به گزارش خبرگزاری مهر، آیت الله جوادی آملی در مراسم چهارمین نشست مجمع عمومی انجمن اصول فقه حوزه علمیه قم که با موضوع «جایگاه عقل در اصول فقه» در محل بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء برگزار شد، گزارش ارائه شده از عملکرد این انجمن را امیدبخش توصیف و اظهار داشت: اساتید، حافظان معارف اهل بیت(ع) و چراغ حوزه هستند و شعاع حوزه به برکت اساتید گسترش یافته است.
وی با بیان اینکه فقه، مرهون اصول قوی است، تصریح کردند: اصول جامع است، می تواند فقه جامع الاطراف را یاری کند؛ اگر اصول قوی و غنی نداشته باشیم فقه نیز آن توانایی را ندارد. اصول یک سلسله منابع را معرفی می کند که بخشی از آنها نظام مند و برخی نیز فاقد نظام علمی هستند و بخشی از این اصول، ظاهرا از اهل سنت آمده است.
این مفسر برجسته قرآن کریم تاکید کرد: منبع اصول، کتاب، سنت، عقل و اجماع نیست و این سخن پایگاه علمی ندارد؛ ما باید معرفت شناسی را از هستی شناسی تفکیک کنیم تا مشخص شود چه چیزی از منبع معرفت شناسی و چه چیزی از منبع هستی شناسی است.
این مرجع تقلید با بیان اینکه ذات اقدس الهی که خالق کل است برای تربیت انسان، قانون وضع کرده است، تصریح کرد: قانونی که برای پرورش انسان تدوین شده همان دین است؛ دین به عنوان مجموعه عقاید اخلاقی، حقوقی و فقهی از طرف ذات اقدس الهی برای پرورش انسان نایل شده است.
آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه تنها کسی که قانون را وضع می کند خدای سبحان است، افزود: قبول این دین که تدین و ایمان است، وظیفه بشر است و این مجموعه، دستگاه شریعت نام دارد؛ نمی توان گفت این مطلب شرعی یا عقلی است، چراکه شرع مقابل برنمی دارد؛ شرع سلسله احکام عقایدی، اخلاقی، فقهی و حقوقی است که مقنن آن خداوند است.
وی تصریح کرد: هنگامی که گفته می شود مطلب، عقلی یا شرعی است، این مسئله خلط بین هستی شناسی و معرفت شناسی می باشد؛ چرا که جایگاه عقل در قبال شرع نیست؛ شرع به معنای دین است که مقابل ندارد و مدون این دین که خداوند است نیز مقابل ندارد. ما به هیچ وجه دسترسی به دین الهی نداریم و فقط انبیا و معصومین(ع) هستند که متوجه می شوند خدای سبحان چه فرموده است.
این مرجع تقلید با اشاره به اینکه تنها راهی که بشر دارد تا متوجه شود ذات اقدس الهی چه گفته است از طریق وحی است، گفت: تنها راه کشف منبع معرفتی وحی است، چراکه کسی ارتباط مستقیم با ذات اقدس الهی غیر از انبیا و معصومین ندارند. همان گونه که شریعت مقابل ندارند، وحی نیز که شریعت شناسی است مقابل ندارد.
وی با اشاره به اینکه عقل و نقل کمک می کنند تا درک کنیم انبیا چه فرموده اند، گفت: بین ما و ذات اقدس الهی رابطه ای نیست که بگوییم خدا این چنین گفت؛ بعد از اینکه خداوند پیام ها را از طریق فرشته ها ابلاغ کردند، در این هنگام با شواهد عقلی و نقلی می توان متوجه شد انبیا و معصومین(ع) چه چیزی را از سوی خداوند بیان کرده اند.
آیت الله جوادی آملی افزود: کشف از شریعت و آن چه که معصوم(ع) فرموده است گاهی با عقل و گاهی با نقل است؛ عقل در معرفت شناسی دخیل است؛ اما مقنن و قانون گذار نیست؛ پیش از اینکه عقل و عاقل بیاید و از دنیا برود، هستی بوده است.
این مرجع تقلید با بیان اینکه عقل سراج و شرع صراط است، تصریح کرد: هرجایی که چراغ مشاهده کرد، به حساب شرع است و هرجایی که مشاهده نکرد، غافل است؛ صراطی که معصومین(ع) تبیین کرده اند، یک مهندس دارد که خداوند می باشد و اولین کسی که صراط را کشف می کند وحی معصومانه است و بعد عقل و نقل می فهمند دین چیست و انبیا چه فرموده اند.
آیت الله جوادی آملی با تاکید بر اینکه اصول برای این است که ثابت کند منبع معرفت شناسی دین چیست، ابراز داشت: کلام نیز برای آن است که ثابت کند منبع هستی شناسی دین چیست؛ اصول می گوید ما چه راهی داریم که بفهمیم وحی برای ما چه آورده است.
وی با بیان اینکه نقل و عقل قانون گذار و مهندس راه نیستند و صرفا چراغی برای شناسایی صراط مستقیم می باشند، گفت: منبع هستی شناسی کتاب و سنت؛ و منبع معرفت شناسی عقل و نقل است.
وی با تاکید بر اینکه راه را ذات اقدس الهی ترسیم کرده است و معصومین صراط را با قول و فعل و تقریر به ما نشان می دهند، تصریح کرد: آنچه را که معصوم(ع) می گوید راه است؛ اما چه و کجا فرموده را باید با عقل و نقل متوجه شویم؛ عقل و نقل صراط ساز نیستند و فقط چراغ هستند و از چراغ هیچ کاری ساخته نیست.
آیت الله جوادی آملی تصریح کرد: برای بعضی ها، اصول قهرا کتاب و برخی از روایات است و به همین دلیل ناچار شدند به جستجوی منبع هستی شناسی بپردازند که منبع هستی شناسی آن ها مسئله اجماع شده است و آن را در ردیف کتاب و سنت قرار می دهند در حالی که اجماع را باید زیرمجموعه سنت قرار داد.
وی با تاکید بر اینکه اجماع؛ وحی و حجت نیست، گفت: در یک ردیف قرار دادن اجماع و سنت، افول قول معصوم را به همراه دارد. اصل دین که پذیرفته شد، منبع هستی شناسی اصول کتاب و سنت است و کاشف از آن عقل یا نقل است؛ نقل بر اساس شهرت و خبر و اجماع است؛ در اصول نمی توان گفت منبع ما در اصول فقه؛ کتاب و سنت و اجماع و عقل است؛ چرا که عقل صرفا چراغ است؛ اجماع نیز بر فرض حجیت چراغی بیش نیست و زیرمجموعه سنت است؛ آن ها از آنجا که دست خالی بودند به اجماع تاکید کردند.
وی با طرح پرسشی مبنی بر اینکه آن ها چگونه اجماع را منبع دین دانستند و در ردیف سنت قرار دادند، گفتند: عقل، مبادی عقلی، حجیت عقلی و شعاع عقل باید مشخص شود؛ گوش اجماع را باید کشید و به پایین آورد و عقل را باید جایگزینش کرد؛ اگر اجماع پایین بیاید و عقل جایگزین اجماع شود، چون در اصول از عقل تعبیر به قطع می شود، اصول جایگاه اصلی خود را پیدا می کند. فقه جهانی، اصول توانمند جهانی می طلبد که بدون عقل و وحی شناسی نخواهد بود.
آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه فقه ما زمانی پیشرفت می کند که فقه مقارن داشته باشد، اظهار داشت: نباید فقه معصوم و غیرمعصوم با یکدیگر قیاس شوند. قدرتی که در اصول امامیه است، عقل را بالا می برد و اجماع را پایین می کشد. پیشنهاد می کنم چندتن از اعضای انجمن اصول فقه، کتاب «مختصر المستصقی» را بررسی و نقص و عیبش را با اصول اهل بیتی(ع) نقد کنند.