دانشگاه جندی‌شاپور یک مرکز تبادل اندیشه، بحث و مجادله بوده و جنبه‌های مثبت و سازنده‌ تمدنی داشته و عملاً نقش زیادی در بازدارندگی از جنگ، خشونت و دشمنی در کشور و منطقه داشته است.

به گزارش خبرگزاری مهر، نخستین همایش ملی «جغرافیای تاریخی» با حضور اساتید، صاحب‌نظران، دانشجویان و علاقه مندان حوزه تاریخ، جغرافیا، باستان‌شناسی، معماری و سایر رشته‌های مرتبط در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

بخش پایانی سخنرانی در روز دوم با حضور ناصر عظیمی، مژگان هادی‌پور، نادر پروین و سلیمان اسکندری برگزار شد.

اولین سخنران این بخش ناصر عظیمی دکترای جغرافیا سخنرانی خود را تحت عنوان «گیلان در نقشه های قرون نخستین اسلامی» ارائه داد و گفت: گیلان در قرون نخستین اسلامی برخلاف تمام مناطق در ایران از جمله همسایه‌ دیوار به دیوار خود یعنی طبرستان (مازندران کنونی) به صورت بسیار گنگ و نادقیق در نقشه‌های این دوره نمایانده شده است. سلطه‌ نظامیان اشرافی دیلمی با ساخت قبیله‌ای در بیش از سه چهار قرن از پیش تا پس از اسلام بر دروازه و مرزهای جنوبی و شرقی گیلان یعنی سلطه‌ بی‌چون و چرا  بر محور هوسم ـ چالوس (گلوگاه ارتباطی شرق گیلان) و همچنین دره‌ سفیدرود(تنها محورهای اصلی ارتباطی شرق و مرکز گیلان با جهان بیرونی)، سلطه‌ یک قوم ستیزه‌جوی قبیله‌ای که از کشاورزی و یکجانشینی نفرت داشتند و در نتیجه با دشمن‌پنداری و دشمن‌سازی نوعی و ماهرانه و امنیتی‌کردن فضای این پهنه در پوشش بیگانه‌ستیزی افراطی، ضمن فراهم کردن اقتدار مستبدانه‌ خود به طریقی سهل و آسان بر باشندگان اندکِ جلگه و کوهستان، دسترسی جلگه‌ گیلان و شرق و غرب آنرا از تماس با جوامع یکجانشین و پیشرفته تر پیرامون خود برای سال‌ها دور نگهداشته و از این طریق نه فقط نقش مثبتی در تاریخ این ناحیه ایفاء نکردند.

وی افزود: این قوم با ساخت قدرت قبیله‌ای و با نظامی‌گری و ستیزه‌جویی خود، ضمن فراهم کردن انزوای مطلق این منطقه، در روند یکجانشینی و توسعه‌ی اشتغال به کشاورزی و تولید خوراک در جلگه‌ گیلان و به طریق اولی تمدن حضَری در آن مانعی جدی ایجاد کرده و در نتیجه یکی از دلایل اصلی تأخیر توسعه‌ کشاورزی و یکجانشینی و البته شهرنشینی و نفوذ فرهنگ و تعلیم و تربیت و ظهور نهادهای سیستماتیک فرهنگی و در یک کلام مانع جدی در پیدایش تمدن حضَری در جلگه‌ گیلان در سه قرن نخست پس از اسلام مؤثر بوده است.

عظیمی در ادامه سخنانش اظهارداشت: در نتیجه فقدان شهر و سکونگاه مهم در گیلان  و عدم آشنایی با این منطقه‌ی قرق‌شده توسط نظامیان شبان پیشه‌ی دیلمی، امکان ترسیم نقشه دقیق با مراکز سکونتی مشخص تا قرون چهارم وحتی پنجم و ششم از منطقه را امکان پذیر نکرده است. دلیل این امر سلطه‌ی یک قدرت قبیله‌ای دیلمیان در سه قرن نخست اسلامی است که بر منطقه‌ی کوهستانی و جلگه‌ای نیمه‌ شرقی و جنوبی گیلان دو محور ارتباطی اصلی به درون گیلان یعنی  محور ساحلی شرق از چالوس و محور ارتباطی جنوب یعنی دره‌ی سفیدرود را در سلطه‌ی خود داشته و گیلان را از پیرامون خود به کلی منزوی کرده بودند.

وی تأکید کرد: در واقع دیلمیان شبان پیشه که با کشاورزی و یکجا نشینی میانه‌ای نداشتند مانع توسعه‌ی کشت برنج  یعنی تنها غله‌ای که در این آب و هوا امکان کشت داشت و همچنین مانع انتشار آموزش و فرهنگ. از این رو در طول سه قرن نخست اسلامی کشاورزی در جلگه‌ی گیلان بسیار عقب مانده و یکجانشینی و توسعه‌ی شهری  و تمدن حضری تقریباً وجود نداشت. فقدان مراکز جمعیتی مهم و عدم آشنایی مسافران از این منطقه، امکان نمایش مراکز سکونتی این منطقه اگر هم به صورت بسیار پراکنده وجود داشت، در نقشه‌ها میسر نشده است.

دومین سخنران این بخش مژگان هادی‌پور کارشناس ارشد معماری بود که سخنرانی خود را تحت عنوان «بررسی تأثیرات جغرافیایی بر معیشت و زندگی زاگرس نشینان دره‌ خرم‌آباد» ارائه داد و گفت:انسان نخستین در صدد برطرف نمودن نیازهای اولیه‌ی خود یعنی امنیت، غذا و سرپناه بوده و در تأمین اینها از طبیعت و محیط پیرامون خود استفاده می‌نمود و به تدریج با آغاز تمدن‌ای یکجانشینی نقش انتخاب محیط و اقلیم مناسب اهمیت ویژه‌ای یافت. بنابراین شیوه زندگی تغییر نمود. یکی از این کانون‌های تمدن و زیستگاه‌های انسان در طول تاریخ، زاگری میانی می‌باشد.

وی افزود: این منطقه در طول چهل هزار سال گذشته همواره جوامع انسانی و فرهنگ‌های مختلفی را در دل خود پرورانده و شاهد مراحل مختلف تکامل فرهنگ از دیرینه سنگی، میان سنگی و نو سنگی تا مرحله شهرنشینی و تمدن بوده است. در پی تطبیق موقعیت جغرافیای منطقه مورد نظر با شواهد و مستندات، موقعیت آن در طول دوره‌های تاریخی مشخص و بررسی شد.  این منطقه بخشی از سکونتگاههای اولیه انسان کوچرو، کشاورز و صنعت گرا را شامل می شود.

هادی پور در ادامه سخنانش گفت: با بررسی شواهد موجود و مستندات مبتنی بر تاثیر موقعیت جغرافیایی بر معشیت و شیوه‌ی زندگی انسانها، مشخص گردید، که وابستگی به موقعیت و مکان، بنا بر نوع خاص معیشت در گذشته‌های دور، مشهودتر بوده است. در زمان حال این وابستگی شکلی دیگر به خود گرفته که نتیجه‌ی گسترش فنون و علوم نوین است. این تغییرات در گذشته نیز براساس ابداعات جدید، ایجاد می شده‌اند. همان گونه که بررسی شد موقعیتهای متفاوت مکانی، شرایط زیستی خاص خود را به وجود می‌آورند که ماحصل آن ایجاد فرهنگها،‌ تمدنها، قومیتها،‌ ابداعات، جنگها، مهاجرتها و ... می باشند.

وی تصریح کرد: اکنون نیز شاهد آن هستیم تفاوت در شیوه‌های سکونت، در درجه‌ نخست وابسته به تفاوت در مکان است. انسانها با شناخت محیط پیرامون خود، برای بقا، تلاش نموده و برای دستیابی به این هدف راهکارهایی ایجاد کردکه در نهایت موجب به وجود آمدن روند تکامل در زندگی و تمدن شده‌اند. جغرافیا به عنوان عامل مؤثر بیرونی بیشترین نقش را در این روند دارا می‌باشد که قابل نادیده گرفتن نمی باشد. برای درک صحیح از  انسان و هر تمدنی، بررسی موقعیت و محیط پیرامون آن، از با ارزش‌ترین و مطمئن‌ترین مراحل شناخت است.

سخنران بعدی این بخش نادر پروین دانشجوی دکترای تاریخ دانشگاه تربیت معلم تهران سخنرانی خود را با موضوع «مکتب تاریخ‌نگاری آنال، جغرافیای تاریخی یا دترمینیسم جغرافیایی؟» طرح کرد.

وی اظهارداشت: محققین در اطلاق عنوان «جامعیت فکری» یا «انقلاب در تاریخ‌نگاری» به مورخین مکتب آنال دچار نوعی پیش‌داوری شده‌اند. چرا که توجه بیش از اندازه مورخان مکتب آنال به ساختارهای جغرافیایی در آثار برجسته خویش در زمینه جغرافیای تاریخی باعث پنهان شدن ماهیت تحولات ناب تاریخی در پشت ساختارهای بلند مدت محیطی و جغرافیایی شده است.

وی تصریح کرد: تأثیرپذیری، تقلید و اقتباس آنالی‌ها از مفاهیم و نظریه‌های دانشمندان رشته جغرافیا، از جمله میشله، دولابلاش، هانری‌بر و کارل لامپرشت، انتخاب موضوع، تبیین و تفسیر تاریخ براساس رویکردهای صرفاً محیطی و جغرافیایی و مقدم دانستن نظریه‌های جغرافی‌دانان بر تحقیق و تفحص، مهم‌ترین مؤلفه‌هایی هستند که مورخان آنال را گرفتار دترمینیسم جغرافیایی کرده است. به عبارت دیگر آنالی‌ها در نگارش جغرافیای تاریخی حوادث، ضمن عدم رعایت توازن، بیشترین اهمیت را به جغرافیا داده‌اند به گونه‌ای که در بین انبوهی از ساختارهای جغرافیایی، دانش تاریخ به عنوان دانشی دربرگیرنده کاگزارانی مستقل و صاحب‌اختیار رنگ باخته است.

سخنران پایانی این بخش سلیمان اسکندری عضو هیئت علمی دانشگاه پیام‌نور سخنرانی خود را با عنوان «جغرافیای تاریخی شهر دانشگاهی جندی شاپور» ارائه داد و گفت: نام جندی شاپور در تاریخ فرهنگ و تمدن چندهزار ساله ایران باستان و دنیای کهن، همراه با علم و اندیشه است. ساخت این شهر و دانشگاه را بنابر اسناد و مدارک و روایات به شاهپور اول ساسانی نسبت می‌دهند. در عهد ساسانیان مخصوصاً با مساعدت‌های طبیعی، شکوفایی اقتصاد، گسترش راه‌ها و امنیت، بطور کلی شهرسازی و شهرنشینی رونق فراوان داشته است.

وی افزود: کشاورزی گسترده، اضافه‌ محصول و نیز رونق تجارت در منطقه‌ خوزستان همراه با مساعدت‌های سیاسی به ایجاد و گسترش شهر سیاسی- فرهنگی جندی‌شاپور انجامید. در این شهر با توجه به موقعیت بهینه‌ طبیعی و انسانی آن یک مرکز علمی و تجمع دانشمندان و دانش‌پژوهان و به اصطلاح دانشگاه شکل گرفت. این شهر به خاطر وجود و حضور تجار، بازرگانان، برجستگان علمی، استادان و شاگردان اطراف و اکناف عالم مخصوصاً هند، روم، یونان و ... جنبه فرا منطقه‌ای و به اصطلاح بین‌المللی داشته است.

اسکندری تصریح کرد: دانشگاه جندی‌شاپور یک مرکز تبادل اندیشه، بحث و مجادله بوده و جنبه‌های مثبت و سازنده‌ تمدنی داشته و عملاً نقش زیادی در بازدارندگی از جنگ، خشونت و دشمنی در کشور و منطقه داشته است. عنوان دانشگاه بیانگر تنوع موضوعات علمی در رشته‌های مختلف می‌باشد، ولی تعلیمات طبی و دانشکده‌ پزشکی و مخصوصاً بیمارستان آن معروفیت بیشتری داشته است. در دورانی که جهل، استبداد و خشونت بر منطقه و جهان مستولی بوده، وجود یک مرکز علمی عالی و بین‌المللی و با ثقل تمدنی بالا، بسیار جالب، غرورانگیز و قابل بررسی و معرفی به خودی و بیگانه است.

وی در پایان گفت: هوش و استعداد ایرانی همیشه در امور علمی، فعالیت‌های فرهنگی، دانش‌خواهی و نوآوری نمونه و پیشتاز بوده است. چنان‌که امروز نیز علاوه بر فرهیختگان فراوان داخل، هزاران محقق و دانشمند ایرانی با سطوح عالی علمی و فناوری در گوشه و کنار جهان در خدمت بشریت هستند.

در انتها، رهنمایی دبیر علمی همایش گفت: این همایش از این جهت درخور توجه است که توانسته است برای نخستین بار اندیشمندان رشته‌های تاریخ، باستان‌شناسی، جغرافیا، ایران‌شناسی، معماری و برخی از رشته‌های مرتبط را حول محور جغرافیای تاریخی دور هم جمع کرده و موضوعیت و جایگاه آن را به بحث بگذارد و ارتباط موضوعی میان رشته های تاریخ، جغرافیا، دیرین شناسی، باستانشناسی، علوم سیاسی، مدیریت، معماری و عمران را بیش از پیش تقویت کند.

وی افزود: علاوه بر آن، این باور را به دست داد که باید جغرافیای تاریخی را متناسب با شرایط روز، بازشناسی کرد و کاربردهای آن را با مصادیق مشخص معرفی نمود. از طرفی دیگر نشان داد که طی دهه‌های اخیر جغرافیای تاریخی تحول چشمگیری به خود دیده و باید این تحولات، متناسب با شرایط ایران بومی گردد و همچنین مفهوم جدیدی از جغرافیای تاریخی بدست داد و ما را به این باور رساند که جغرافیای تاریخی را باید از منظر جدید و زمانه خود نگاه کرد، در نتیجه با برگزاری کارگاه‌های آموزشی، سخنرانی و میزگردهای تخصصی می‌توان فرصتی جدید برای هم‌اندیشی حول این موضوع فراهم کرد و بر همین اساس پیشنهاد می‌شود که دروس جغرافیای تاریخی در مقاطع مختلف تحصیلی و در رشته‌های مرتبط برای دانشجویان ارائه شود. رهنمایی در پایان نوید برگزاری دومین همایش جغرافیای تاریخی را در مقیاسی فراگیرتر در سال آینده داد.