به گزارش خبرنگار مهر، مراسم اعطای بیست و دومین جایزه ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی شب شنبه (دوازدهم اردیبهشت ماه) و همزمان با ولادت حضرت علی (ع) و حضور جمعی از برجستهترین چهرههای فرهنگی کشورمان در محل کانون زبان پارسی در تهران برگزار شد.
آیتالله سید مصطفی محقق داماد،استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، فتحالله مجتبایی، ژاله آموزگار، داریوش شایگان، رضا داوری اردکانی، مصطفی ملکیان، هوشنگ ابتهاج (سایه)، نصرالله پورجوادی، هوشنگ مرادی کرمانی، حسن انوری، احسان اشراقی، هوشنگ مرادی کرمانی، منوچهر انور، سیدمحمود دعایی، ابوذر ابراهیمی ترکمان، محمد روشن، ناصر تکمیل همایون، علی دهباشی، صفدر تقیزاده، عزتالله فولادوند، توفیق سبحانی، مسعود جعفری، اولریش مارزلف،لیلا انور، منوچهر پارسادوست، طهمورث سجادی، ناصرالدین پروین، ادیب برومند، محمد حسن سمسار، علی میرزایی، کریم اصفهانیان و دکتر محمدعلی موحد (برگزیده این دوره جایزه ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات افشار) از جمله حاضران در این مراسم بودند.
محقق داماد: دوران معاصر دوران هرج و مرج عناوین علمی است
در ابتدای این مراسم که اجرای آن را علی دهباشی مدیرمسئول و سردبیر نشریه «بخارا» بر عهده داست، آیتالله سیدمصطفی محققداماد، ریاست شورای تولیت بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی در سخنانی در باب جامعیت موحد، گفت: جای تاسف است که امروز القاب علمی در ادبیات رایج حساب و کتابی ندارد و اگر دوران معاصر را زمان هرج و مرج عناوین علمی بنامیم، گزاف نگفتهایم زیرا افراد با دست گشاده اشخاص را ملقب به هرچه قلمشان و بیانشان اقتضا و کشش دارد، معنون میسازند و از این رهگذر القابی که در تاریخ ادبیات ما هر کدام تعریفی خاص داشتند و به جهتی موجه به افراد داده میشده، موازین خود را از دست میدهند.
وی افزود: در سده ۴ قمری عنوان ثقه الاسلام برای محمد بن یعقوب کلینی به کار رفت، علت آن بود که محمد بن یعقوب کلینی در نزد همه طوائف اسلامی مقبول بود، شیعه و سنی به او مراجعه میکردند و روی همین اصل به ثقه الاسلام شهرت یافت. او نخستین کسی است که در دوره اسلامی این لقب به وی اختصاص یافت. «در سده پنجم «حجه الاسلام» برای امام محمد غزالی به کار رفت. وی در سال ۴۷۸ هجری، با عنوان «حجهالاسلام» و «استاد» برگزيده نظاميه بغدادشد. لقب «محقق» تا قرنها فقط برای صاحب شرایع الاسلام بود و هیچ کس دیگری را بدین لقب نمیخواندند.
آیتالله محقق داماد ادامه داد: اینک سئوال اینجانب این است که لقب «علامه» و یا دانشمند امروز زیبنده کیست؟ پیشنهاد اینجانب آن است که در دادن این لقب صرفه جوئی کنیم و با دست باز بذل و بخشش نکنیم. این لقب را به اشخاص معدودی اختصاص دهیم که بقیه السلف ماضین هستند و واجد یک ویژگی میباشند که متاسفانه امروز گاهی نه کمال که به خطا نقص محسوب میگردد و آن ویژگی عبارت است از «جامعیت». جامعیت در رشتههای مختلف علوم اعم از معقول و منقول در حوزههای سنتی سابق ممکن الحصول بود ولی توفیقی بود که به هر کس دست نمیداد.
رئیس شورای تولیت بنیاد موقوفات افشار سپس گفت: عالم بزرگوار مورد سخن امروزما – جناب آقای محمد علی موحد - یکی از باقی ماندگان شیوه تحصیلی سابق است که همای اوج سعادت به دام او افتاده و فرصت عمر را غنمیت شمرده و بدون هرگونه اغراق و مبالغه موفق شده که به جامعیت کاملی در علوم اسلامی دست یابد. این مدعائی بدون دلیل نیست، آثار مکتوب او گواهان در آستین میباشند. جامعیتی که از یک سو به حقوق نفت میپردازد و از این رهگذر در دادگاههای بینالمللی مدافع حقوق ملت ایران میگردد و از سوی دیگر به دریای بیکران عرفان سر میکشد و برای نخستین بار با تالیف مقالات شمس نقطه عطفی در مولوی شناسی میآفریند.
وی گفت: مقایسه مطالعات مولوی شناسی قبل از تالیف آثار موحد با بعد از آن وتحولی که در این زمینه ظهور کرده شاهد این گفتار است. در کتاب حقوق مدنی که در سال ۱۳۳۷ منتشر کرده وی با اختصار کامل دانشجویان را با قواعد حقوق مدنی آشنا نموده و از تفصیل پرهیز کرده و در کتاب در هوای حق و عدالت حقوق بشر را بومی ساخته و در ترجمه فصوص محیالدین بن عربی آرزوی چندین ساله فارسی زبانان شیفته عرفان محیالدین را تامین ساخته است. موحد مقالهای در مجله کانون وکلا چندین سال قبل در معرفی یکی از متکلمین اسلامی بنام نجملدین طوفی منتشر کرده است که حاوی اندیشهای عمیق در فلسفه حقوق اسلامی است.
مجتبایی: دیگر امیدی به دانشگاهها نیست
در ادامه فتحالله مجتبایی، استاد حوزه تاریخ و عرفان و از اعضای هیات گزینش و کتاب جایزه ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی در سخنانی در این مراسم گفت: با کیفیاتی که در دانشگاههای ما در این چند ساله پیش آمده است و مشکلاتی که دانشگاههای ما با آن همراه بودهاند، امید باید به یک چنین سازمانهایی مانند بنیاد موقوفات افشار داشت؛ دانشگاه فقط شده است جایی که مدرک میدهد و دکتر میآفریند و امیدی به آن، دیگر نیست. من خودم شصت سال با دانشگاه سر و کار داشتم الان هم هنوز در این سن، به هر حال تا جایی که بتوانم در کلاسهای درس شرکت میکنم. اگر به آینده فرهنگی این مملکت و آینده تاریخی این مملکت علاقه داشته باشیم، بایستی به اینگونه تشکیلات و به اینگونه سازمانها (بنیاد موقوفات افشار) حرمت بیشتر بگذاریم.
وی سپس درباره موحد، با اشاره به سابقه آشنایی خود با وی از طریق ترجمه موحد از سفرنامه ابن بطوطه، گفت: بخشی از آثار دکتر موحد جنبه حقوقی دارد و کارهایی است که ایشان درباره نفت کردند؛ تاریخچه نفت را از آغازش، از زمان دارسی تا بعد از واقعه ۲۸ مرداد، در چهار جلد بازگفته اند و این چهار جلد شاهکاری است در تحقیقات تاریخی بر مبنای حقوق و تعلقات ملی ایران نسبت به یک سرمایه ملی و به روشنی تاریخچه را بازگفتهاند بدون هیچ تعصب.
پورجوادی: موحد نه تنها در ترجمه، بلکه در انتخابهایش برای ترجمه، بینظیر است
همچنین در این برنامه دکتر نصرالله پورجوادی در سخنانی با یادآوری تاثیر کتابهایی که در دوران دانشجویی خوانده است، گفت: حدود ۲۰ سالم بود که درسی با عنوان «ادبیات جهان» در دانشگاه انتخاب کرده بودم. استادمان تعدادی از کتابهایی را که مربوط به فرهنگهای مختلف بود، انتخاب کرده بود و به دانشجویان تکلیف میکرد که هر کدام یکی از این آثار را بخوانند و در جلسه بعد درباره آن در کلاس صحبت کنند.
وی افزود: یکی از این کتابها، کتاب «گیتا» (بهگود گیتا) اثری درباره مبانی فلسفه و مذاهب هند با ترجمه محمدعلی موحد بود که حقیقتاً باید بگویم خواندن آن، من را متحول کرد. انتخاب همین کتاب برای ترجمه، نشانه ارزشمند بودن مترجم آن است. ما مترجمان خوب کم نداریم اما مترجمانی هم داریم که انتخابهای خوبی نمیکنند. موحد یکی از مترجمانی است که نه تنها در ترجمه، بلکه در انتخابهایش برای ترجمه هم موفق بوده است.
در ادامه مصطفی ملکیان، استاد حوزه دین و عرفان در سخنانی گفت: شک نیست که دکتر محمدعلی موحد هم حقوقدان بزرگی است، هم عرفانپژوهی بزرگ، هم تاریخنگاری بزرگ، هم ادیبی بزرگ و هم شاعری گرانقدر و مجموعه ۴۰ عنوان کتاب او، بهترین گواه در تایید این مدعای من است.
ملکیان: موحد یک اثر هنری است
وی افزود: آثاری که من از ایشان خواندهام، برای من لذتبخش بودهاند اما آنچه در استاد موحد بیشتر از هر چیز مرا مجذوب خود میکند، آثار منتشر شده او نیست، بلکه زندگی اوست. اگر سوء تعبیر نشود، میخواهم بگویم من زیباییهای یک اثر هنری به نام محمدعلی موحد را در او دیدهام. درواقع او خود یک اثر هنری است.
ملکیان ادامه داد: ما در طول زندگیهای خودمان قاعدهای را به کرات آزمودهایم و آن این است که هر چه به یک انسان به لحاظ فیزیکی و جسمانی نزدیکتر میشویم، از لحاظ عاطفی، دوری ما از او بیشتر میشود؛ بسیار نادرند کسانی که هر چه به لحاظ فیزیکی به آنها نزدیکتر میشوید، به لحاظ عاطفی هم به آنها نزدیک شوید. من این خصیصه را در چهار تن دیدهام و بزرگترین آنها، دکتر موحد است.
وی بار دیگر با بیان اینکه موحد اثری هنری است که به دست خودش ساخته شده است، گفت: زیباییهای موحد منحصر به آنهایی نیست که من دیدهام. فروتنی و تواضع، ادب به معنای پاسداشت حضور، وفاداری در عالم دوستی، انصاف، میانهروی، دوراندیشی، حسن نیت، حقیقتطلبی، واقعیتپذیری و حقگذاری نسبت به هستی، از جمله وجوه زیبایی موحد است.
در ادامه این برنامه و پس از اجرای موسیقی توسط سعید رضادوست که به دکتر موحد تقدیم شده بود، آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد، رئیس شورای تولیت بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، منشور بیست و دومین جایزه ادبی و تاریخی این بنیاد را که به دکتر محمدعلی موحد تعلق گرفت، قرائت کرد که به شرح ذیل است:
دانشمند ارجمند جناب آقای دکتر محمدعلی موحد
شورای علمی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به اتفاق آرا، جنابعالی را شایسته دریافت بیست و دومین جایزه ادبی تاریخی این بنیاد دانسته است و به یمن این روز بزرگ که میلاد مولای متقیان حضرت علی (ع) است، به آن دانشمند گرامی تقدیم میگردد.
شما با تحقیق و تالیف و ترجمه، پرتو روشنی بر تیرگیهای تاریخ و ادب ایران افکندید و بسیاری از گرههای ناگشوده را گشودید.
شما با چاپ کتابهای «مقالات شمس» و «شمس تبریزی» بسیاری از ابهاماتی که در زندگی و اندیشه آن عارف نامی ایران وجود داشت، برای اصحاب دانش و بینش روشن کردید.
شما با انتشار مقالات متعدد در زمینه مولویشناسی، جهانبینی آن عارف نامدار ایران بزرگ را به نیکویی نمایان ساختید.
شما با ترجمه و شرح «فصوص الحکم» محیالدین بن عربی، فهم این کتاب را برای فارسیزبانان روان و آسان ساختید.
شما با تیزبینی، خردورزی و میانهروی «خواب آشفته نفت» را تعبیر و تفسیر کردید.
شما با تالیف کتاب «در هوای حق و عدالت» مبانی فلسفه حقوق بشر را تبیین و اهتمام آموزههای اسلامی را نسبت به حقوق انسانها بیان داشتید.
شما با کتاب «مبالغه مستعار» که سندی است بر حقانیت ایران در پاسداری از تمامیت این سرزمین، دلبستگی خود را به وطن که از آموزههای «حبالوطن من الایمان» است، به اثبات رساندید.
شما همواره از منادیان تقویت و تعمیم زبان فارسی به منظور تحکیم مبانی ملیت و تمامیت ارضی ایران بودید.
شما با چشمپوشی از زخارف دنیوی و تدارک ذخایر معنوی و شرکت در امور خیر خصوصا در جهت پیشرفت فرهنگ که مرضی پروردگار است، به دوستداران خود درس زندگی آموختید.
شما با فروتنی، وارستگی، نجابت ذاتی و خدمت خالصانه به فرهنگ و ادب این مرز و بوم، درس تحبیب قلوب را به جامعه یادآور شدید.
با توجه به مراتب فوق، موقوفات دکتر محمود افشار به پاس یک عمر کوشش و تلاش شما در گسترش زبان فارسی و پاسداری از میراث فرهنگی در حوزه وحدت ملی، بیست و دومین جایزه ادبی و تاریخی خود را که به تائید شورای تولیت رسیده است، به جنابعالی پیشکش میکند.
امید است قالیچهای که به همین منظور با دست هنرمندان ایران زمین بافته شده و نام عزیز شما بر کتیبه آن نقش بسته است، یادگاری از مجاهدات علمی و ارتباط معنوی جنابعالی با این بنیاد باشد.
در انتهای این مراسم دکتر محمدعلی موحد در جایگاه سخنرانی قرار گرفت و خطابه خودش را چنین ایراد کرد:
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم
موحد: در این روزهای آخر عمر مراقبت میکنم گرفتار بیماری لاعلاج توهم شوم!
دوستان همه آن قصیده معروف رودکی را به یاد دارند قصیده ای که نصرابن احمد سامانی که تحت تأثیر آن از هرات به بخارا رفت. ملاحظات نظامی عروضی را در چهارمقاله که میگوید این قصیده را نتوانسته است جواب بگوید و یاد میکند از امیرمعزی که عینالملک اصفهانی از وی درخواست میکند که «این قصیده را جواب گویی، گفت نتوانم» چند بیت بگفت که یک بیت آن این است:
رستم از مازنداران آید همی زین ملک از اصفهان آید همی
آنگاه که نظامی عروضی میگوید «همه خردمندان میدانند که میان این سخن و آن سخن چه تفاوت است و کی تواند گفتن که او رودکی گوید:
آفرین و مدح سود آید همی گر به گنج اندر زیان آید همی
نظامی عروضی این بیت را شاه بیت قصیدۀ رودکی میداند و مینویسد: «واندرین بیت از محاسن سخت صنعت است. اول مطابق دوم متضاد ، سوم مسدس، چهارم بیان تساوات، پنجم فصاحت، ششم جلالت و هر استادی که او را در علم شعر تبحری است، چون اندک تفکر داند که من در این مسیرم.» روی سخن با خود دارم و مرادم آن نیست که سپاسی کرده باشم. دوستان که از سر مهربانی و بزرگواری، پیرنوازی میکنند و سایه شفقت و مکرمت بر سر من میافکنند. من حالت روحی باریک و شکنندهای پیدا میکنم. از یک دست بر خویشتن میبالم و خود را غرقه در افتخار و مباهات مییابم که البته مقتضای ضعف بشری است و از دست دیگر بر خود نهیب میزنم که مبادا آنچه را که تراوش بلندنظری و فتوت و تلطف سروران عزیز است به ریش بگیرم. و در این روزهای آخر عمر گرفتار بیماری لاعلاج توهم شوم.»
موحد در جایی دیگر و در مورد آثار خود چنین گفت: در مورد مقالات شمس، من مقالات شمس را انتخاب نکردم، بلکه مجذوب آن شدم. انتخاب از مقوله فعل است و مجذوبیت از مقوله انفعال و آن چیزی بیش از خوشایند است که آدم از چیزی خوشش بیاید و به دنبال آن برود. آن چه مرا با مقالات شمس اتفاق افتاد چیزی بود در حد درگیری که مرا درگیر خود میکرد و این نه تنها در مورد مقالات شمس اتفاق افتاد بلکه در مورد هر کار قلمی دیگر که انجام داد کم و بیش صادق بوده است. یعنی در هیچ زمینهای قلم نزدم مگر آن که درگیر آن بودم.