به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه واشنگتن پست در گزارشی به ابعاد تأمل برانگیز گسترش روابط چین با پاکستان از جنبه های مختلف پرداخته است.
با نگاهی به نوشته های انگلیسی و چینی بیلبردهای مرتبط با سفر رییس جمهور چین به پاکستان و شعارهای رمانتیکی از قبیل «روابط دو کشور بلندتر از کوه، عمیق تر از دریا و شیرین تر از عسل» در کشور پاکستان، تمایل زیاد این کشور به گسترش روابط دوجانبه با چین بیش از پیش آشکار می شود.
«شی جینپینگ» رئیس جمهور چین نیز پیش از ورود به پاکستان ضمن ابراز علاقه به توسعه روابط با پاکستان در مقاله ای که روزنامه های پاکستانی آن را منتشر کردند درباره سفر خود گفت: این اولین سفر من به پاکستان است، اما احساس من از این سفر این است که گویا به خانه برادر خود سفر می کنم.
شاید بتوان این سخنان را در قالب الفاظ زیبای دیپلماتیک برشمرد، اما با نگاهی عمیق تر دست کم روابط فرهنگی این دو کشور را نمی توان برخوردار از جایگاه مطلوبی دانست.
سرمایه گذاری 46 میلیاردی چین در پاکستان در بخش انرژی و زیرساخت با سفر دو روز گذشته شی برای اقتصاد متزلزل این کشور وعده چشم گیری به حساب می آید. قطع گسترده برق در پاکستان و کمبود شدید انرژی در این کشور که به وعده انتخاباتی نواز شریف در سال 2013 تبدیل شده بود سالهاست که به معضلی برای این کشور جنوب آسیا تبدیل شده و همین امر توجه پاکستان به این سرمایه گذاری را بیشتر کرده است.
طرح مهم جاده ابریشم چین که بخشی از آن با عنوان کریدور اقتصادی چین و پاکستان شناخته می شود برای هر دو طرف سودمند به نظر می رسد. این کریدور به ساختارهای زیربنایی چون جاده، راه آهن، خط لوله و بنادر نیاز دارد و باعث خواهد شد تا پاکستان به سرمایه های بیشتری دست یابد. از طرفی طرح احداث این کریدور از مبداء آن در بندر گوادر در جنوب غربی پاکستان تا مقصد آن در شهر کشگر واقع در استان سینگیانگ در غرب چین است شامل سه بخش مهم و موازی خطوط حمل و نقل جاده ای، ریلی و خط لوله های انتقال انرژی است و عملیات احداث خطوط جاده ای است. این سرمایه گذاری از مزایای مالی زیادی برای اقتصاد چین برخوردار است.
با این وجود دلایل واقعی برای نگرانی در خصوص روابط دوجانبه این دو کشور وجود دارد.
بیشتر پروژه های عمرانی در منطقه گسترده ای در ایالت ناآرام بلوچستان انجام می شود. ارتش پاکستان هنوز هم در این منطقه با جدایی طلبان شورشی در مبارزه است و این امر خطرپذیری سرمایه گذاری در این ناحه را بالاتر خواهد برد.
از سوی دیگر تعداد پروژه های اعلامی از سوی چین در مقایسه با مبالغی که تا کنون در پاکستان سرمایه گذاری خارجی انجام شده است، تردیدهایی را درباره اغراق آمیز بودن آن ایجاد می کند.
نکته شایان توجه دیگر عدم توازن در برقراری این رابطه است.
چین یکی از شرکاء تجاری پاکستان محسوب می شود. اما کفه این تراز تجاری همواره به نفع چین بوده است.
از طرفی، نگاه چین به پاکستان از دیدگاه مبارزه با تروریسم است. چین بر این باور است که تعدادی از گروه های افراطی در پاکستان با اویغوری های منطقه سین کیانگ در ارتباط بوده و این امر خود بر گسترش روابط تأثیرگذار خواهد بود.
همچنین حضور بازیگران دیگری در عرصه مناسبات چین و پاکستان مانند هند و آمریکا را نیز نمی توان نادیده گرفت. چین و پاکستان پیشتر با هند منازعات جنگی داشته و تا کنون نیز درباره منطقه مورد مناقشه سلسله جبال هیمالیا اختلافاتی را تجربه کرده اند.
چین به عنوان عامل اصلی کمک به پاکستان در دست یابی به زرادخانه تسلیحات هسته ای محسوب شده و به عنوان بزرگترین تأمین کننده سلاح برای اسلام آباد جایگاه خود را حفظ کرده است.
درحالیکه چین، شرق آسیا را به عنوان حیاط خلوت خود می داند، بازی متفاوتی را نیز با غرب به آغاز کرده است. پیشنهاد چین برای میانجیگری و مذاکره با طالبان در افغانستان نشانی از کنارگذاشتن سیاست های بی طرفانه این کشور مبنی بر عدم دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر در دهه های گذشته است.
اکنون که آمریکا بخشی از نظامیان خود را از افغانستان خارج کرده است، چین دیگر نمی تواند صرفاً تماشاچی بوده و باید نقش برجسته تری را در منطقه ایفا نماید. در این میان حرکت چین به سمت برقراری ثبات در افغانستان می تواند اعمال اهرم فشاری برای پاکستان محسوب شود که دارای ارتباط پیچیده ای با طالبان افغانستان می باشد.
بر این اساس برخی تحلیلگران روابط چین با پاکستان را در قالب تسهیل کننده نقش آفرینی چین به عنوان قدرت بزرگ در منطقه و استفاده از پاکستان به عنوان یک کریدور قلمداد می کنند.