به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورایتی، ديشب (شنبه شب مصادف با ۱۶ می) با نمايش اولین تجربه کارگردانی ناتالي پورتمن یعنی «داستان عشق و تاریکی» در فستیوال کن، اين بازيگر جوان نيز به گروه کوچک بازیگران زنی پیوست که پشت دوربین هم نشستند.
پورتمن ۳۳ ساله درباره بحران جنسیتی هالیوود میگوید: «کاملا یک نوع نابرابری وجود دارد. این یک حقیقت آماری است. حالا اینکه چرا اینطور است من نمیدانم. اما من هیجانزده هستم چون زنان خارقالعاده زیادی هستند که به مرور پدیدار میشوند و کارگردانی میکنند.»
فیلم «داستان عشق و تاریکی» با اقتباس از رمان خاطرات پرفروش آموس اوز ساخته شده که داستانش درباره بزرگ شدن در اورشلیم در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ است. پورتمن این فیلم را در ۴۰ روز در اورشلیم و مناطقی از فلسطین اشغالی فیلمبرداری کرد. او علاوه بر کارگردانی، در نقش مادر آز در فیلم نيز نقشآفرینی كرده است. وي درباره این پروژه، درباره اینکه مایک نیکولز فقید چطور به او کمک کرد و اینکه آیا باز هم کارگردانی خواهد کرد یا خیر صحبت کرد.
* شما بیشتر زندگیتان در این صنعت بودهاید. در چه سنی شروع به فکر کردن درباره کارگردانی کردید؟
- راستش خیلی زود. فکر کنم حدود ۱۳ سال داشتم. واقعا این فرصت فوقالعادهای است که بتوانی به عنوان یک بازیگر سر صحنه کارگردانهای مختلف حضور داشته باشی.
* همیشه كار کارگردانان دیگر را مطالعه میکردید؟
- وقتی سر صحنه فیلمها و پروسه فیلمسازی بزرگ شوي، اين كار دیگر به طبیعت دومت تبدیل میشود. تمام قطعات کوچک را میشناسی؛ البته نه تمام قطعات را. مطمئنا سورپرایزهایی هم وجود دارد مثلا مراحل تهیه نهایی کاملا برای من تازگی داشت.
* برای گرفتن مشاوره با بعضی از دوستان کارگردانتان تماس گرفتید؟
- بله. دارن آرنفسکی خیلی خوب به من یادآوری کرد که در طول کار دلیلم برای انجام این کار را به یاد داشته باشم. او خیلی کمک كرد که همیشه صدایی که از اول در ذهنم داشتم، بشنوم.
ترنس مالیک هم خیلی حمایت کرد و به من یادآوری کرد که به آنهايی که سعی دارند همه چیز را خیلی سنتی کنند، گوش نکنم. گفت: به حرف کسانی که به تو میگویند باید یک ساختار سه پردهای داشته باشی گوش نکن.
مایک نیکولز هم خیلی کمک کرد.
راستش را بخواهید تیم رویایی خودم را داشتم که با آنها تماس میگرفتم و کمک میگرفتم.
* مایک نیکولز چطور کمک کرد؟
- وقتی کارم با فیلمنامه تمام شده بود به آن نگاه کرد و نظرش را ارايه داد. فیلمم را هم در اتاق تدوین تماشا کرد. خیلی خوششانس بودم.
* فیلمهای دیگری هم بودند که میخواستید قبل از این بسازید؟
- نه این مطمئنا اولین فیلمم است. وقتی ۱۰ سال پیش کتاب را خواندم، اولین باری بود که یک کتاب میخواندم و آن را به عنوان یک فیلم در ذهنم میدیدم. مطمئنم که این مساله بیشتر به خاطر نویسندگی آموس است، اما فکر میکنم خودم هم خیلی شخصی با گذشته خانوادهام ارتباط برقرار کردم و با کتاب احساس نزدیکی کردم.
* چه زمامی با آموس ملاقات کردید؟
- احتمالا ۲۰۰۷ بود. اول به سراغ نویسندگان دیگر رفتم تا با اقتباس از رمان برایم فيلمنامه را بنویسند. تا حدی ایدههای خاصی داشتم و همه نویسندگانی که با آنها صحبت کردم، گفتند به نظر ميرسد باید خودت آن را بنویسی. برای همین شروع کردم. مینوشتم و کمی رهایش میکردم و بازمیگشتم و بازنویسی میکردم. اين از بخشهای محبوب این پروسه برای من بود. به نحوی تنها بخش از پروسهای است که خودت به تنهایی انجام میدهی. چیز خاصی در آن وجود دارد.
* باز هم کارگردانی میکنید؟
- خیلی دوست دارم و قصد انجام این کار را هم دارم. اما میخواهم اول کمی بازی کنم و بعدش بله، برمیگردم و کمی بیشتر کارگردانی میکنم.
* خودتان را در حال ساخت یک فیلم استودیویی بزرگ میبینید؟
- هیچ ایدهای ندارم. با داستان شروع میکنی و داستان بودجه را تامین میکند. هرگز به چیزی نه نمیگویم. حاضرم هر چیزی را امتحان کنم.
* این هفته در کن چند پروژه مختلف را آشکار کردید. پروژه بعدی چیست؟
- «افلاکنما». دارم انرژیام را روی فرانسویام میگذارم.
* و قرار است نقش جکی کندی را هم بازی کنید.
- مسلما داستان فوقالعادهای است و پابلو لارین هم کارگردان بینظیری است که دارن آرنوفسكي او را به من معرفی کرد. من از تحسینکنندگان بزرگ او هستم.
* در دو فیلم اول «تور» هم ظاهر شدید. فکر میکنید ممکن است در یکی از فیلمهای «انتقامجویان» باشید؟
- اصلا نمیدانم.
* دلایلی هم برای نبود شخصیت شما در این فیلم مطرح شده...
- اوه واقعا؟ هنوز آن را تماشا نکردم. حالا خجالت کشیدم.