داستان پر کشش و پر تعلیق سلیمانی در دیوانه وار نه فقط برای نوجوانان که برای بزرگسالان نیز لحظات ناب و پرهیجاین را در تعطیلات نوروز به ثبت خواهد رساند.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: نقی سلیمانی نویسنده کم حرفی است. بیشتر هم برای نوجوانان می‌نویسد تا بزرگسالان اما هر وقت که خواسته برای بزرگسالان هم بنویسد از پس آن خوب برآمده است و دستپخت تازه او رمان «دیوانه وار» از قضا رمانی است که مخاطب نوجوان و بزرگسال را توامان با خود همراه می‌کند.

سلیمانی که از خانواده‌ای بالکل نویسنده برخاسته است. خواهر و برادرش نیز نویسندگان مشهوری هستند اما با این حال او و سبک سیاق داستانی اش کاملا منحصر به فرد است. قصه‌های او بسیار متکی به داستان، تعلیق و صحنه پرداری های ساده و البته هوشمندانه است.

«پنجره‌ها بسته بود و بر نمی‌آمد پرنده ای یا گربه‌ای توی خانه جسته باشد، اما مثل اینکه کسی خودش را به زمین می کوبد. هر چه بود، صدا از پشت اپن آشپرخانه می آمد. تا از خواب پریدم و دیدم آیدین دوروبرها نیست، گفتم: «یا خدا!» و پریدم طرف آشپزخانه. شاید هم از دور رنگ خون را دیدم. نعره زدم: «مامان! مامان! آیدین کوچولو»

و پیچیدم پشت اپن. آیدین آنجا غرق خون بود. از حال رفته بود. کارد لیزری آشپرخانه توی دستش بود و کارد توی گلویش رفته بود.  نگو که کارد آشپزخانه را بازی کنان برداشته دسته کارد را به اینجا و آنجا کوبیده اما تیغه بلند کارد طرف خودش بود. چند ضربه هم  بی توجه به خودش زده بود. بعدا  به ما گفتند  کارد را بچه از ته گرفته بوده و تیغه کارد طرف خودش بوده است... ت.»

رمان دیوانه وار که به تازگی از سوی نشر افق منتشر شده روایتی است از سردرگمی های دختر نوجوانی با نام آیدا. او در خانواده‌ای بزرگ شده که پدر و مادر به دلیل مشغله، کمترین توجهی به فرزندانشان ندارند و همین مساله در پی مرگ ناگهانی برادر کوچک خانواده؛ آیدا را چنان دچار جنون می‌کند که تصمیم می‌گیرد به کمک مادربزرگش از خانه فرار کند اما این فرار آغاز یک قمار بزرگ و دردسرهای باور نکردنی برای اوست.

بریده‌های خواندنی؛

«زنه چادر مشکی به سر داشت با روسری بنفش. چهره اش به زردی می زد.

گفتم: منتظر مادربزرگم هستم. رفته دست شویی

زن نیشخندی زد و گفت: خب مثل اینکه از تو جلو زده؛ چون او هم بیرون سالن منتظر تو ایستاده.

کی؟ کی را می گویی؟

بیا تا نشانت دهم.

مرا راهنمایی کرد بیرون ایستگاه راه آهن. به خیابان که رسیدیم، گفتم: کو؟ کجاست؟

و نگاهی به آدم ها و ماشین های دور و بر انداختم.

قبل از آنکه او چیزی بگوید، یک ماشین خاکستری جلوی پای ما ترمز کرد و در عقبش باز شد. زن، یک مرتبه مرا هل داد توی ماشین. کله پا شدم و سکندری رفتم توی ماشین. مردی که روی صندلی عقب نشسته بود، دستم را گرفت و مرا کشید توی ماشین. خواستم جیغ بکشم اما مرد، سرم را خم کرد زیر صندلی و پاهایش را روی گردنم گذاشت...»

دیوانه وار پیشنهادی برای مطالعه همزان بزرگسالان و نوجوانان خانواده است. کتابی که تعلیق و داستان سرضرب آن بدون آنکه بدانید و توانی داشته باشید شما را با خودش می کشاند. روایت دیوانه بازی های یک نوجوان برای کسب تجربه های زیستی تازه از این رمان اثری ساخته است که بدون شک می تواند دقایق خوبی را برای تعطیلات نوروزی شما فراهم کند.

این رمان به تازگی از سوی نشر افق با قیمت ۱۱۵۰۰ تومان منتشر شده است.