کارگردان مستند «من می‌خوام شاه بشم» درباره ویژگی‌های این اثر، چگونگی پیدا کردن شخصیت اصلی، نزدیک شدن به خانواده او و دخیل کردن نظرات شخصی‌شان در زندگی او توضیح داد.

خبرگزاری مهرـ گروه هنر: در یکی از روستاهای ایران، عباس با تلاش و سختی خانه‌اش را به یک مرکز پذیرایی برای توریست‌های خارجی تبدیل کرده است. او با کمک همسر و فرزندانش کسب و کار موفقی در صنعت اکوتوریسم دارد و توریست‌های خارجی را به دیدن عشایر می‌برد.

عباس آدم بلندپروازی است که آرزو دارد یک ایل جدید با سلیقه خودش تاسیس کند و خان ایل باشد. او می‌خواهد با یک دختر عشایری دوباره ازدواج کند تا رویایش را عملی کند اما همسر و خانواده‌اش مخالفان جدی او هستند.

این چکیده‌ای از مستند «من می‌خوام شاه بشم» است که در نخستین روز آغاز به کار جشنواره فیلم فجر در تالار همایش‌های برج میلاد اکران شد. اثری که مخاطبان زیادی داشت؛ مخاطبانی که اکثرا شگفت‌زده و متعجب مانده بودند عباس برزگر دیگر چه آدمی است؟ به ویژه فضای کمیکی که ناشی از ویژگی‌های شخصیت اصلی در بافت اثر حس می‌شد، برخی از مخاطبان را گیج کرده بود.

از این رو سراغ مهدی گنجی کارگردان این اثر رفتیم و در گپ و گفتی با او، درباره روند ساخت این اثر اطلاعات بیشتری گرفتیم که می‌خوانید:

*آقای گنجی گرچه پرسیدن اینکه سوژه فیلمتان را از کجا پیدا کردید و چطور به آن رسیدید، سوال کلیشه‌ای به حساب می‌آید ولی فکر می‌کنم درباره این فیلم دانستن چنین نکته‌ای کاملا جذاب است. از این موضوع بگویید.

- شما وقتی به موضوع و تمی علاقه داشته باشید، دنبال مصداق‌های آن می‌گردید. من علاقه زیادی به تم آرزو و رویا دارم. آدم‌هایی که آرزوهایی دارند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند برای من جذاب هستند. من مجموعه‌ای به نام «نبض» را به تهیه‌کنندگی سحر رضوی برای شبکه دو می‌ساختم که آنجا ما 600 کاراکتر پیدا کردیم که درباره آنها 13 فیلم مستند ساختم. یکی از آن شخصیت‌ها، عباس برزگر بود و با کمک و همراهی تهیه‌کننده ساخت مستند درباره او را ادامه دادیم.

*این کار چقدر زمان برد؟ 

- ما ساخت این اثر را سه سال ادامه دادیم و ماحصل آن چیزی شد که شما دیدید.

*نکته عجیب درباره «من می‌خوام شاه بشم» این بود که انگار عباس برزگر و خانواده‌اش به کلی شما را از یاد برده بودند و انگار نه انگار که دوربینی وجود دارد! 

- کارهای من استایلی دارد که به نام مستندسازی تک نفره در دنیا شناخته می‌شود و معروف است. یکی از استفاده‌های این شیوه فیلمسازی این است که دوربین نادیده می‌شود. کار کردن با این شیوه یعنی من باید سر صحنه هم کارگردان باشم، هم فیلمبردار، هم صدابردار، هم نورپرداز و همه کارها را باید خودم انجام بدهم. من فقط در این کار یک دستیار داشتم که معمولا همراهم بود. این روش برای فیلمبرداری کمک می‌کند شما سر صحنه کمتر دیده شوی. از سوی دیگر اینکه مدت زمان زیادی می‌گذاری و با یک خانواده سر می‌کنی کمک می‌کند که آنها دوربین را نادیده بگیرند و تکنیک‌هایی هم برای این موضوع وجود دارد. باید اعتماد را بین افراد ایجاد کرد. 

*همه صحنه‌های این فیلم کاملا مستند هستند؟ هیچ بازی و فیلمی در کار نیست؟

- خودتان چه فکر می‌کنید؟

*من این سوال را مدام در طول نمایش فیلم از خودم می‌پرسیدم. مثلا در صحنه‌ای که عباس آنطور به دخترش پرخاش می‌کند و به او  ناسزا می‌گوید، مدام شک می‌کردم که صحنه واقعی است یا بازسازی شده است! و اصلا رفتارها و حرف‌های عجیب و غریب عباس برزگر.

- یکی از ویژگی‌های فیلم مستند در دنیا این است که چشم ما را روی چیزهای جدید باز می‌کند؛ آدم‌های جدید و ویژه و خاص یا موضوع جدید. من علاقمند به ساختن فیلم درباره آدم‌هایی هستم که ویژه و خاص هستند. آدم‌هایی که سلبریتی یا ستاره و معروف نیستند بلکه شخصیت‌های بسیار بسیار معمولی هستند که ویژگی‌های جالبی دارند. این فیلم هم اینگونه است و من تمام تلاشم را کردم که فیلم طوری پیش برود که مخاطب خسته نشود و با فیلم همراه شود.

سعی کردم برای «من می‌خوام شاه بشم» درام طراحی کنم و فیلمنامه را بارها و بارها بازنویسی کردم. حتی این اتفاق بعد از مراحل فیلمبرداری و زمان مونتاژ نیز رخ می‌داد و من سعی کردم طوری پلان‌ها را کنار هم بنشانم که شما به عنوان بیننده کم کم پرسوناژها را بشناسید و بفهمید هر کدام از آنها چه جهانی دارند. همسر عباس، پسرش و دخترش جهان خاص خودشان را دارند. خود او هم به عنوان شخصیت اصلی فیلم موجود منحصر به فردی است. 

وقتی ما انسان را دستمایه فیلممان قرار دهیم و به ویژگی‌های انسانی بپردازیم که هم می‌تواند خوب باشد و هم بد، به نظرم مخاطب هرجایی از دنیا، می‌تواند آن را بینند و با فیلم ارتباط برقرار کند. ما اکران‌های خارجی داشتیم و در این اکران‌ها نیز مخاطب همراه بوده و از کار استقبال کرده است. 

*شما به خاطر رابطه نزدیکی که با این خانواده طی سه سال داشتید، آیا در روند تصمیم‌گیری‌هایشان هم مؤثر بودید؟ به ویژه درباره آخرین تصمیم برزگر.

- من به شدت با ازدواج مجدد عباس مخالف بودم و تا توانستم به او گفتم که این کار را نکند. حتی پلان‌هایی داریم که این گفتگوها را ثبت کرده‌ایم. اما آن را در فیلم نگذاشتیم. من مخالف ازدواج او بودم اما برخی از ویژگی‌های او را ستایش می‌کنم. برخی از این ویژگی‌ها، آنگونه هستند که کمک می‌کنند جامعه رو به جلو حرکت کند. جامعه حرکت داشته باشد، آدم‌ها ویژه باشند و دنیای جدیدی خلق کنند. اما وقتی این ویژگی‌ها اغراق شده باشد احتمال دارد خطرناک باشند و آدم‌های دور و بر را اذیت کنند. ما در این فیلم هم ویژگی‌های مثبت عباس چون سخت‌کوشی، پرتلاش بودن، ایجاد کار جدید و خلاقیت‌ها و صداقتش را می‌بینیم؛ اینکه می‌خواهند به او پول کلانی بدهند اما چون مربوط به کارش نیست آن پول را رد می‌کند. در حالی که شاید هرکسی باشد این 200 هزار یورو پول را قبول کند. به هرحال انسان موجود پیچیده‌ای است و تمام فلاسفه دنیا سعی می‌کردند درباره این پیچیدگی‌ها توجیه بدهند. 

*خود آقای برزگر فیلم را دیده است؟

- او فیلم اولیه ما را دیده است اما نسخه اصلی را هنوز ندیده است. اما من مدام درباره فیلم با او صحبت می‌کردم. اتفاقا درباره صحنه دعوا هم با او حرف زدم و خود عباس هم چند روز بعد از سکانس دعوا از من پرسید که این صحنه را در فیلم استفاده می‌کنم یا خیر. گفتم باید ببینیم فیلمنامه‌مان چه می‌شود. در نهایت ما بخشی از آن سکانس را در فیلم استفاده کردیم. چون اتفاقات دیگری هم در آن سکانس رخ می‌دهد که همه آنها را حذف کردیم. در نهایت ماحصل کار این شد که شما می‌بینید.

*واکنش همسر او به حضور شما چه بود؟‌ از شخصیت جاه طلب خود او برمی‌آید که علاقمند باشد کسی از زندگی‌اش فیلم بسازد. اما همسرش به ویژه با اتفاقی که در پایان فیلم می‌افتد چطور با حضور شما در زندگی شخصی‌اش مخالفت نکرد؟

- شاید شما باید اجازه دهید من بیایم از زندگی‌تان فیلم بسازم تا ببینید چه اتفاقی می‌افتد. البته این موضوع مستلزم این است که خودتان هم دوست داشته باشید. 

*آخرین پلان مستند مربوط به چه زمانی است؟

- شهریور ماه.

*حالا چه اتفاقی افتاده؟ از وضعیت زندگی‌اش خبر دارید؟

- بچه عباس برزگر از همسر جدیدش به دنیا آمده است و دارد ایل‌اش را راه می‌اندازد.

*خودتان فکر می‌کنید او موفق می‌شود؟

- به نظرم اهمیتی ندارد. خیلی‌ها حتی در بین مخاطبان خارجی به من می‌گویند ادامه این فیلم را بساز و علاقمندند ببینند ادامه این داستان چه می‌شود اما جدای از داستانی که در فیلم می‌بینید شخصیت و لایه‌هایی که برای فیلم در نظر گرفته شده مهم است که ما به آن فکر می‌کنیم. مهم نیست آخرش چه می‌شود. گرچه در پایان «من می‌خوام شاه بشم» می‌بینید که عباس در یک برزخی گیر افتاده است. شاید همانطور که در فیلم می‌بینیم او عاشق شد و دیگر نتوانست به راهش ادامه بدهد. آخرین جمله فیلم هم همین است که او می‌گوید من نمی‌دانم آیا قوی‌تر می‌شوم یا ضعیف‌تر می‌شوم و نمی‌توانم به کارم ادامه دهم...

گفتگو از مریم عرفانیان