به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از آیریش تایمز، در سفری که «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا به ریاض داشت متذکر شد که آمریکا در مذاکره با ایران به دنبال یک معامله بزرگ نیست. وی در دیداری که با مقامات عربستان سعودی داشت به ایشان اطمینان خاطر داد که آمریکا چشم خود را به روی آن قسم از فعالیتهای ایران که به ادعای وی موجب بر هم زدن ثبات کشورهای منطقه است نخواهد بست.
اما، می توان گفت در شرایطی که اعراب به شدت نگران تشدید بحران در خاورمیانه به ویژه پس از وصول ایران به توافق هسته ای هستند، جان کری چاره ای به جز ارائه این توضیح به ایشان نداشت.
ابراز نگرانی رهبران عرب و در عین حال «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی از قدرت گرفتن ایران در سطح منطقه عواقبی چون نگارش نامه انتقاد آمیز اعضای جمهوری خواه کنگره آمریکا خطاب به رهبران ایران را در پی داشته است.
در مقابل، جان کری نیز این نامه را بی سابقه و فاقد هر گونه ارزش قانونی تلقی نمود و این مشابه همان واکنشی بود که هفته گذشته مقامات رسمی دولت باراک اوباما نسبت به سخنرانی بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا از خود نشان داده و آن را محکوم کردند.
اکنون با توجه به افزایش احتمال شکست نتانیاهو در انتخابات هفته آتی به نظر می آید که اوباما در تلاش خود برای به نتیجه رساندن مذاکرات هسته ای با ایران بیش از پیش موفق شود.
البته، «اسحاق هرتزوگ» رقیب نتانیاهو نیز از قدرت گرفتن ایران به همان اندازه بیم دارد. در مجموع، میل رژیم غاصب صهیونیستی بر مبنای اتخاذ اقدام نظامی علیه ایران پیش می رود که نتیجه ناخوشایندی را برای منطقه در پی خواهد داشت. جالب آنکه جان کری در خصوص سیاست حزب جمهوری خواه آمریکا نیز نظر مشابهی دارد.
استراتژی امنیت ملی اوباما که ماه گذشته منتشر شد از سوی «سوزان رایس» مشاور امنیت ملی کاخ سفید تنها در یک عبارت کوتاه – بردباری استراتژیک- خلاصه شد.
در واقع، با خروج از دو جنگ عراق و افغانستان، اوباما در حال حاضر با جهانی مواجه است که به واسطه چند قطبی شدن و ظهور قدرتهایی که سلطه مطلق آمریکا را زیر سوال می برند دگرگون شده است و می توان گفت که تدبیر استراتژی بردباری وی نیز در بهترین حالت ممکن در رویکرد او نسبت به چین و روسیه نمود پیدا کند – رویکردی بر پایه مقابله و در عین حال حفظ همزمان روابط با آنها. به ادعای اوباما، لشکرکشی جرج دبلیو بوش به عراق و براندازی رژیم صدام نتیجه ای جز قدرت گرفتن ایران نداشته است.
منتقدان اوباما می گویند که وی بردباری و احتیاط را با یکدیگر اشتباه گرفته است و از توانایی کافی برای رهبری استراتژیک آمریکا برخوردار نیست. اما، ایشان از این نکته غافل هستند که تصمیم اوباما در ادامه اتخاذ سیاست خارجی است که به نوعی مکمل سیاست داخلی کشور نیز هست.
نباید از این نکته غافل ماند که حکومت ایران با حصول به توافق هسته ای و کاهش فشار بار تحریم ها آزادی عمل بیشتری یافته و این امر می تواند به وی برای نشان دادن چهره پراگماتیک و عملگرای خود کمک نماید. به این ترتیب، اعراب و اسرائیلیها نیز متقاعد می شوند که ایشان دیگر حکم متحدین ضروری آمریکا را ندارند و باید از طرح های صلح منطقه پیروی کنند.
این امر حتی موجب آن می شود که از آتش اختلافات بین سنی و شیعه در رقابت میان ایران و عربستان سعودی کاسته شود و در نهایت عزم خود را برای مشارکت به مقابله با دشمن مشترکی به اسم داعش جزم نمایند.
در اینجا نباید از این نکته غافل ماند که با توفیق به دستیابی به یک قرارداد هسته ای با ایران می توان از تکرار تبعات قضاوت نادرستی که به جنگ عراق منجر شد اجتناب کرد و در این میان، نباید از ادعاهای نادرستی که در خصوص وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق ابراز می شد و بهانه خوبی برای لشکرکشی به این کشور داد چشم پوشی کرد.