۲۵ اردیبهشت ماه، به نام سراینده شاهنامه آراسته شده؛ در این سال‌ها، بسیاری افراد به بازنویسی و بازفرینی داستان‌های شاهنامه پرداخته و معتقدند خود فردوسی نیز به بازنویسی متون کهن پرداخته است.

خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: سال‌ها از آن روز گذشته؛ روزی که بر فردوسی ستم کردند، سنگ‌نبشته‌هایش را شکستند، رنجنامه‌هایش را سوزاندند و از سرزمینش، گورستانی بزرگ ساختند اما او هرگز مرگ را به گریه‌ای شاد نکرد و کوشید تا زندگی را زنده کند و شاهنامه، نامه گورستان نبود و او سنگتراش، تا با درمی نام هر مرده بر سنگی بیاورد. او آن می‌نوشت تا «خواب‌زدگان را چشم، بینا شود بر خویشتن شان در آینه».

۲۵ اردیبهشت ماه، روزی است که به نام حکیم توس و سراینده شاهنامه، ابوالقاسم فردوسی آراسته شده؛ در این سال‌ها، بسیاری از نویسندگان کودک و نوجوان و ناشران مختلف به بازنویسی و بازآفرینی داستان‌های شاهنامه پرداخته‌اند اما هنوز مجموعه «پارسیان و من» نوشته آرمان آرین و داستان‌هایی که محمدرضا یوسفی و آتوسا صالحی برای کودکان و نوجوانان نوشته‌اند در شمار بهترین بازآفرینی‌ها برای این گروه سنی است.

ناشران و نویسندگان بسیار، در این سال‌ها داستان‌های شاهنامه را روان کرده یا به بازآفرینی آن پرداخته‌اند. اما ضرورت این کار کدام است و در روزگار معاصر، کدام روش، بیشتر و بهتر به نیاز و سلیقه کودک و نوجوان امروز پاسخ می‌دهد.

جمال‌الدین اکرمی، نویسنده و پژوهشگر کودک و نوجوان که خود به بازنویسی داستان‌های شاهنامه پرداخته، هم بازنویسی و هم بازآفرینی ادبیات کلاسیک را ضروری دانست و افزود: می‌توان داستان سیاوش، ضحاک، عمو نوروز یا تک‌داستان‌های مثنوی، شاهنامه یا کلیله و دمنه را بازآفرینی کرد، اما با مجموعه‌هایی چون مثنوی یا شاهنامه که هویت و شناسنامه‌ای دارند، نمی‌شود شوخی کرد.

نویسنده «بازگشت پرفسور زالزالک» به این‌که بهتر است داستان‌هایی را بازآفرینی کنیم که مخاطب با آن آشنا باشد، اشاره و بیان کرد: نمی‌توان به بازآفرینی کل شاهنامه پرداخت و هویت این اثر را مخدوش کرد، اما مخاطب نوجوان تا اندازه‌ای با داستان سیاوش و رستم و سهراب آشناست؛ پس می‌توان به بازآفرینی این داستان‌ها برای بچه‌ها پرداخت.

اکرمی از یک‌سو می‌گوید بهتر است بازآفرین، داستان‌هایی را انتخاب کند که مخاطب با آن آشناست و از سوی دیگر معتقد است، دست نویسنده باز است و بازآفرینی حد و مرز ندارد. به گفته او هیچ محدودیتی برای بازآفرین وجود ندارد و تا آنجا که فانتزی اجازه می‌دهد، می‌تواند جلو رود.

نویسنده کتاب «گل دوستی»، سیندرلا را بازآفرینی «ماه پیشونی» دانست و افزود: افسانه‌ها، ریشه‌های مشترک دارند و از جایی به جایی سفر می‌کنند و با فرهنگ مردم همان قوم و سرزمین، یکی می‌شوند. این همان بازآفرینی است. نادر ابراهیمی، داستان آرش را از دیدگاه خود باز نوشته است. آرش او به بالای کوه می‌رود و تیری پرتاب نمی‌کند. «آرش» ابراهیمی از خود می‌پرسد برای چه و که تیری پرتاب کنم و جان خود را از دست بدهم؟

بازنویسی و بازآفرینی، پلی میان نسل دیروز و امروز است

مرجان کشاورز که قصه‌های بهارستان جامی را برای نوجوانان بازنویسی کرده معتقد است: بازنویسی تنها ساده کردن متون کهن براساس نکات دستوری ادبیات امروز است که بین بچه‌ها شناخته شده نیست و تعهد به پیام متن و وفاداری به آن در بازنویسی، حرف اول را می‌زند؛ در حالی که بازآفرین، متون قدیمی را دستمایه خود قرار داده و کار جدیدی خلق می‌کند و تنها به پل زدن میان متون قدیمی و کودکان و نوجوانان امروز نمی‌پردازد.

به گفته وی تنها باید به ساده و روان کردن داستان‌ها و متون قدیمی پرداخت و آنها را همان گونه که هست به کودکان و نوجوانان شناساند؛ زیرا بازنویسی، نوعی ترجمه از زبان گذشته است و همان طور که ترجمه، نقش مهمی در پیوند فرهنگ‌ها با یکدیگر دارد، بازنویسی هم نسل امروز را به دیروز پیوند می‌زند.

از دیدگاه کشاورز همان گونه که یک مترجم خوب باید نویسنده خوبی هم باشد، کسی که به بازنویسی متون کلاسیک می‌پردازد هم باید توان گفتن و نوشتن داشته باشد؛ وگرنه در کار خود به موفقیتی دست نمی‌یابد.

به گفته گردآورنده «قصه‌های شیرین سیاستنامه» اگر نسل امروز، فرهنگ و گذشته خود را بشناسند با اطمینان خاطر بیشتری گام برمی‌دارد و از گرفتار شدن در چنبر ترس و ناامنی رها می‌شود.

او گفت: امروز حتی جوامعی که روزگاری گرفتار «مرد عنکبوتی» شده بودند، دوباره به اساطیر خود توجه کرده و در پی پاسخ دادن به نیازهای انسانی خود هستند.

کشاورز کتاب را نتیجه تلاش یک مجموعه دانست و افزود: نویسندگان، ناشران، خانواده‌ها، آموزش و پرورش و صداوسیما در آشنا کردن کودکان و نوجوانان با متون گذشته خود سهیم هستند و آنچه اهمیت دارد این است که بچه‌ها باید قیاس کردن را یاد بگیرند؛ وگرنه برای آنها فرقی نمی‌کند «سیندرلا» بخوانند یا «ماه پیشانی». به همین‌خاطر هیچ‌کس را نمی‌توان به تنهایی مقصر دانست، بلکه هرکس باید سر جای خود بنشیند و هماهنگ با دانش و تجربه‌ای که دارد سخن بگوید و نظر دهد.

اثر بزرگ فردوسی، گونه‌ای بازنویسی بوده است

محمدرضا یوسفی، نویسنده کودکان و نوجوانان دوباره‌خوانی و دوباره‌نویسی را، ویِژگی و طبیعت ادبیات دانست و افزود: اثر سترگ فردوسی، بازنویسی شاهنامه منثور ابومنصوری و خدای‌نامک‌ها بوده است؛ از آن زمان تاکنون، شاعران و نویسندگان به بازنویسی و بازآفرینی ادبیات پرداخته‌اند؛ امروز نه تنها داستان‌های شاهنامه و مثنوی که آثار صادق هدایت به دوباره‌خوانی نیاز دارند؛ چرا که هم قابل تاویل و تفسیرند و هم زمان بر آنها گذشته و در شمار ادبیات کلاسیک معاصر به شمار می‌آیند.

نویسنده کتاب پژوهشی «ادبیات کهن ادبیات نو» به این‌که بازآفرینی، خلاقانه‌تر و دشوارتر از بازنویسی است، اشاره و بیان کرد: بازنویسی، تنها روان و قابل فهم کردن یک متن است، اما در بازآفرینی با یک اثر جدید روبرو هستیم؛ «شازده کوچولو» بازآفرینی قصه‌های فولکلوریک است. بورخس در هزارتوهای خود، داستان‌های «هزار و یک‌ شب» را بازآفرینی کرده است.

یوسفی، گونه‌های متفاوت بازآفرینی را برشمرد و گفت: بعضی نویسنده‌ها روی درونمایه و شخصیت‌ها کار می‌کنند. برای مثال بهرام بیضایی در داستان «آرش» یا «سیاوش‌خوانی»، درونمایه داستان شاهنامه را تغییر داده و از دریچه دید خود به قهرمانان شاهنامه نگاه کرده است. بعضی هم مکان و زمان را دگرگون می‌کنند و این حادثه ادبی مرتب اتفاق می‌افتد و تکرار می‌شود.

نویسنده کتاب «وقتی باران بارید» با اشاره به این‌که بازآفرینی حتی در متون مذهبی هم اتفاق می‌افتد، گفت: روایت قرآن و انجیل از حضرت یوسف (ع) با تورات، قدری متفاوت است. حتی متون دینی هم به بازنویسی و بازآفرینی خود می‌پردازند، چرا ما نباید داستان‌هایمان را دوباره‌خوانی و بازنویسی کنیم؟

یوسفی، همچنین از انتشار مجموعه عاشقانه‌های شاهنامه خبر داد و افزود: «رودابه. سیندخت. فرانک. ارنواز شهرناز» و همچنین «سیمرغ» عنوان پنج جلد از مجموعه عاشقانه‌های شاهنامه برای نوجوانان است. من در این مجموعه به بازآفرینی داستان‌ها پرداخته‌ام چراکه بازآفرینی را خلاقه‌تر از بازنویسی می‌دانم.

نویسنده مجموعه «داستانک‌ها» در پاسخ به اینکه چرا به بازآفرینی داستان‌های عاشقانه شاهنامه برای نوجوانان پرداخته‌اید، حال آنکه برخی گفتن از عشق برای این گروه سنی را یکی از خطوط قرمز می‌دانند؟ گفت: عشق یک حس و حال انسانی است؛ آرام‌آرام باید این خط قرمزها کمرنگ شود. این همه سال از عشق نگفتیم، نتیجه چه شد؟ شاید گفتن از یک حس دلنشین برای نوجوان امروز که ناآرام و پرخاشگر است، بازخورد بهتری داشته باشد. در هر حال من به عشق داستان‌های عاشقانه، بخش اساطیری و پهلوانی شاهنامه را هم بازآفرینی کرده‌ام. باید خطوط قرمز فرضی را شکست.

یوسفی درباره انتخاب بخش اسطوره‌ای و پهلوانی شاهنامه برای بازآفرینی گفت: این قسمت از شاهنامه قابلیت دراماتیزه شدن دارد. اگر بخش اسطوره‌ای و پهلوانی را نادیده بگیریم، تنها بخش تاریخی شاهنامه باقی می‌ماند که به دوره ساسانیان برمی‌گردد و جذابیتی برای بچه‌ها ندارد، اما در دو بخش پهلوانی و اساطیری به راحتی می‌توان خیال‌پردازی و داستان‌سرایی کرد.

نویسنده کتاب «بچه‌های خاکی»، شاهنامه جلال خالقی مطلق را اساس کار خود قرار داده و آنچه بازآفرینی کرده، سه چهارم جلد نخست از شاهنامه خالقی مطلق را دربر می‌گیرد.