خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: خیلی از مردمی که در نوروز ۹۴ پای تلویزیونهای خود در خانه نشستند و عطای سفر و ماندن در ترافیک جادهها را به لقایش بخشیدند از دیدن تصاویر و فیلم هایی که درباره جاذبههای گردشگری ایران در شبکه یک سیما پخش شد، لذت بردند. این را زنگ تلفنهای صدا و سیما که مدام به صدا در می آمد میگفت. حتی دلیل پخش مجدد مستند ایرانگرد ۲ از همین شبکه به درخواست مردمی است که دلشان می خواست اگر نمی توانند به این جاذبههای بکر گردشگری بروند، لااقل همراه راوی این مستند به کپرنشین های سیستان و بلوچستان سری بزنند و از طبیعت زیبای گیلان و ماسوله در کنار خانواده های گیلکی لذت ببرند.
معرفی جاذبه های گردشگری ایران و فرهنگسازی در این باره که اگر به سفر رفتید آن هم در مناطقی که کمتر کسی پا به آنجا گذاشته چطور رفتار کنید و جامعه محلی را چگونه از حضورتان منتفع کنید، کاری است که سازمان عریض و طویل میراث فرهنگی و معاونان و مدیران گردشگری آن هیچ وقت نتوانستند انجام دهند. با آن همه اعتبارات و بودجه هایی که خرج انتشار بروشورهای معرفی گردشگری و مستندهای بدون بیننده کردند و سایت هایی که کسی آنها را کلیک هم نکرد.
حالا جوانی طبیعتگرد آمده که از ۱۵ سال پیش تا به حال سفر به مناطق بکر گردشگری ایران را تجربه کرده است و همین تجریباتش را مقابل دوربین برده و مستند ایرانگرد ۱ و ۲ را ساخته است.
استقبال مردمی از مجموعه اول
جواد قارایی طبیعتگرد شهرنشینی که کارگردانی و تهیه کنندگی مستند ایرانگرد را بر عهده گرفته در گفتگو با خبرنگار مهر از روزهایی می گوید که با هزینه شخصی یکی دو قسمت از این مستند را ساخت. «ایده ساخت مستند ایرانگرد متعلق به خودم بود چون میدیدم که مردم پای برنامههای ماهواره که خوشایند نیست می نشینند و از مستندهای خارجی لذت می برند. من دیدم همان زیباییها که از مستندهای خارجی پخش می شود را ما هم در ایران داریم. ساختن مستندی با کیفیت خوب و ارائه کار در سطح عالی سختی هایی دارد اما همین سختیها باعث شده کمتر کسی رغبت میکند مستند با کیفیت خوب بسازد. به همین دلیل در سال ۸۹ با هزینه خودم چند قسمت ساختم و به مسئولان شبکه چهار نشان دادم. آنها کار را پسندیدند و سفارش یک مجموعه ۱۳ قسمتی را دادند. این کار در کنار سریال هایی مانند کلاه قرمزی جزو پربیننده ترین برنامه شناخته شد. همان موقع گفتند که چون این مستند خوب دیده شد، میتوان آن را برای همه مردم نیز پخش کرد بنابراین سفارش کار دیگری را برای شبکه یک سیما دادند.»
تنها مخاطبان ایرانگرد یک آنهایی نبودند که نوروز ۹۲ در خانه ماندند و توانستند این مستند را از شبکه چهار ببینند بلکه قارایی پس از سفر به ۱۳ استان و معرفی جاذبه های گردشگری آنها به سراغ جاذبه های گردشگری ۱۳ استان دیگر رفت تا در چندین لوکیشین بتواند بیشترین جاذبه های این استانها را نیز معرفی کند و آن را برای مخاطبان شبکه یک سیما در نوروز ۹۴ پخش کند. او می گوید: در هر قسمت از مجموعه گاهی تا ۲۰ لوکیشن را در اختیار داشتیم ولی باید زمان سفر ما با آن جاذبه گردشگری هماهنگ می شد به عنوان مثال می خواستیم به خوزستان برویم اما به علت وجود ریزگردها نمی شد تصویر خوبی گرفت و یا زمان اجازه رفتن به آن منطقه را برای معرفی و گرفتن تصویر به ما نمی داد. به همین علت لوکیشن های مختلفی در نظر داشتیم تا در این جور مواقع جایگزین کنیم. تعدد لوکیشن باعث می شد تا جاذبه های زیادی را در هر قسمت از مجموعه نشان دهیم. ضمن اینکه امکان داشت در این مجموعه ها درباره یک استان چند بار مستند ساخته می شد ولی همیشه جاذبه های جدید معرفی می شد نه تکراری.
قارایی معتقد است که مردم ایران شایسته بهترین ها هستند و باید برای این بهترین ها سخت کار کرد و زیبایی های کشورمان را در بهترین شرایط ممکن معرفی کنیم تا مردم لذت ببرند نه اینکه وسط پخش برنامه کانال تلویزیون را تغییر بدهند.
راهنمای گردشگری نیستم
شاید یکی از نقاط قوت این مستند که باعث تفاوتش با مستندهای گردشگری دیگر شده این باشد که تصاویر، کیفیت مناسب داشتند و انتخاب جاذبه ها از میان جاذبه های بکری بود که یا خیلی از افراد امکان سفر به آنها را نداشتند و یا حتی درباره آن چیزی نشنیده بودند. مانند ساحل کویری در سیستان و بلوچستان و یا همسفره شدن با مردمی در سبزترین نقاط استان گیلان. اینکه راوی بتواند مخاطب را در آن مناطق با خود همراه کند یکی از ویژگی هایی بود که قارایی از مخاطبان خود شنیده بود او می گوید: هر کسی چیزی می گفت یکی داشتن تصاویر خوب از طبیعت را نقطه قوت می دانست دیگری نریشن خوب ساده و روان را پسندیده بودند. من فکر می کنم در کل همه مسائل در کنار هم باعث شده تا عشقم به مردم و طبیعت به آنها منتقل شود. ضمن اینکه مردم خودشان را در آن مناطق حس می کردند این حرف خودشان است. پس موفقیتی از این بالاتر نیست که مخاطب خودش را در فضای آن مستند حس کند.
قارایی تا قبل از ساخت مستند ایرانگرد تجربه ای نداشته است او توضیح می دهد که « ۱۵ سال است در طبیعت سفر می کنم. نقاط بکر را شناسایی کرده ام. مدیریت جهانگردی، کارگردانی و عکاسی خوانده ام و کارت راهنمای تور گرفته ام. همچنین از ۱۵ سال پیش تا کنون عضو باشگاه کوهنوردی، اسکی و طبعتگردی ایران هستم و با دوستانم زیاد به سفر می رود. قبلا همکاری های کوچکی با دوستانم داشتم ولی در نهایت فکرم ساخت مستند در حوزه طبیعتگردی بود.
مجموعه مستند ایرانگرد یک، ده استان و مجموعه دوم هم ۹ استان دیگر را معرفی کرد تیم کارگردان این مستند، چندین بار مسیرهایی که قرار بوده معرفی شود را طی کرده و آنها را دیده او می گوید که در این راه ارگانی جز در موارد ضروری کمکش نکرده است. «گاهی لازم بود که وارد منطقه حفاظت شده ای برویم که ناچار به دادن مجوز از سوی محیط زیست بودیم. بنابراین همکاری لازم انجام شد ولی دیگر کمکی نگرفتیم و مردم راهنما و همراه ما بودند. »
جالب اینجاست تنها سازمانی که نسبت به مجموعه مستند ایرانگرد واکنش نشان داد سازمان محیط زیست بود چون بعد از پخش سه قسمت از آن نامه تقدیر از عوامل ساخت این مجموعه را نوشت. ولی متولی گردشگری که همان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری است حتی تماسی با عوامل ساخت آن نگرفته است. قارایی می گوید: شاید این مستند را اصلا ندیده اند!
کاری که متولیان نتوانستند انجام دهند
معرفی جاذبه های بکر گردشگری یکی از وظایف سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری است ولی در این رابطه هیچ وقت نتوانسته عملکرد موفقی داشته باشد. اکنون این کار بر عهده عده ای جوان مستندساز قرار گرفته که می خواهند مستند ایرانگرد ۳ را نیز بسازند. آنها در هر سه مجموعه سعی می کنند تا در زمینه ورود گردشگران به مناطق بکر گردشگری و محیط زیستی فرهنگ سازی لازم را انجام دهند.
این مستندساز ۳۷ ساله می گوید: از اول تا آخر هر قسمت از مجموعه سعی کردیم که بگوییم محیط زیست را آلوده نکنید با گروههای خیلی بزرگ به سفر نروید و به فرهنگ اقوام مختلف احترام بگذارید. ضمن اینکه می توان جامعه محلی را از محل حضور گردشگر منتفع کرد یعنی از اقامتگاهها و یا غذاهای محلی آنها بهره برد و هزینه اش را پرداخت کرد.
او درباره اظهارنظر برخی از فعالان گردشگری که معتقدند معرفی جاذبه های بکر برای ورود گردشگران اجحاف است چون گردشگران هر کجا که پا گذاشته اند، آن منطقه را تخریب کرده اند نه آباد. می گوید: نباید صورت مسئله را پاک کرد. اگر مشکلی وجود دارد باید شفاف سازی کنیم و با مردم و خودمان صادق باشیم. باید درباره مشکلات فرهنگ سازی کنیم و با دوستی و نگاه مثبت به قضیه نگاه کنیم. ما همیشه مناطق زیبا را از دید گردشگران پنهان کرده ایم. درحالی که به عنوان مثال باید نشان دهیم این مناطق چرا زیبا هستند؟ در این مناطق زباله نمی بینید. مردم اگر می خواهند این زیبایی همیشگی باشد و همیشه از آن لذت ببرند باید همینطور زیبا حفظش کنند. باید به مردم بگوییم این زیبایی ها برای همه ماست پس اگر دوستانه حرف بزنیم و جلو بیاییم بهتر نتیجه می گیریم مردم ایران فهیم هستند و اگر به آنها آموزش و یا توضیح بدهیم حتما می پذیرند. باید از زمانی که در مدارس تحصیل می کنند، فرهنگ سازی فرهنگی کنیم. من احساس میکنم افرادی که می گویند جاذبه های بکر گردشگری را به مردم معرفی نکنید، به تفکر مردم باور ندارند.
نمای نزدیک از مردم محلی کم بود
یکی از نقاط ضعف مستند ایرانگرد عدم وجود نمای نزدیک از مردم محلی و حتی راوی بود. قارایی این مشکل را می پذیرد و علتش را نبود تصویربردار دوم و سوم بود. چون آنها مجبور بودند گروه شان را در این سفرها محدود به یک تصویر بردار و دستیارش کنند همین کمبود نیرو باعث شده تا نمای نزدیکی از مردم وجود نداشته باشد جزو موارد نادری که پرتره ای از صورت آنها را نمایش می داد.
در این سفرها او و همکارانش جاذبه های طبیعی و گردشگری و تاریخی ۱۹ استان را در ۲۶ قسمت معرفی کردند. ولی برخی از مناطق هم بود که در نظر داشتند مستندی از آن بسازند ولی موفق نشدند مانند پیمایش عرض بیابان لوت آن هم با استفاده از خودروهای طبیعتگردی در مرز بین سیستان و بلوچستان و کرمان. علت این بود که زمانبندی گروه فیلمبرداری با سفر به این منطقه کویری متناسب نبود و پخش آن به مستند ایرانگرد ۲ نمی رسید.
آنها در مجموعه ایرانگرد ۲ از مرحله شناسایی تا تولید ۷۵ هزار کیلومتر راهپیمایی و ۱۵۰۰ کیلومتر کوهیمایی کردند که معادل ۴ هزار کیلومتر راهپیمایی می شد. سفرهای طولانی مدت، آن هم در مناطقی که زیرساخت های گردشگری مناسبی برای گردشگران وجود ندارد، آسان نبوده و نیست. قارایی می گوید:یکی از خاطره های ما در سفر مربوط می شد به یک شب ترسناک در ارتفاعات مازندران. آن شب در باران گیر کردیم و در همان آغلی مجبور به اقامت شدیم که دو سال قبل ۹ گوساله در اثر رعد و برق مرده بودند. ما هم در آن باران و رعد و برق جان پناه دیگری نداشتیم و تا صبح بیدار ماندیم.
در ساخت مستند ایرانگرد 1 و 2 تصویربرداران و عکاسانی مانند علی فاضلی، رحیم دانایی و داود قهردار تصویربردار و کوروش معلمی صدابردار به همراه یک تیم پژوهشی، جواد قارایی را به عنوان تهیه کننده، نویسنده و کارگردان همراهی کردند این همکاری در ساخت مجموعه سوم نیز ادامه می یابد.
گزارش: فاطیما کریمی/ عکس از جواد قارایی