خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: چندی پیش، یادداشتی درباره شخصیت های زن گروهی از رمان های پلیسی به قلم عباس آگاهی مترجم رمان های پلیسی فرانسوی زبان در مهر منتشر شد که در آن به انتقامی که نویسندگان رمان پلیسی به نفع زنان مظلوم از مردان می گیرند، اشاره شد: انتقامی که نویسندگان داستانپلیسی از جامعه مردان میگیرند
یادداشت آگاهی در تکمیل مقاله مرگی که حرفش را میزدی/ ماکیاولیسمی که به تراژدی ختم میشود نوشته شد و روی دیگر رمان های پلیسی با حضور پررنگ زنان و اندیشه هایشان را نشان می داد. زاویه ای که آگاهی در مطلب خود از آن بهره برده، لایه های درونی و عمقی و همچنین اجتماعی شناسانه را می کاود.
اما در این نوشتار قصد داریم به رمان دیگری از فردریک دار بپردازیم که مانند رمان های پیشین اش که درباره آن ها نوشته ایم، مکر زنان را (این بار هم پررنگ و موثر) به تصویر می کشد. فارغ از لایه های جامعه شناختی این رمان، طرح بیرونی و استخوان بندی ظاهری این اثر نیز از قصه ای ساخته شده که نشان دهند مکر و حیله گری زنان است.
تعریف مختصر این رمان باعث می شود که بگوییم درباره کلاهبرداری و فریب دادن مردان مختلف با کلک های عشقی زنانه است؛ دام گستردن و با نقشه پیش رفتن برای رسیدن به اهداف شوم و شیطانی. «چمن» نیز مانند رمان پلیسی هایی که از آن ها به عنوان رمان پلیسی کلاسیک نام می بریم، و پیرو ژانر دلهره ی ساخته و پرداخته پی یر بوالو و توماس نارسژاک هستند، درباره زندگی مردم عادی است و پلیس و کارآگاه ها شخصیت های محوری آن نیستند. در واقع قهرمان این رمان، مرد جوانی است که تا انتهای گرفتاری و باتلاق شیدایی فرو می رود اما نجات پیدا می کند.
از این جهت، بد نیست اشاره کنیم که این رمان دارای پایان خوش است و قرار نیست مخاطبش را بیش از حد آزار بدهد. بلکه بیشتر رویکردی آموزنده دارد و یکی از آسیب های جدی زندگی اجتماعی نوین مردم اروپا را به تصویر می کشد. موتور محرک قصه هم همان طور که اشاره شد، مکر و حیله ای است که از زیاده خواهی های زنانه سرچشمه می گیرد. البته این زیاده خواهی، به کلاهبرداری و دزدیدن مال و اموال نمی انجامد بلکه مقصد و هدف کلاهبرداران، فرستادن سر بی گناه بالای دار است که البته با حضور کارآگاهی انگلیسی و درستکار، ناکام می مانند.
اشاره به این نکته لازم است که شخصیت اصلی داستان، بین انتخاب دو زن درستکار و حیله گر(که دام عشق می گسترد) ابتدا زن حیله گر را انتخاب می کند. نکته جالب این است که مرد جوان توانایی غلبه بر وسوسه را دارد ولی به طور اختیاری به زن خوب قصه پشت می کند و به سمت جادوی عشق آتشین (و البته دام صیاد حیله گر) قدم بر می دارد. البته همان طور که اشاره شد، در پایان بدی ناکام مانده و نیکی است که به دست زن خوب قصه پیروز شده و مرد درمانده را نجات می دهد. جالب است که زن خوب قصه، قصد دارد انتقام بگیرد و نامه ای می نویسد که مرد را بسوزاند اما همان نامه باعث نجاتش می شود. بهتر است قصه را بیش از این لو ندهیم!
فضاسازی دار در این رمان، بهتر و پررنگ تر از دیگر رمان های اوست که درباره شان نوشته ایم. هوای بارانی و غم زده اسکاتلند به خوبی به تصویر کشیده شده و به قصه کمک زیادی کرده است. به عنوان مثال در مقاطعی که خورشید خودی نشان می دهد و ابرهای آسمان کنار می روند، روحی شادی و سرزندگی به متن القا می شود.
درباره اقتباس سینمایی از چنین رمان هایی، می توان به فیلم خارجی «خارج از خط» با بازی کلایو اون اشاره کرد که در سال ۲۰۰۵ ساخته شد. این فیلم براساس رمانی با همین نام، نوشته جیمز سیگل شکل گرفت. طرح اصلی این رمان و متعاقبا فیلم ساخته شده از آن، هم حیله گری یک زن با همدستی مرد مورد علاقه اش بود. منتهی در فیلم، بازی و حیله گری از فرودگاه آغاز می شود ولی شروعش در رمان فردریک دار، در محل گذراندن تعطیلات و سواحل فرانسه است.
نکته نسبتا منفی درباره این رمان، به بخش پایانی آن بر می گردد که بعد از مقدمه چینی و فراز و فرودها، تعلیق ایجادشده زود از بین می رود و پایان کار کمی شتابزده از راه می رسد. یعنی رمان حدود ۲۰ صفحه کم دارد.
----------------------
صادق وفایی