به گزارش خبرنگار مهر، مراسم اختتامیه و معرفی برگزیدگان چهارمین دوره جایزه ادبی هفت اقلیم، عصر دیروز ۲ اسفند در مجموعه برج میلاد تهران برگزار شد.
مهدی یزدانیخرم یکی از سخنرانان این مراسم بود که گفت: در حال کار روی ترجمه رمان «آقای جودت و پسرانش» اولین رمان اورهان پاموک هستم که برای نمایشگاه کتاب توسط نشر چشمه منتشر می شود. او این رمان را در ۳۱ سالگی نوشته است و جسارت و چیدمانش در زمینه شخصیتها و فرم شگفتانگیز است. فکر نمیکنم چنین نویسندهای بین ما وجود داشته باشد که این گونه به تاریخ خودش نزدیک شود. دائم به خودم یادآوری می کنم که نویسنده هایی رستگار می شوند که جنم دیوانه وار، یک هاری و یک قدرت نمایی نشان بدهند و از محافظه کاری عبور کنند. این مساله هم در حرف و گفتار، ساده به نظر می رسد در حالی که در عمل اصلا این طور نیست.
وی افزود: فضای سیاسی و اجتماعی کشور طی سال های گذشته اصلا برای نویسندگان مناسب نبود. در ۲ سال اخیر هم با وجود تغییر فضا، تجربه تعطیلی ۲ روزنامه را داشتم. لغو کنسرتها، ممیزی و فشار افراطیونی که در سایت و روزنامه هایشان، انواع تهمت ها را وارد می کنند، از یک طرف و از طرف دیگر شرایط نویسنده که باید هم کار خلاقه کند، هم معیشت اش را مدیریت کند، هم از تنگنای اداره کتاب عبور کند و هم کتابش را به ناشر خوب و مطمئن بسپرد، باعث میشود نویسنده نتواند آن طور که باید، کار کند. در آخر کار هم می ماند مخاطب تنبل ما.
نویسنده رمان «من منچستر یونایتد را دوست دارم» ادامه داد: اصولا عموم مردم ایران علاقه خاصی به ادبیات ندارند. همه جای دنیا هم همین است. در اصل، مردم در بازه ادبیات جایی ندارند. کلیت مردم به روزمره و یومیه خودشان مشغولند و نویسندگان باید سعی کنند درصد کمی از مخاطبان بالقوه را بالفعل برسانند. فضای مجازی هم که از طرف دیگر کمر به نابودی نشر مکتوب بسته است. ما شرایط سیاسی سختی را در ۱۰ سال گذشته گذراندیم که به این راحتی ها ترمیم نخواهد شد.
غرغرو و کم دانش هستیم
یزدانی خرم گفت: اما یک نکته دیگر هم وجود دارد و آن نکته این است که ما هم موجوداتی غرغرو و خیلی کم دانش هستیم. به یاد دارم وقتی مودیانو جایزه نوبل را برد، خیلیها در فیس بوکشان شروع به فحش دادن کردند که این آدم کیست که به او نوبل داده اند. او یک کپی نویس است و از این حرفها... حالا قضیه اصلا به ما مربوط نیست. نه عضو آکادمی نوبل هستیم نه در طول سال با آن در تماسیم و نه از مودیانو چیزی خوانده ایم. اما فضا، فضای فیس بوکی و کلی گویی و قهرمان های فیس بوکی بود. جالب بود که هیچ کس از آن فیس بوکی ها از مودیانو چیزی نخوانده بود و بعد از چند روز هم همه فراموش کردند دیگر به مودیانو فحش بدهند. خب طبیعی است که از این فضا، نویسنده مستقل و خوب بیرون نمی آید.
این مترجم در بخش دیگری از سخنانش گفت: به نظرم، اولین نکته مهم برای نویسندگان، احترام گذاشتن به جنون خودشان است. دوم این که اطلاعات از منطقه خاورمیانه که در آن زندگی می کنیم، به دست بیاورند و با گذشته شان آشنا شوند. سوم هم این که ناامید نشوند. نباید غر زد بلکه باید کار کرد. نفی، سلب و غر زدن راحت ترین کار است. بهترین نمونه اش هم مردم همین جامعه هستند که از زمان حمله مغول تا الان دارند غر می زنند و منتظرند جامعه روشنفکر کار را جلو ببرد، بعد هم پشت روشنفکرها را خالی کنند.
شورای دبیری از دوره بعدی جایزه تشکیل می شود
در ادامه این برنامه، آیت دولتشاه دبیر جایزه ادبی هفت اقلیم به بیان گزارش این دوره از این جایزه پرداخت و گفت: از سال بعد، ساختار دبیری جایزه تغییر خواهد کرد و یک شورای دبیری خواهیم داشت که از چند نویسنده جوان و چند نویسنده پیشکسوت تشکیل خواهد شد. بحث اقتصادی هم که همیشه پاشنه آشیل جوایز ادبی خصوصی است چون ادبیات مانند سینما نیست. بنابراین مانند این دوره و دوره های پیش، باید برای تامین جوایز فکری کنیم.
محمدهاشم اکبریانی یکی از داوران این دوره هفت اقلیم و دیگر سخنران این برنامه بود که گفت: اگر به کتاب های نامزدشده بخش رمان این جایزه نگاه کنیم، که از بین کتاب های سال ۹۲ انتخاب شده اند، ۴ نفر بالا آمده اند که همه اثر اولی هستند. در بخش مجموعه داستان هم یک کتاب، از یک نویسنده کتاب اولی است. تفسیر این قضیه برایم مهم بود که چرا آثاری که قرار است برگزیده و شایسته تقدیر شوند، همگی اثر اول نویسنده شان هستند. سوالم این بود که این آثار درخشان هستند یا ادبیات ما ضعیف است که این کتاب ها بالا آمده اند؟ و من معتقد به گزینه دوم هستم.
نویسنده مجموعه داستان «آرام بخش می خواهم» افزود: ادبیات ما از ضعفی رنج می برد که نه زبانش علت آن است و نه شرایط سیاسی. نه این که به این مسائل ربطی نداشته باشد ولی اگر بخواهیم همه چیز را بگوییم، هیچ کدام از این دو، دلیل و عامل آن نیست که ادبیات ما در سطح جهانی مطرح نشده است. من فکر می کنم ادبیات ما چون ضعیف است، مطرح نشده است. اگر مساله به دو دلیل بیان شده خلاصه می شد، چرا «بامداد خمار» حدود ۱۵ بار در آلمان تجدید چاپ شده است؟ پس آن چه به داستان ما ضربه زده و مانع جهانی شدنش شده، ضعف این ادبیات است.
وی در ادامه گفت: این ضعف است که باعث می شود از بین نویسندگان ما، آثاری بالا بیایند که درخشان نیستند. یکی از شاعران دهه ۵۰ می گفت جمعی از شاعران و ادیبان، پیش از انقلاب می گفتند فضا، فضای استبداد است که شعر و ادبیات ما جهانی نمی شود. چون خیلی از شاعران شعرشان را در گنجه ها یا زیر خاک مخفی کرده اند اما به دلیل استبداد عصر پلهوی نمی توانند چاپش کنند. اگر استبداد از بین برود، ادبیات ما قطعا جهان را تکان می دهد. آن شاعر دهه پنجاهی می گفت انقلاب شد و در ۲ سال اول انقلاب، هرکس هرچیزی که می خواست چاپ کرد ولی هیچ اتفاقی در ادبیات جهان نیافتاد.
به ضعفمان اعتراف کنیم و دلایلش را جستجو کنیم
اکبریانی گفت: بنابراین ادبیات ما از ضعفی رنج می برد که بهتر است به آن اعتراف کنیم تا این که برایش بهانه درست کنیم. چون وضعیت ادبیاتمان کاملا خلاف وضع سینمای ماست. همه دیدیم که در بسته ترین شرایط که نه تنها درها، بلکه دروازه ها هم بسته بودند، فیلم «جدایی نادر از سیمین» ساخته شد. سعی کنیم به ضعف خودمان اعتراف کنیم و عواملش را جستجو کنیم.
اکبریانی در پایان سخنانش به خوانش بیانیه هیئت داوران بخش مجموعه داستان جایزه هفت اقلیم پرداخت.
عباس عبدی نیز ضمن بیان یک خاطره به قرائت بیانیه هیئت داوران بخش رمان این جایزه پرداخت.