی همچون داعش و قیمت نفت، جنگ سرد جدیدی را میان دو کشور رقم زده است. به طور کلی مهمترین عوامل تنش در روابط دو کشور طی سالهای اخیر را می توان در چند مورد ذیل خلاصه کرد.

رخداد

دیدگاه ایران

دیدگاه عربستان

جنگ داخلی سوریه

حامی بشار اسد در مقام رئیس جمهور

مخالف بشار اسد و حامی شورشیان

انقلاب بحرین

حامی معترضین

حامی رژیم بحرین و عامل سرکوب معترضان

انقلاب مصر

مخالف حسنی مبارک و حامی محمد مرسی، مخالف روی کار آمدن مجدد نظامیان

حامی حسنی مبارک و احمد شفیع و موافق حضور نظامیان بعد از برکناری مرسی

رویدادهای عراق

حامی دولت شیعی حاکم و مخالف نیروهای داعش

مخالف دولت شیعی و حامی تروریست های داعش

تولید نفت

کاهش تولید و افزایش قیمت ها

افزایش تولید و کاهش قیمت ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایران و عربستان، افق پیش رو

بر اساس شواهد موجود آینده روابط ایران و عربستان، صرف نظر از اختلاف های مذهبی و قومیتی به متغیر مهمتری به نام آمریکا گره خورده است. در حقیقت در سایه قطع رابطه ایران با امریکا، مقامات سعودی، تلاش های بسیاری را جهت تقویت جایگاه خود در سیاست های منطقه ای کاخ سفید به انجام رسانده اند و به طور کلی در دوران افول روابط آمریکا و عربستان شاهد تقویت روابط تهران و ریاض بوده ایم و بالعکس در دوران طلایی دو کشور روابط ایران و عربستان رو به تیرگی گذاشته است. بر همین اساس با توجه به تقابل سیاست های دو کشور در زمینه تحولات خاورمیانه، هر رویدادی که به ضعف حکومت آل سعود منجر شود به عنوان اهرمی جهت تقویت جایگاه و موقعیت ایران و جبهه مقاومت در منطقه قلمداد خواهد شد و ایران با پشت سر گذاشتن رقیب خود با سرعت بیشتری اهداف خود در منطقه را عملیاتی خواهد کرد.به عنوان مثال با توجه به حمایت آل سعود از سرکوب شیعیان درعربستان، یمن و بحرین و همچنین حمایت از گروه های مختلف تکفیری در منطقه، در صورت ناکامی مقامات سعودی در انتقال آرام قدرت به جانشین ملک عبدالله، احتمالاً شاهد رشد اعتراض های مردمی در این مناطق خواهیم بود.