علیاصغر بهرامی مترجم در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره پیشینه نوروز در زادگاهش شیراز، ابتدا ضمن بیان اینکه نوروز ریشه در آئین کشاورزی دارد که در فلات ایران و نه فقط در کشور ما، وجود داشته است، گفت: زندگی در بهار جان میگیرد و علفها از زیر برفهای آب شده یا در حال آب شدن، میرویند. در اساطیر کهن ایران هم دیو، مظهر برف و زمستان و سرما، بوده و به همین خاطر میگفتهاند که هر چیزی را که به طرف شمال بیندازی، به طرف سرما میاندازی و این به اهریمن برخورد میکند.
وی افزود: عقیدهای هست که میگوید «پشت به عید کردن، آمد و نیامد دارد» و در واقع مقصود این است که عید را باید پاس داشت؛ یعنی کسی که سوار ماشین شود و میخواهد در عید برود مسافرت، در واقع به عید پشت کرده است. عید نوروز باید هر کسی سر جای خودش باشد و البته به دیدن دیگران برود. ولی امروزه مردم عید را رها میکنند و شهر و دیارشان را به مقصد دیگری ترک میکنند.
بهرامی درباره تفاوتهای نوروز از دوران کودکی خود تا مقطع کنونی هم، ضمن تاکید دوباره بر زایش نوروز از پیشه کشاورزی و اتکای ماهوی آن به این موضوع، گفت: میتوان گفت با آمدن مدرنیسم، عید نوروز هم ماهیت واقعی خودش را از دست داده چون به عنوان مثال ما دیگر به گندم احتیاج نداریم که در بیابانهایمان و مزارعمان بروید، بلکه نفت میدهیم از آن طرف دنیا برایمان گندم میفرستند!
این مترجم پیشکسوت در پایان همچنین با ابراز تاسف از اینکه آئینهایی مانند نوروز که یکی از فلسفههای وجودیشان صلحدوستی و نوعدوستی است، در این روزگار کمرنگ شدهاند و جای خود را به جنگها و کشتارهای باورنکردنی دادهاند، یادآور شد: متاسفانه باید گفت که جهانی که ما در آن زندگی میکنیم، دیوانه شده است و واقعاً دارد عقلش را از دست میدهد و ما هم بر لبه پرتگاه عجیبی ایستادهایم. امید دارم روزی صلح به سراسر جهان بازگردد.