به گزارش خبرنگار گروه دين و انديشه "مهر" پروفسور ريچارد سوئين برن (1934) استاد فلسفه دين دانشگاه اكسفورد، يكى از مهمترين فيلسوفان دين معاصر انگلستان در دهه هاى اخير محسوب مى شود.
وي در 26 دسامبر 1934 در شهر اسميتيك، استان استافورد شاير انگلستان به دنيا آمد. در سال 1959 در دانشگاه اكسفورد در رشته فلسفه ليسانس گرفت. سوئين برن همچنين در زمينه تاريخ و فلسفه علم در دانشگاه ليدز و اكسفورد سه سال به تحصيل علوم زيستي و فيزيكي پرداخت.
سوئين برن سپس تصميم گرفت كه كشيش كليساي انگلستان شود، لذا به مركز سنت استفن در آكسفورد پيوست و توانست دانشنامه الهيات را با درجه ممتاز دريافت كند. سپس از كشيش شدن منصرف و در سال 1963 در دانشگاه هال مدرس فلسفه شد.
اولين كتاب او در سال 1968 با عنوان "مكان و زمان" منتشر شد. اثر مهم بعدي او "مقدمه اي بر نظريه تاييد" بود. ارتقاي او به مرتبه استادي در دانشگاه كيل در 1972 مقارن با تمركز علمي وي بر فلسفه دين شد.
در طول 12 سال بعد مجموعه كتابهاي معروف خود را در فلسفه خداباوري يعني "انسجام خدا باوري توحيدي" (1977)، "وجود خدا" (1979) و "ايمان و عقل" (1981) منتشر كرد.
در سال 1985 مقام استاد ممتاز فلسفه دين مسيحي در دانشگاه آكسفورد به وي اعطا شد. او كتابهاي "مسئوليت و كفاره" (1989)، "وحي" (1992)، "خداي مسيحي" (1994)، "مشيت و مساله شر" (1994) را نوشته است. همچنين "توجيه معرفتي" ( 2001)، "قيام خداي مجسم" (2003) از كتاب هاي ديگر او هستند.
سويين برن از سال 1992 عضو فرهنگستان بريتانيا است. همچنين در سال 1995 از كليساي انگلستان جدا و به كليساي ارتدوكس يونان پيوست.
يكي از مهمترين آثار سوئين برن كتاب Is there a God توسط محمد جاودان با عنوان "آيا خدايي هست؟" به فارسي ترجمه شده است. وي در اين كتاب به دنبال پايه گذاري مجدد الهيات طبيعي، با تدارك حساب احتمالات، از ويژگي‌هاي عمومي جهان به وجود خدا استدلال مي كند.
سوئين برن در اين كتاب در جهت تأييد و تثبيت نيروى معتبر سه برهان اصلى در اثبات خدا به استدلال مى پردازد. او در برهان غايت شناختى به ارائه و توضيح مفهومى از "نظم" و "قاعده مندى" مى پردازد كه هم نظم مكانى وهم نظم زمانى را در بر مى گيرد.
به گزارش "مهر"، كتاب " آيا خدايي هست؟" داراي يك مقدمه، نتيجه گيري و هفت فصل است و موضوع اصلي آن اثبات وجود خداوند است. مولف در مقدمه پس از ذكر ضرورت و انگيزه تاليف اين كتاب، ساختار اصلي برهان خود را ذكر كرده و در فصل نخست به بيان ديدگاه اديان غربي يعني يهود، مسيحيت و اسلام در مورد خداوند پرداخته و آن را theism ناميده است.
سوئين برن در فصل دوم نحوه تبيين ما از اشيا و اقسام آن و ملاكهاي آن را تشريح مي كند. در فصل سوم سادگي فرضيه خداشناسي توحيدي را توضيح مي دهد و در فصل چهارم نشان مي دهد كه تنها فرضيه خداشناسي توحيدي است كه مي تواند وجود جهان و نظم آن را تبيين كند، در اين فصل ناكامي فرضيه هاي رقيب، همانند انسانگرايي يا اومانيسم و ماترياليسم يا اصالت ماده را در تبيين وجود هستي و پديده هاي آن اثبات و سپس برهان نظم با تقرير آكويناس را نقل و از آن دفاع مي كند و نيز برخي شبهات و اشكالات در اين موارد پاسخ مي دهد.
مولف در فصل پنجم به وجود انسان و شعور و آگاهي و روح او پرداخته و نشان داده است كه تنها در صورت اعتقاد به وجود خداوند مي توان اين پديده ها را تبيين كرد.
سوئين برن در فصل ششم از فرضيه خداشناسي توحيدي در برابر اشكالات مبتني بر شر اخلاقي و شر طبيعي دفاع مي كند.
در فصل هفتم نيز از طريق معجزات و تجارب ديني بر وجود خداوند استدلال كرده و اين نظر خود را شرح مي دهد كه بدون اعتقاد به خداوند هيچ كدام از اين دو نوع پديده قابل تبيين نيستند.
سوئين برن در فصل پاياني نتيجه مي گيرد كه همه شواهد و دلائل ارائه شده در كتاب مانند وجود جهان، سامانمندي آن، وجود انسانها، معجزات، تجارب ديني و ساير شواهد در مجموع احتمال وجود خداوند را به طرز چشم گيري بالا مي برند. سرانجام در خاتمه اثبات مي كند كه بر اساس بالانس احتمالات، خداوند وجود دارد و اگر به وجود او معتقد شديم بايد لوازم آن اعتقاد گردن نهيم، يعني بايستي سپاسگذار نعمتهاي او باشيم و تلاش كنيم تا خواسته هاي الهي محقق گردند و راه را براي رسيدن ابدي به او هموار سازيم.
به گزارش "مهر"، ساختار اصلي دليل سوئين برن در اين كتاب اين است كه دانشمندان، مورخان و كاشفان داده ها را مشاهده كرده و از آنجا به سوي نظريه اي پيش مي روند كه به بهترين وجه آن داده ها را تبيين مي كند. ما مي توانيم ملاكهايي را كه آنان براي دستيابي به اين نتيجه به كار مي برند كه داده ها نظريه خاصي را بهتر از نظريه ديگر پشتيباني مي كنند يعني بر اساس داده ها احتمال صدق آن بيشتر است، تجزيه و تحليل كنيم. همچنين با اعمال آن ملاكها پي مي بريم كه نظريه خدا وجود دارد، نه تنها طيف محدوديت زا داده ها بلكه هر چيز مورد مشاهده ما را تبيين مي كند.
نظريه مذكور به خوبي اين حقيقت را تبيين مي كند كه جهاني وجود دارد، قوانين علمي در درون آن عمل مي كنند، مشتمل بر انسانها و حيوانات هوشيار است و در آن فرصتهايي مناسبي براي ما وجود دارد تا سبب پيشرفت خود و جهان گرديم. نظريه مذكور به همان خوبي داده هاي خاص تري مانند معجزات و تجارب ديني انسانها را نيز تبيين مي كند.