به گزارش خبرنگار مهر، «بچههای کشتی رافائل» نوشته محمدرضا مرزوقی به بوشهر و ماجراهای آن در بحبوحه جنگ هشت ساله میپردازد؛
«بوشهر... سال ۱۳۶۲. در بحبوحه جنگ و بمباران شهرها وقتی عراق دائم به بوشهر و خارک حمله میکند، محمد و چند تا از دوستانش که ساکن محلهای نزدیک گمرک و دریا هستند چالشی تنگاتنگ با این مسائل دارند. در چند صد متری محله آنها کشتی رافائل مثل عروسی سپید و زیبا بر آبهای آبی دریا لمیده است. کشتیای که دائم توجه آنها را به سمت خود میکشد و در آرزوی داخل شدن به آن و دیدن زیباییهایی که وصفش را از این و آن شنیدهاند هستند.
اما درِ کشتی روی آدمهای معمولی بسته است و فقط کارکنان نیرو دریایی و... میتوانند در آن زندگی کنند. در واقع کشتی را خوابگاه مردان مجرد نیرو دریایی کردهاند. در این هیر و بیر، یک خانواده آبادانی جنگزده هم به محله میآیند که دو بچه دارند. کوروش و آتوسا. پدرشان در شرکت نفت خارک، ماموریت دارد و آنتها به بوشهر آمدهاند که به او نزدیک باشند. بچه ها با کوروش و آتوسا خیلی دوست میشوند. محمد به کوروش کمک میکند درسهایی را که به خاطر جنگ در ماهشهر نتوانسته، امتحان دهد در مدرسه بوشهر، پشت سر بگذارد و همین موضوع باعث دوستیشان با یکدیگر میشود. در اوج حملات به خارک کوروش و آتوسا مدتی از پدرشان بی خبر میمانند. از آن طرف محمد نقشه میریزد و با زد و بند با یکی از کارکنان رافائل موفق شده راهی برای رفتن به کشتی و دیدن داخل کشتی را پیدا کند.
وقتی از مشکل کوروش و آتوسا مطلع میشود تصمیم میگیرند لنجی را که قرار است دزدکی با آن به رافائل بروند تا جزیره خارک ببرند بلکه کوروش و آتوسا خبری از پدرشان بگیرند. در یکی از روزهای آخر ماه آبان ۶۲ میروند دیدن کشتی رافائل. درست یک روز پنجشنبه. زیبایی سالنهای مجلل و اتاقهای شیک و کافهها و رستورانهای جذاب توی کشتی، حسابی چشمشان را خیره میکند اما عجله دارند و باید خودشان را زود به خارک برسانند که زود به بوشهر برگردند و خانوادهها پی به کاری که کردهاند نبرند. با عجله و با این خیال خوش که دوباره کشتی رافائل را خواهند دید، آن را ترک میکنند و به سمت خارک میروند. نزدیکی خارک، ماموران دریایی آنها را میگیرند و میپرسند:چندبچه روی دریا چه میکنند. ولی...»
این خلاصهای است از داستان «بچههای کشتی رافائل» محمدرضا مرزوقی که به تازگی از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر و روانه بازار نشر شده است. اگر میخواهید بدانید به سر محمد و آتوسا و کوروش چه آمد و کشتی رافائل چگونه غرق شد، کتاب را بخوانید.
کشتی رافائل، بزرگترین کشتی تفریحی بوده که تا آن زمان، وارد آبهای خلیج فارس میشود و توجه بسیاری را به خود جلب میکند. این کشتی تفریحی که در اندازه و گنجایش تقریبا نزدیک به تایتانیک بوده با این تفاوت که امکاناتی بسیار بیشتر و به روزتر از تایتانیک داشته وقتی وارد خلیج فارس میشود که هنوز هیچکدام از کشورهای منطقه کشتیای به بزرگی و با امکانات رافائل به خود ندیده بود.
مرزوقی با دستمایه قرار دادن داستان ورود این کشتی به بوشهر و سرگذشت غم انگیزش نه تنها نقبی به سالهای جنگ زده بلکه تلاش داشته کودکی خود و هم نسلانش را بار دیگر و با نگاهی امروزی مرور کند. گذشتهای که با جنگ عجین شده. جنگی که در کنار سختیهایش، شادیهای ماجراجویانه و کودکانهای دارد که باعث میشود نگاه راوی به آن نه تنها تلخ و گزنده نباشد بلکه با کمی مطایبه، لحظات حمله هوایی را به لحظاتی سرگرم کننده و خنده دار تبدیل کرده است.
«بچههای کشتی رافائل» که در سری داستانهای «طرح رمان نوجوان امروز» کانون پرورش فکری میگنجد با شمارگان ۱۰ هزار نسخه و به قیمت ۶ هزار تومان به بازار نشر عرضه شده است.