به گزارش خبرنگار تلويزيوني "مهر"، سيد سعيد رحماني در نشست " مرده متحرك " كه با حضور رضا كريمي (كارگردان)، پرويز فلاحيپور (بازيگر) و وحيد سعيدي (منتقد) در خبرگزاري ايكنا برگزار شد، با بيان اين مطلب گفت : بسياري از كارهايي كه در شبكههاي ديگر روي آنتن مي رود در شبكه يك قابل پخش نيست. زيرا اين شبكه وجاهت عام دارد و مسايلي كه در ذهن بزرگان و علماي دين ايجاد شائبه ميكند در اين شبكه قابل طرح نيست. براي نمونه برنامههاي طنز شبانه از اين شبكه پخش نميشود. چون اين برنامهها تير و تركشهايي دارد كه شبكه يك زير بار آن نميرود و قدرت بسياري از ريسكها را از خود گرفته است.
وي همچنين بيان كرد: طرح مسايل عشقي در كارهاي مناسبتي ماه مبارك رمضان از محرمات شبكه يك است. البته اين محدوديت و حساسيتها زماني به ما منتقل شد كه به مرحله توليد و مراحل پاياني نگارش رسيده بوديم. با اين وجود همه اين الزامات را پذيرفتيم تا بگوييم ميتوان قصهاي غيرعشقي هم ارايه كرد.
رضا كريمي در پاسخ به اين پرسش كه چرا نام سريال از " مرده متحرك " به " دوست اختصاصي من " و دوباره به همان نام اول تغيير يافت، اظهار كرد: ما بايد محدوديتهايي را كه در شبكه يك وجود داشت، لحاظ و مطابق آن عمل ميكرديم. مسوولان نيز با نام " مرده متحرك" مخالف بودند. به همين خاطر نام " دوست اختصاصي من" به ذهنم رسيد و تهيه كننده و نويسنده نيز پيشنهاد مرا پذيرفتنداما خوشبختانه مدير توليد فيلم و سريال شبكه يك از عنوان " مرده متحرك " خوششان آمده بود و در نهايت همين نام بر مجموعه گذاشته شد.
پس از آن پرويز فلاحيپور در مورد نقش خود سخن گفت و بيان كرد: پس از سريال " شب دهم " كه با استقبال بسيار زيادي هم مواجه شد، كارگردانها پيشنهادهاي زيادي در همين زمينه به من دادند و من آنها را نپذيرفتم. زيرا فكر ميكنم بازيگر براي نقش و روند بازيگري خود بايد طرحي داشته باشد و مطابق آن طرح رفتار كند. از اين رو تصميم گرفتم نقشهاي يكسان را نپذيرم.
بازيگر نقش وكيلي ادامه داد: پس از مدتها، رمضان سال پيش همايون اسعديان نقشي در مجموعه " اگه بابام زنده بود" به من پيشنهاد كرد كه من هم بعد از خواندن فيلمنامه آن را پذيرفتم.
وي در مورد نقش وكيلي گفت: رضا كريمي متفاوت فكر ميكرد و فكر و ذهنش به من نزديك بود و حالا ديگر دغدغه اين را ندارم كه حتماً نقشهاي متفاوتي را تجربه كنم. چون گمان ميكنم شخصيتپردازي ايشان درست و كامل بود.
فلاحيپور در مورد جنس صدايي كه براي اين نقش برگزيده بود گفت: از آنجا كه صداي من، صداي رئال و بمي بود و با شخصيت وكيلي همخواني نداشت،بر آن شدم تا اين صداي زير را انتخاب كنم و آن را با يكي از نتها تنظيم كنم كه تا انتهاي بازي حفظ شود.
بازيگر نقش " ياور" در سريال " شب دهم " در مورد حركات دست خود بيان كرد: به خاطر ندارم اين حركت پيشنهاد من بود يا آقاي كريمي تنها ميدانم كه با همفكري همديگر به اين نتيجه رسيديم كه اين شخصيت تكيه كلامها و عادات ثابتي داشته باشد و از تيپ بگذرد و به شخصيت برسد.
سعيدي در ادامه جلسه به ويژگيهاي روحي كه در " مرده متحرك" تصوير شده بود اشاره كرد و گفت: روح آقا اشرف، برخوردار از مختصاتي بود كه به مذهب ما برميگشت و بر اساس روايات و احاديث ديني ساخته و پرداخته شده بود و همه اينها محدوديتهايي است كه دست بازيگر و كارگردان را بسته و راه تخيل او را مسدود ميكند و بيننده منصف بايد اين محدوديتها را لحاظ كند.
رحماني نيز در ادامه اين سخنان گفت: ما سعي كرديم به احاديث و روايات پايدار بمانيم و همه محدوديتهاي شبكه را بپذيريم. سه نفر به عنوان مشاور از مركز اسلامي قم در اين پروژه حضور داشتند و نظرات خود را در مورد روح بيان نمودند و ما را در اين زمينه راهنمايي ميكردند.
وي بيان كرد: در طرح اوليه داستان قرار بود روح و جلال كنار يكديگر باشند. چون اين رويه ما را به ژانر كمدي وحشت نزديك ميكرد. اما با اين رويه موافقت نكردند و ما در نهايت بر آن شديم كه بگوييم چون روح به جسد علاقه دارد، پس جسد هر كجا كه باشد روح نيز همانجا حضور دارد.
نويسنده فيلمنامه " مرده متحرك" افزود: همواره روحها مرزها را ميشكنند. براي نمونه، طبيعي بود كه حداقل در يك مورد روح آقا اشرف از ديوار ميگذشت. اما به ما گفتند كه چون اين روح در برزخ گرفتار اعمال خود است، چنين قدرتي را ندارد و نميتواند آزادانه عمل كند.
رحماني ادامه داد: ما حتي با پوشش روح هم مشكل داشتيم، در انتها گفتند ميتوانيد آقا اشرف را با همان لباسي كه از دنيا رفته تصوير كنيد و ما نيز همه اين مسايل را لحاظ كرديم. حتي بيشتر ديالوگهاي آقاي اسماعيل خلج، معاني آيات و روايات بود.
كريمي نيز در مورد محدوديتهاي اعمال شده گفت: ما از يك سري جزييات اطلاع نداشتيم و محدوديتهاي شبكه برايمان آشكار نبود. پس از دو يا سه قسمت اعمال نظرهاي آقايان شروع شد. ما نيز نظرات شان را پذيرفتيم و در همان قالب كار را ادامه داديم. اگر چه هم در متن و هم در اجرا تواناييهاي بيشتري وجود داشت.
سعيدي به دوگانگي موجود در سريال اشاره كرد و گفت: در اين مجموعه فاصلهاي محسوس بين طنز و جدي وجود دارد. هر جا كه جلال به روح نزديك ميشود طنز رنگ ميبازد و آناه كه به دنياي زندگان روي ميآورد به طنز ميگرايد. اين مساله موجب پديدآمدن نوعي دوگانگي در ساختار سريال شده است.
كريمي در مورد اين دوگانگي توضيح داد: تلاش كرديم تا اين مساله چندان محسوس نباشد اما به خاطر همان محدوديتهايي كه به آن اشاره شد، خواه ناخواه اين محدوديت پيش آمد.
رحماني نيز در ادامه بيان كرد: به ما گفتند كه نميتوانيم در مورد شخصيت مثالي روح سخن بگوييم. همچنين گفتند براي آن كه روح را تصوير كنيد چارهاي نداريد جز اين كه در آخرين قسمت وانمود كنيد همه چيز خواب و رويا بوده است و جلال همه وقايع را در خواب ديده است. به همين خاطر سعي كرديم جلال را ديوانه و تلفيقپذير جلوه داده و مرز ميان خواب و بيداريش را بشكنيم تا شايد از فشار اين محدوديت ها بكاهيم.
وي ادامه داد: سفر آخرت ما را از اين مخمصه رهاند. سفر آخرتي كه ماورايي بود و ما آن را زميني جلوه داديم تا مخاطب پس نزند و به آقايان قبولانديم كه صفر تنها در نقش يك هدايتگر ظاهر شده است و از اين رو در قسمت آخر وقتي جلال به باغ ميآيد هيچ چيز نميبيند. به بيابان ميرود و صفر را ميبينيد. صفري كه قرار است تا مشهد همسفر او باشد.
كريمي نيز در ادامه سخنان رحماني گفت: اگر ما به محدوديتهاي آقايان آگاه بوديم، شايد مسير قصه به گونهاي ديگر پيش ميرفت و كاراكترها را نوع ديگري ميچيديم.
كارگردان " مرده متحرك " در مورد نقش مجيد صالحي و بازي طنزآميز او گفت: اگرچه به علت پتانسيل قصه ميتوانستيم يك بازيگر جدي براي نقش جلال برگزينيم، اما تأكيد كردند كه بايد به جنبههاي طنز مجموعه تكيه كنيم. چون برنامههاي ماه مبارك رمضان در قالب طنز موثرتر است و جواب بهتري ميدهد. من نيز مجيد صالحي را انتخاب كردم و با توجه به خصوصيات و نوع بازيش وي را رها كردم تا با وفاداري به متن، آنگونه كه ميخواهد بازي و جنبه طنزآميز مجموعه را تقويت كند.
رحماني در پاسخ به الزام وجود شراره و كاركرد او در سريال با توجه به اينكه انگيزهاي در وكيلي و جلال پديد نياورده بود گفت: خانمها در جذب مخاطب بسيار مهم هستند و وقتي قرار است مجموعهاي براي ماه مبارك رمضان ساخته شود، اگر نتواند اين قشر را درگير كند موفق عمل نكرده است. اين قشر ملودرام را بسيار ميپسندد. اما ما نميتوانستيم به مسايل عشقي تن در دهيم چون بر اساس نوشته من بايد يك مثلث عشقي ميان جلال، نرگس و شراره پديد ميآمد. از طرفي، جلال رقيب عشقي وكيلي به شمار ميرفت. ولي محدوديتها مانع از اين مساله شد.
وي در ادامه گفت: خود ما نيز به اين خلا واقفيم و ميدانيم اگر به مسايل عاطفي پرداخته ميشد، در جذب مخاطب موفقتر بوديم. اما همه اين محدوديتها ما را به امكان رساند.
نويسنده مجموعه " سايه آفتاب " گفت: عشقي لطيف در اين مجموعه ديده ميشود. حتي اسماعيل خلج به خاطر عشقي كه به همسر خود داشت نام همسرش اشرف را پس از مرگ او براي خود برگزيده است. ما تنها سعي كرديم از " لاس زدن" و پرداختن به مسايلي جنسي و نه عشقي بپرهيزيم.
وي در ادامه بيان كرد: ما ميدانستيم چه ميخواهيم و به كجا ميرويم و پايان بندي قصه ما بهتر از باقي برنامههاي مناسبتي بود. هر چند مسيري كه برگزيده بوديم سنگلاخي و ناهموار بود.