به گزارش خبرگزاری مهر، سلسله اقدامات تروریستی در یمن پس از خلع «علی عبدالله صالح» که در اغلب موارد مراکز وابسته به جنبش حوثی انصارالله و یا حامیان آن را هدف قرار داده است روز گذشته به اوج خود رسید، زمانی که دو عامل انتحاری مساجدی در شهر صنعاء پایتخت یمن را هدف قرار داده و بیش از ۱۴۰ نفر را شهید و ۳۵۰ تن دیگر را مجروح ساختند. در این میان مقامات جنبش انصارالله، عربستان و آمریکا را از عاملان این جنایت معرفی کردند که در این خصوص ذکر برخی از نکات قابل تأمل است.
توطئه فراگیر علیه انصارالله
رسانههای وابسته به آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی که به شدت از نقش فعال و تأثیرگذار جنبش انصارالله در صحنه سیاسی یمن آزرده خاطرند، تلاش میکنند تا این جنبش ریشهدار در تاریخ یمن را وابسته به طرفهای خارجی جلوه دهند. هدف رسانهها از این اقدام، القای این موضوع به افکار عمومی جهان است که انصارالله به خودی خود نقش مهمی در تحرکات یمن ندارد.
پاسخ این شبهات واضح است. اگر جنبش انصارالله از نقش بسزایی در تحولات یمن برخوردار نبوده و از مدیریت انقلاب این کشور عاجز است، پس به چه علت همواره مورد شدیدترین حملات تروریستی تکفیریها قرار گرفته و میگیرد؟ شهادت حدود ۱۴۰ نفر از طرفداران این جنبش و زخمی شدن بیش از ۳۵۰ نفر در یکی از کمنظیرترین حملات تروریستی در منطقه که رد پای عربستان سعودی در آن دیده میشود، تنها این موضوع را به اذهان متبادر میکند که انصارالله یک جنبش قوی و مستقل بوده و این حملات در جهت تضعیف آن صورت میگیرد. تاریخ هنوز سخنان ملک عبدالعزیز اولین پادشاه آلسعود درباره یمن را به فراموشی نسپرده است. وی صراحتا اعلام کرد که قدرت یمن یعنی ضعف عربستان و ضعف یمن یعنی قدرت عربستان.
امروز، آمریکا و همپیمانانش که در رأس آنها رژیم صهیونیستی و سپس عربستان قرار دارند تلاش میکنند تا همچون بحرین، لبنان، عراق و سوریه به تحولات یمن هم رنگ و بوی طایفهای بدهند، زیرا یمن نیز مانند این کشورها حاضر نیست با رژیم صهیونیستی بر سَر یک سفره بنشیند.
از سوی دیگر مطرح شدن موضوع انتقال گفتگوها میان احزاب و جریانهای یمنی به ریاض برای برونرفت از وضعیت فعلی نشان از دخالتهای آشکار عربستان در امور داخلی این کشور دارد. عربستان سعودی تلاش میکند تا یمن را همچون بحرین تحت استعمار خود درآورد و جنبش انصارالله را که خواهان حفظ استقلال و حاکمیت کشور خود است، از صحنه سیاسی یمن حذف کند.
از سوی دیگر مواضع دولتهای غربی و عربی در قبال تحولات یمن و انقلاب مردمی در این کشور، یکی دیگر از بیآبروییهای سیاسی این دولتها است. غربیها در آن سوی میدان تلاش میکنند دولت اوکراین را دستنشانده خود کرده و آن را مقابل روسیه قرار دهند و در این سوی میدان نیز سرکوب ملتهای بیدفاع بحرین و یمن که خواستهای فراتر از تحقق مطالبات مشروع خود ندارند را در دستور کار خود قرار دادهاند. گویی آنها میخواهند دموکراسی مد نظر خود در سوریه را در دیگر کشورهای منطقه از جمله یمن هم برقرار کنند!!
اهداف آمریکا از دخالتهای گسترده در یمن
میتوان اهداف آمریکا از دخالتهای گسترده آمریکا در یمن را ـ که مانند همیشه به بهانه مبارزه با تروریسم صورت میگیرد ـ در موارد ذیل خلاصه کرد:
۱ـ نزدیک شدن واشنگتن به مرکز بحرانها در کشورهای مختلف منطقه برای سوء استفاده از این شرایط به منظور استقرار پایگاههای نظامی در این کشورها.
۲ـ رقابت با روسیه و اروپا در داشتن پایگاههای نظامی در منطقه.
۳ـ تلاش برای سیطره بر گذرگاههای آبی در خلیج فارس، خلیج عدن و دریای سرخ، زیرا این سه آبراهه از گذرگاههای اصلی برای رساندن کمکهای آمریکا به صهیونیستها و دولتهای غربی به شمار میروند.
۴ـ فراهم کردن زمینه برای طبیعی جلوه دادن حملات هوایی به یمن بوسیله هواپیماهای بدون سرنشین به بهانه مبارزه با تروریسم و با نیت هدف قرار دادن زیرساختهای یمن و تضعیف انصارالله. این در حالی است که هماکنون واشنگتن از توافقنامه امنیتی سابق که میان وزرای دفاع آمریکا و یمن امضا شده برای انجام حملات هوایی در برخی شهرهای یمن سوء استفاده میکنند.
۵ـ جدا کردن استانهای واقع در جنوب یمن از این کشور به منظور استفاده از آنها به عنوان پایگاههای نظامی و تقویت وجود نظامی آمریکا در یمن. در این زمینه آمریکاییها با حمایت رسانههای وابسته به آلسعود تلاش میکنند جنایتهای القاعده در یمن را بزرگ جلوه داده و آن را دستاویزی برای تقویت وجود نظامی خود در یمن به بهانه مبارزه با تروریسم قرار دهند.
مخالفت آلسعود با انصارالله و انقلابیون یمنی
به راستی علت مخالفت آلسعود با انصارالله یمن چیست؟ آیا انقلابیون انصارالله که از قدرت و سلاح هم برخوردار هستند مانند تروریستهای تکفیری داعش و اربابان صهیونیست آنها سَر بریدند و مردمان بیدفاع را زنده زنده سوزاندند؟
به نظر میرسد کینه آلسعود از مردم یمن موجب شده تا مقامات سعودی تحت هیچ شرایطی حاضر به دست کشیدن از دخالت در امور داخلی این کشور دست بکشند. به اعتقاد تحلیلگران عربستان سعودی به فتنهانگیزی، خونریزی و سرکوب نهضتهای مردمی در منطقه عادت کرده است. آنها همچنین براین باورند که سعودیها هرگاه برنامهای برای ضربه زدن به کشوری طرحریزی میکنند از توهم وجود درگیریهای فرقهای در آنجا سخن به میان میآورند. درست همانگونه که در بحرین عمل کرده و با این حیله وارد شدند و در نهایت نیز سیاست تغییر بافت جمعیت این کشور را در پیش گرفتند. سیاستی که از جمعیت شیعیان در آن کاسته و پیروان دیگر ادیان را در آنجا افزایش میدهد.
ترس آمریکا و غرب از انصارالله
آمریکا، غرب و دولتهای عربی از یمن میترسند، زیرا پس از گذشت سالها رؤیای خود را بر باد رفته میبنند؛ رؤیای سلطه بر یمن و تحت استعمار در آوردن آن. آنها شاهد آن هستند که یمن خواهان آزادی است، خواهان استقلال و حاکمیت مستقل است. آنها شعارهای انقلابی مردم یمن را میشنوند؛ شعارهایی که بیش از هرچیزی رژیم صهیونیستی و سیاستهای ایالات متحده آمریکا را هدف قرار دادهاند. از سوی دیگر، فریادهایی در یمن شنیده میشود که مخالف سیاستهای توسعهطلبانه آلسعود در این کشور است؛ سیاستهایی که آمریکا بر روی آنها سرپوش مینهد.
اعراب و غربیها از تکرار تجربه حزبالله لبنان در یمن میترسند. آنها بیم آن را دارند که همچون در لبنان که یک جنبش شیعی به پاخاست و فریاد آزادهخواهی سر داد در یمن نیز جنبش انصارالله پرچمدار آزادهخواهی باشد. در این میان اما آنچه بیش از هرچیزی دیگری موجبات نگرانی آمریکا، غرب و برخی از دولتها عربی را فراهم کرده، به خطر افتادن امنیت صهیونیستها است؛ صهیونیستهایی که با وجود حزبالله خواب راحت به چشم خود نمیبینند و به انصارالله به چشم حزباللهی دیگر مینگرند.
اما مکتبی که انصارالله یمن بدان تعلق دارد، مکتبی عمیقتر از تفکرات سیاسی است. این مکتب، مکتبی با تاریخی ریشهدار و سیاستی اصیل است که آمریکا و همپیالههایش به آن به عنوان مرکز توطئه و کینه مینگرند و تمام تلاش خود را انجام میدهند تا پیش از تبدیل شدن آن به حزباللهی دیگر، آن را برای همیشه نابود کنند. باید منتظر ماند و دید که سرانجام انقلاب یمن به کجا میانجامد؟ آیا آمریکا و همپیمانانش به شکست خود در مقابل مردم یمن اعتراف میکنند و یا به توطئههای روزافزونشان همچنان ادامه خواهند داد؟