به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سایت رسمی جشنواره، عوامل سازنده فیلم از مارك ازبورن كارگردان تا گروه صداپیشگان فیلم در نشست پس از نمایش فیلم به سوالهای خبرنگاران درباره انیمیشن پاسخ دادند.
مكنزی فوی صداپیشه نقش دختر كوچك، آندری دسولیه، فلورانس فورتسی كمدین محبوب فرانسوی، و كامیل خواننده از جمله افرادی بودند كه در این نشست حضور داشتند. تهیه كنندگان این فیلم انیمیشن یعنی دیمیتری رسام و آنتون سوماش نیز از جمله حاضران در این نشست بودند.
با این فیلم جشنواره كن به دوران كودكی بازگشت و مارك آزبورن از دیدگاهش درباره «شازده كوچولو» سخن گفت و وفاداریاش به رویاها و فلسفه زندگی آنتون دو سنت اگزوپری را بیان كرد.
او به این سوالها پاسخ گفت:
* «شازده كوچولو» چه مفهومی برای شما دارد؟
- اولین بار همسرم این كتاب را به من داد و من دههها آن را داشتم. ما همیشه رابطهای با فاصله با هم داشتیم ولی میخواستیم با هم باشیم اما نمیتوانستیم. او نسخهای از این كتاب را به من داد كه وقتی بچه بود آن را داشت تا به این ترتیب با هم ارتباط بهتری داشته باشیم. بعد زمان مناسبی برای من ایجاد شد چون انیمیشن خواندم و سعی میكردم راهم را به عنوان یك هنرمند باز كنم. این اتفاق به من كمك كرد تا با كودكیام و خلاقیت كودكانه ارتباط برقرار كنم. دلم می خواست این فیلم درباره ارتباط با داستانی باشد كه بتواند آدم را تغییر دهد و بر زندگی او تاثیر بگذارد.
* اقتباس سینمایی از این اثر به نظر چالش بزرگی می رسد. چطور داستان را به فیلم تبدیل کردی؟
- من نمیخواستم تنها اقتباسی از صفحه یك تا ۱۰۰ كتاب انجام دهم. می خواستم تجربه حسی آن را برای كسی كه كتاب را خوانده زنده كنم. سعی كردم تجربه مشترك آن را بیرون بكشم و آن این بود كه مردم نسبت به این اثر واكنشهای احساسی دارند و كتاب از جنبههای مختلف بر زندگی آنها اثر گذاشته است. می خواستم معادلی سینمایی برای این تجربه حسی پیدا كنم.
* بنابراین آزادانه به داستان اصلی نگاه كردید؟
- می خواستم داستان را گسترش بدهم و به نوعی ادای احترام به آن داشته باشم. وقتی به داستان نگاه كردم، میخواستم خیلی ناب باشد، خیلی درست مثل كتاب باشد و بعد داستان را به تجربیات دختر كوچكی گسترش دادم و این كه چطور این كتاب الهامبخش او شده و از سیاه ترین ترسها او را رها كرده است. میخواستم داستان قابل توجهی برای رابطه او با خلبان كه داستان را با او سهیم میشود، بگویم.
ابتدا فكر میكردم غیرممكن است که این كتاب را به یك فیلم برگردانی ولی سرانجام راه این ادای دین را پیدا كردم.
* چرا سبك تركیبی دیجیتال و استاپ موشن را انتخاب كردید؟
- همیشه از مدیوم های متفاوتی برای نمایش حالات متفاوت ذهنیام استفاده می كنم. این جادوی انیمیشن است. همیشه دنبال راههای متفاوت هستم؛ جنبههای متفاوت داستان. این راه بهتری بود چون نمیخواستم فقط از یك روش دیجیتالی خیلی گسترده استفاده كنم. كارهای دستی به قلب دوران كودكی ارتباط دارند. كودك از این راه به جهان بالغ می رسد. این بهترین راه برای بیان این تناقض بود.
* چگونه بازیگران را انتخاب كردید؟
- همه این كتاب را دوست دارند بنابراین میتوانستم به سراغ بزرگترین بازیگران دنیا از هر كشوری بروم. این خیلی هیجان انگیز است. وقتی شخصیت خلبان شكل گرفت، نمی توانستم انتخاب كنم كه چه كسی میتواند این خلبان باشد و در واقع نویسنده من، ایرنا براینول گفت: به جف بریجز فكر میكنم و بعد گفت به كسی دیگری نمیتواند فكر كند.
او هم كتاب را كاملا میشناخت و فورا پذیرفت. من خیلی خوش شانس بودم. این احساس مشترك كه باید از این كتاب حفاظت كنیم برایم خیلی تحسین انگیز بود. بریجز واقعا خوب بود، عاشق این كتاب بود. او عاشق كاری بود كه در فیلم انجام شد و همه بازیگران متفاوت شبیه ریكی گرویس، جیمز فرانكو، بنسیو دل تورو، همه خیلی تلاش كردند تا احساس لازم منتقل شود. فكر می كنم این فیلم فرصت مغتنمی هم برای آنها به وجود آورد تا كاری متفاوت و منحصر به فرد انجام دهند.
البرت بوركس عاشق بازی در نقش فروشنده بود. او ایده خاصی برای این نقش داشت. من تجربه خیلی بزرگی به دست آوردم. کار کردن با ماریون كوتیار باوركردنی نبود. او ارتباط خاصی با نقشش داشت. او نقش رز را وقتی در كودكی به بیمارستان رفته بود بازی كرده بود.
این روند با مشاركت جمعی شكل گرفت. واقعا برای همه بازیگران فرصتی ایجاد شد تا به خلق شخصیت بپردازند.
مكنزی فوی كه نقش دختر بچه را بازی كرد یك بازیگر واقعا بااستعداد است. او میتوانست بچه باشد و مثل یك بازیگر فكر كند. او فیلم را خیلی خوب جلو برد.
ترجمه از مازیار معتمدی