به گزارش خبرنگار مهر، این روایتی است که اگر به قیمت طلا باشد، انسان باید آن را با آب طلا بنویسد. روایتی است که باید با طلا بر روی گونههای حوریههای بهشتی نوشت، اگر این روایات با نور به روی گونههای حوریههای بهشتی نوشته بشود، آن حوریه شرف پیدا کرده است و آن نور شرف پیدا کرده است.
علامه آیت الله سیدمحمدحسین حسینی طهرانی (ره) در روز ولادت امام حسن عسکری(علیه السلام) در تفسیر حدیثی از آن حضرت به نقل از کتاب احتجاج بیاناتی داشتند که عین آن بیانات از جلسه سوم کتاب «سالک آگاه» از نظر خوانندگان میگذرد: اکنون بخش دوم این مطلب را با هم می خوانیم.
اقسام افرادی که از ائمّه کسب علم کردهاند
و إنّما کَثُرَ التخلیطُ فیما یُتحمَّلُ عنّا أهل البیت لذلک؛ لِأنّ الفَسَقةَ یتحمّلون عنّا فیحرِّفونه بِأسرِه بِجَهلِهم، و یَضَعون الأشیاءَ علی غیرِ وجهِها لقلّةِ معرفتهم. اینجا دیگر حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام نالهاش بلند است و میفرماید: «ما از دست این مردم چه کار کنیم؟ واقعاً ما را خسته کردهاند! مردم [در برابر] این علوم صافی، این اسرار، این حِکَم و این آیاتی که ما برای آنها بیان میکنیم، چند دستهاند:
دستۀ اوّل: دستۀ جَهَله هستند که میآیند و این علوم را از ما میگیرند و تحریف میکنند و برمیگردانند و احکام و اشیاء را بر غیر وجه خود قرار میدهند و به خورد مردم میدهند. ”لِقلّة معرفتهم“؛ معرفتشان کم است، اینها اشخاصی هستند که غرضی ندارند، ولی معرفتشان کم است. افرادی هستند که احکامی را از ما میگیرند، ”بِأسرِه“ و بجمیعها تحریف میکنند و برای مردم نقل میکنند. از ما یک مطلبی میشنوند و با افکار خودشان مخلوط میکنند و میگویند: حضرت صادق اینطور گفت! درحالیکه ما بیزاریم از آنچه که به ما نسبت میدهند.»
و آخَرون یَتَعمّدون الکِذْبَ علینا لِیَجُرّوا مِن عَرَضِ الدّنیا ما هو زادُهم إلی نارِ جهنّم؛ «دستۀ دوّم: دستۀ دیگر مردمانی مُغرض، فاسق، فاجر، ناصبی و دشمن ما هستند ـ مانند بسیاری از اهل تسنّن ـ که عمداً به ما دروغ میبندند؛ برای اینکه به یک حُطامی از حطامهای دنیا و به یک عَرَضی از عَرَضهای دنیا برسند. این عرضهای دنیا آنها را به واسطۀ افعالشان ـ مثل این دروغ ـ به نار جهنّم نزدیکتر میکند. (مثلاً دروغ میگویند تا از دربار معاویه رشوه بگیرند.)»
ضرر علمای منافقصفت بر شیعیان، از لشکر یزید بر امام حسین علیه السّلام، بیشتر است
و مِنهم قومٌ نُصّابٌ ـ لا یَقدِرون علی القَدحِ فینا ـ یتعلَّمون بعضَ علومِنا الصّحیحَةِ، فیَتوَجَّهون به عند شیعَتِنا، و یَنتَقِصون بنا عند نُصّابِنا؛ ثّم یُضیفون إلیه أضعافَ و أضعافَ أضعافِه مِنَ الأکاذیبِ علینا الّتی نحنُ بُرَآءٌ منها، فیَتقَبَّله المُستَسلمون من شیعتِنا علی أنّه مِن علومِنا، فضَلّوا و أضلّوا. و هم أضَرُّ علی ضُعفاءِ شیعَتِنا مِن جَیش یزیدَ علی الحسین بن علیّ علیه السّلام و أصحابِه!
«دسته سوّم: جماعتی هستند که نمیتوانند به ما ایراد کنند و به ما نسبت بدی و نسبت دروغ بدهند؛ (اگر به ما نسبت دروغ بدهند، از آنها خریدار ندارد. اگر بگویند حضرت صادق دروغ گفت یا فلان کار را کرد، کسی از آنها نمیپسندد! در یک جایی هستند که همه حضرت صادق را میشناسند؛ یک جای دورتری نیست که بتوانند هرچه میخواهند از طرف حضرت دروغ بگویند؛ یک جایی است که مردم حضرت را میشناسند و آنها نمیتوانند به حضرت صادق و ائمّه دروغ ببندند.)
اینها پیش ما یا شاگردان ما میآیند و بعضی از علوم صحیحۀ ما را تعلّم میکنند. وقتی این علوم صحیحۀ شیعه را تعلّم کردند، پیش شیعیان میروند و نقل میکنند که ما از حضرت صادق اینطور شنیدیم و آنطور شنیدیم؛ بعد اینها در نزد شیعه موجّه میشوند و میگویند: راوی حدیث است! این از یک طرف. امّا پیش دشمنان ما میروند و این مطالبی را که نقل کردیم، با کم و زیادش تحویل آنها میدهند و از آنها رشوه میگیرند. دو پهلو کار میکنند؛ در نزد عوام شیعه خودشان را عالم متّقی صد در صد جلوه میدهند، و در نزد دشمنان ما خودشان را [طور دیگری] جلوه میدهند و میگویند: من که پیش حضرت صادق میروم برای این است که اسرار آنها را دربیاورم و بر علیه آنها کتاب بنویسم، نه اینکه حرف آنها را قبول دارم.
مطالب را از ما خوب میگیرند، سپس به آنچه از ما گرفتند اضافه میکند أضعاف (چندین برابر) و أضعافَ أضعاف (چندین برابر برابر)، از دروغهایی که بر ما میبندند و ما بریء هستیم! و این دروغها را با علوم صحیح ما مخلوط میکنند، دو کلمۀ حق میگویند و چهارتا باطل، که کسی نتواند جدا کند و با هم اشتباه شود. آنوقت مردمان بیچاره و مُستَسلِمون از شیعیان ما حرفهای اینها را قبول میکنند. میگویند: او قال الصادق میگوید، لذا حرفهای اینها را قبول میکنند؛ بنابراین خیال میکنند که همۀ حرفهایشان از علوم ماست!
پس خود این جماعت همه گمراه میشوند و جماعت مردم را هم گمراه میکنند. این علما أضرّ هستند؛ یعنی ضررشان بیشتر است بر ضعفای شیعۀ ما، از ضرر جیش یزید بن معاویه بر حسین بن علی و اصحابش؛ چه اندازه جیش یزید بن معاویه بر حسین بن علی و اصحابش ضرر داشت، اینها ضررشان بیشتر است!» فإنّهم یَسلُبونَهم الأرواحَ و الأموال، و هٰؤلاء علماءُ السّوءِ النّاصبونَ المُتشبِّهون بِأنّهم لنا مُوالون و لأعدائنا مُعادون، و یُدخِلون الشَّکَّ و الشّبهةَ علی ضُعفاء شیعَتِنا، فَیُضِلّونَهم و یَمنَعونَهم عن قَصدِ الحقِّ المُصیب.
چرا ضرر اینها بر امّت بیشتر است از جیش یزید بن معاویه بر امام حسین و اصحابش؟
«برای این جهت که: آنها آمدند ارواح حسین بن علی و اصحابش را بردند و اموال را غارت کردند؛ امّا این علمای سوء که ناصبی و دشمن ما هستند، احکام را تغییر میدهند و خودشان را شبیه دوستان و موالیان واقعی ما میکنند، و اینچنین به مردم نشان میدهند که اینها موالی با ائمّه هستند، نشان میدهند که دشمن دشمن اهل بیت هستند، امّا مطالب بیجا و غلطی را با شکّ و شبهه و با نهایت تردستی در قلوب ضعفای شیعۀ ما داخل میکنند، پس آنها را اضلال میکنند و از قصد حق گمراه میکنند، یعنی آنها از ارادۀ راه حق ـ که مسبّب است تا انسان را به واقع برساند ـ منع و جلوگیری میکنند و نمیگذارند که این بیچارهها راه پیدا کنند.»
کیفیّت هدایت و دستگیری خداوند از طالب واقعی راه حق
لا جَرَمَ أنّ مَن عَلِم اللهُ من قَلبه مِن هٰؤلاء القومِ أنَّه لا یریدُ إلّا صیانةَ دینِه و تعظیمَ ولیِّه، لم یَترُکهُ فی یدِ هذا المتلبِّس الکافر.
وقتی اینها به جان مردم میافتند، هریک از مردم را به این طرف و آن طرف میبرند، و مردم هم دلشان میخواهد و به دنبالشان میروند و به معارف قلوبشان مراجعه نمیکنند!
«امّا اگر در بین مردم آدم دلسوختهای باشد، آدمی که طالب حق باشد و به دنبال امامش بگردد، و حکم واقعی خدا گمشدۀ او باشد و بخواهد آن را بهدست بیاورد؛ لا جرم آن افرادی که خدا بداند آنها در قلبشان قصدی ندارند الاّ اینکه دین خود را حفظ کنند و اطاعت ولیّ خدا را ترک نکنند، خدا این افراد را در دست این علمای متلبّس کافر باقی نمیگذارد و بیرونشان میآورد.»
و لکنّه یُقَیِّضُ له مؤمنًا یَقِفُ به علی الصّواب؛ «یک مؤمنی را میگمارد که آنها را از بین این علمای سوء بیرون بکشد و راه صلاح را به آنها تعلیم کند.»
ثّم یُوَفِّقُه اللهُ للقبول منه؛ «آنوقت خداوند علیّ أعلی آن عوام را هم موفّق میکند که از این مؤمن حرف بشنود.»
فَیَجمَعُ الله له بِذلک خیرَ الدّنیا و الآخرة؛ «و نتیجه این است که خداوند علیّ أعلی برای آن مؤمن خیر دنیا و آخرت را جمع کرده است.»
و یَجمَعُ علی مَن أضلّه لعنًا فی الدُّنیا و عذابَ الآخرة؛ «و در آن کسی که میخواست گمراه کند (آن علمای سوء)، لعن دنیا و آخرت را جمع کرده است.»
خوب توجّه کردید؟!
صفات بدترین علمای امّت
ثمّ قال: «قال رسولُ الله صلّی الله علیه و آله و سلّم: ”أشرارُ علماءِ أُمّتنا المُضِلّون عنا، القاطعونَ لِلطُّرُق إلینا، المُسَمّون أضدادَنا بأسمائِنا، المُلَقِّبون أندادَنا بألقابِنا، یُصَلّون علیهم و هم لِلّعن مُستحِقّون، و یَلعَنونا و نحنُ بِکَراماتِ الله مَغمورون، و بصلواتِ الله و صلواتِ ملائکتِهِ المقرَّبینَ عَلَینا عن صَلَواتهم مُستَغنون.“»
«سپس حضرت صادق علیه السّلام فرمودند که: حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمودهاند: شرورترین و بدترین علمای امّت ما آن کسانی هستند که مردم را از راه خدا منحرف میکنند، مردم را از ما منحرف میکنند، رابطۀ مردم را با خانۀ پیغمبر و امام میبندند.»
[علمای سوء میگویند]: کلام پیغمبر را شنیدی، دیگر برو عمل کن، چرا هر روز میخواهی بروی خانۀ پیغمبر؟! پیغمبر از دار دنیا رفت و کتاب و سنّت گذاشت! دیگر این علی کیست؟! یکی از افراد مردم است که سؤال کرده و روایات را از پیغمبر جمع کرده است! او چه کرده است؟!
این اشرار علمای امّت من هستند!
القاطعون للطُّرُق إلینا؛ «راهی را که مردم میخواهند با ما باز کنند، اینها میآیند میبُرند.»
المُسَمّون أَضدادَنا بأسمائنا؛ «اسم ما را بر ضدّ ما میگذارند.»
اسم ما چیست؟ امیرالمؤمنین! اسم امیرالمؤمنین را روی ضدّ ما و دشمن ما میگذارند. اسم ما چیست؟ ولیّ الله! به آن دشمن ما میگویند: ولیّ الله؛ به او میگویند: امیرالمؤمنین؛ به او میگویند: حاکم عدل؛ به او میگویند: فلان... .
المُلَقِّبون أندادَنا بألقابنا؛ «أندادِ ما را که شریک ما هستند (شریک در اینجا یعنی مخالف نه شریکِ موافق)، به اسماء ما لقب میدهند.»
«بر آنها صلوات میفرستند، تعریف میکنند، تمجید میکنند، خطبه میخوانند؛ درحالتیکه آنها مستحقّ لعن هستند! به ما لعن میکنند و ما را تکذیب میکنند، درحالتیکه ما مستحقّ صلوات هستیم و به کرامات خدا مقرونیم و به او نزدیکتریم.
امّا ما به اینها چه احتیاجی داریم؟ صلوات خدا و سلام ملائکۀ مقرّبین بر ماست! وقتی خداوند علیّ أعلی و ملائک مقربین بر ما صلوات میفرستند، دیگر ما از صلوات آنها مستغنی هستیم. (صلوات آنها اگر بر ما باشد به درد خودشان میخورد نه به درد ما!)»
بعد از ائمّه، علمای صالح بهترین افراد روی زمیناند
ثمّ قال: «قیل لأمیرالمؤمنین علیه السّلام: مَن خَیرُ خلقِ الله بعد أئمّةِ الهُدی، و مصابیحِ الدّجی؟ قال: ”العلماءُ إذا صَلَحوا.“»
حضرت صادق علیه السّلام بعد از اینکه این روایت و این روایات اخیر را از رسول خدا نقل کردند، فرمودند: «از امیرالمؤمنین علیه السّلام سؤال شد: بعد از ائمّۀ هدی بهترین افراد روی زمین چه کسانی هستند که آنها چراغهای هدایت بشرند؟
حضرت فرمود: آنها علما هستند اگر صالح باشند. عالمِ صالح چراغ راه هدایت مردم است.»
علمای فاسد شرار خلق خدا هستند
«قیل: فَمَن شِرارُ خلق الله بعدَ إبلیسَ و فرعونَ و نمرودَ، و بعدَ المُتَسَمّین بأسمائکم، المُتَلقِّبین بألقابکم، و الآخذین لأمکِنَتِکم، و المتأمّرین فی ممالِکِکُم؟
قال: ”العلماء إذا فَسَدوا، هم المُظهِرون لِلأباطیل، الکاتمون للحقائق، و فیهم قال الله عزوّجلّ: «اولئک یَلعَنهُم الله و یَلعَنهُم اللّاعِنون * الا الذین تابوا». (سوره بقره (۲) آیه ۱۵۹ و ۱۶۰.)
«از حضرت امیرالمؤمنین علیه السّلام سؤال کردند: پس بیان بفرمایید که بدترین خلق خدا بعد از ابلیس و نمرود و فرعون و بعد از آن اشخاصی که اسماء شما را به خود نسبت میدهند و خود را امیرالمؤمنین میدانند و القاب شما را گرفتند و دزدیدند، و بعد از آن کسانی که شما را از خانههای خود بیرون کردند و مکانهای شما را غضب کردند، و بعد از آن کسانی که در ممالک شما امر و نهی میکنند؛ شرارترین خلق خدا بعد از آنها کیست؟
امیرالمؤمنین فرمودند: علما هستند اگر فاسد بشوند. علمای فاسد شرار خلق خدا هستند؛ چون آنها بهجای بیان حقایق، اباطیل را اظهار میکنند و اظهار باطل میکنند؛ و بهجای بیان حقایق، حقایق را مکتوم میدارند، میدانند امّا نمیگویند و مخفی میکنند. خدای عزّوجلّ دربارۀ آنها فرموده است: «اولئک یَلعَنهُم الله و یَلعَنهُم اللّاعِنون»؛ ”این افراد را خدا لعنت میکند، و لعنتکنندگان هم آنها را لعنت میکنند.“»
واقعاً این روایتی است که اگر به قیمت طلا باشد، انسان باید آن را با آب طلا بنویسد. امّا اگر انسان [در مقام تعریف بگوید]: «این روایت اینقدر قیمت دارد که آن را باید با آب طلا بنویسیم» این روایت را تعریف نکرده است، بلکه طلا را تعریف کرده است نه روایت را! روایتی که باید با طلا بر روی گونههای حوریههای بهشتی نوشت، یا «أن یُکتب بِالنور علیٰ خُدود الحور» یعنی با نور روی گونههای حوریههای بهشتی نوشت. اگر این روایات با نور به روی گونههای حوریههای بهشتی نوشته بشود، آن حوریه شرف پیدا کرده است و آن نور شرف پیدا کرده است، نه این مطالب!
إنشاءالله امیدواریم که این مطالب را خداوند علیّ أعلی با آن نور حقیقت خودش در قلبهای ما و در سِرّ ما بنویسد، و ما را [در حریم خود] وارد کند. و تعمّق کنیم تا این روزهای دنیای ما همینطور نگذرد، که دست بلند کنیم و ببینیم دستمان خالی است، عمرمان گذشت و کاری نکردیم و همینطور امروز به امید فردا، فردا به امید پسفردا، و امروز به امید دیروز و فردا به امید امروز! این غلط است.
واقعاً اگر ما امروز از حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام، پدر امام زمان بخواهیم عیدی ما را فقط فهمیدن حقایق همین روایتی که از آن حضرت برای ما بیان شده است قرار بدهد، برای ما کافی است. إنشاءالله امیدواریم که عیدی ما را همین قرار بدهد. عیدی، عیدی مادّی نیست!! عیدیِ ما درجات و مراتب دارد؛ با این کارها همینطور به ما عیدی میدهند، میدهند، میدهند تا آنجایی که آن عیدی از همۀ عیدیها بالاتر است!
امیدواریم که إنشاءالله خداوند از آن عیدیها نصیب ما کند، و ما را از شیعیان خُلّص حضرت امام حسن عسکری قرار بدهد. و در احوالمان، در اقوالمان، در اهدافمان، در مطالباتمان، در افعالمان، هویٰ و هوس و خیالات باطل و اوهام و تکالب به دنیا و مالطلبی و زیادهطلبی و حُبّ ریاست و حُبّ شخصیت و هرچه را که ما را از راه خدا دور میکند، در ما قرار ندهد؛ و آنچه را هم که در ما هست، به برکت این خاندان، بزداید و بسوزاند و ببرد و ما را وارد در عالم نور کند، از آنجا هم وارد در عالم نور دیگر؛ «نور علی نور یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للناس.» (سوره نور (۲۴) آیه ۳۵)