به گزارش خبرنگار تلويزيون "مهر"، عقربههاي زمان چه به سرعت طي ميشود، درست اول آبان سال 1382 بود كه چهل سرباز با لباسهاي سه لايه پشمي بر تن و كلاهخودهايي 2/5 كيلويي بر سر با دكور مجموعه تلويزيوني "چهل سرباز" همنشين شده و در فصل سرما و گرما در شهرك سينمايي غزالي (كيلومتر 16 جاده مخصوص كرج) در منطقهاي ساكت و دور از هياهو جلوي دوربين حاضر شده بودند و مجموعه "چهل سرباز" را كار ميكردند.
هنوزصداي سواران و تاخت اسبهايشان در گوشم است، آن روزي كه براي تهيه گزارش پشت صحنه اين مجموعه راهي شهرك غزالي شده بودم. شيهه اسبها را در ميانه ميدان جنگ آن هم جنگ خيبر كه درگيري بين سپاه يهوديان و مسلمانان بود، را به ياد دارم. صحنه جنگ به حدي واقعي بود كه در آن چند دقيقه كه آنجا حضور داشتم، احساس نكرده بودم اين محوطه مكاني در زمان حال است و اين مردمان، انسانهاي هم دوره ما.
نمايي از فيلم "شعر و شمشير"
يكي از ويژگيهاي جالبي كه آن زمان نظرم را جلب كرد، اين بود كه مجموعه "چهل سرباز" دوران مختلفي از تاريخ را به تصوير ميكشيد. بخشي از دوران به صدر اسلام مربوط ميشد، بخشي ديگر رستم و اسفنديار و بخش ديگر گوشهاي از تاريخ سامانيان و غزنويان (عهد فردوسي) را بازگو ميكرد.علاوه برآن به خاطر دارم كه صدابرداري سر صحنه انجام نميشد و گروه در هنگام ضبط دلهره حفظ سكوت را نداشتند. حال از آن زمان نزديك دو سال گذشته است و اكنون حلقههاي مجموعه "چهل سرباز" در قالب سه نسخه به مديريت دوبلاژ خسرو خسروشاهي و بهرام زند مراحل دوبله را سپري ميكنند.
در واقع اكثر دوبلورهاي ايران گرد هم آمدند كه اين سه نسخه را دوبله كنند. هر يك از اين نسخه بخشي از تاريخ را در سيطره خود درآوردند. "شعر و شمشير" درباره يك شاعر و شاهنامه و درد و رنجي است كه ميكشد تا شاهنامه به كتابت درآيد. اين فيلم تنهايي و غربت يك هنرمند را براي فرهنگي ماندگار نشان ميدهد. "لبخند نور" حكايت دشواريهاي اسلام است كه هميشه يك نفر در مصائب پيشقدم است. ياور اسلام كه تشيع از اوست. رشادتهاي مولاي متقيان در طول سالهاي اوليه اسلام است. نسخه "شاهزاده ايراني" هم درباره گشتاسب است كه شرط تقديم تاج و پادشاهي اسفنديار را بستن دست رستم و آوردن او ميگذارد. اما اسفنديار عزم زابل ميكند. حال اين سه نسخه وارد دنياي دوبله شده است.
عقربههاي ساعت يازده صبح را نشانه گرفته كه من وارد موسسه فرهنگي فروغ تابان ميشوم. در باز است. سكوت همه جا را فراگرفته است و جز درهاي بسته كه بيشتر شبيه درهاي استوديو دوبله است، كسي ديده نميشود. چند دقيقهاي صبر ميكنم. در يكي از استوديوها باز ميشود و خسرو خسروشاهي، اولين دوبلوري است كه براي استراحت بيرون ميآيد. من هم فرصت را غنيمت ميشمرم و وارد اتاقي كه ناظر بر كار دوبلورها است، مي شوم. مجيد اسماعيلي، تهيهكننده به همراه دو نفر ديگر در اين اتاق نشسته اند. فضاي اين اتاق با اتاقي كه دوبلورها مشغول كار هستند با ديوار شيشه اي از هم جدا شده است و آنها در اين اتاق از پشت صفحه نمايشگر شاهد دوبله اين كار هستند. دوبلورها هم در آن اتاق به سرپرستي خسروشاهي مشغول دوبله "لبخند نور" هستند.
تهيهكننده درباره دوبله اين سه نسخه سينمايي ميگويد: "براي دوبله هر نسخه از اين فيلم در حدود 50 تا 70 دوبلور حضور دارند و دوبله هر فيلم سه تا هفت روز طول مي كشد. ما هم اكنون مشغول دوبله نسخه "لبخند نور" هستيم. اين نسخه نگاهي به زندگي اميرالمومنين و زندگي باشكوه و پراز فراز و نشيب ايشان دارد. آنچه ما تاكنون از زندگي حضرت علي ديديم فرازهاي اندوهبار بود، اما در اين فيلم ما جنگ خيبر، جنگ خندق و قسمتهايي از حادثه غدير خم را به تصوير كشيده ايم."
نمايي از فيلم "لبخند نور"
وي درباره دوبله اين كار ميافزايد: "با توجه به ظرفيتهايي كه در دوبله ايران هست، ما تشخيص داديم كه از ظرفيتهاي دوبله بهرهمند شويم. البته استفاده از دوبله در فيلم يا سريال به شرايط مختلف چون فضاي كار، بازيگران، كارگردان برميگردد. برخي مواقع خاص صداي سر صحنه بهتر است و جواب بهتري مي دهد، اما در برخي از مواقع بايد دوبله به كيفيت كار مي افزايد."
وي درباره ضرورت ساخت مجموعه هاي تاريخي هم ميگويد: "ساخت مجموعههاي تاريخي به نوعي شناسايي ظرفيتهاي كشور ماست. ما موظف هستيم ظرفيت هاي فرهنگي سياسي و ... را نشان دهيم واز آن حمايت كنيم تا در ميان نسل جوان ما هم به فراموشي سپرده نشود."
بهرام زند، مدير دوبلاژ نسخه سينمايي "شاهزاده ايراني"، درباره كم رنگ شدن دوبله در سينما و جايگاه اين هنر ميگويد: "دوبله جايگاه خودش را دارد، چرا كه دوبله مربوط به فيلمهاي فرنگي است. همچنين بعد از جا افتادن صداگذاري سر صحنه، فيلم هاي فارسي كمتر از دوبله بهره بردند، البته اين تصميم چند سال پيش از سوي وزارت ارشاد گرفته شد كه فكر ميكنم از روي بيمهري و بيلطفي خواستند بلايي سر اين عرصه بياورند. از سوي ديگر خود هنرپيشهها هم علاقمند بودند كه صداي خودشان باشد، چون معتقد بودند حس آنها در حين بازي بيشتر است. البته اين حق اوليه هر هنرپيشه است كه جاي خود صحبت كند، اما به يك شرط كه كيفيت حفظ شود و پايين نيايد. حالا بماند كه كيفيت را چگونه تعريف مي كنيم."
اين مدير دوبلاژ پيشكسوت ادامه ميدهد: "به نظرم سينما كمي مبالغه است. به عنوان نمونه زال كه جزو اساطير ماست 700 سال عمر كرده است. در واقع اين مبالغه است، بنابراين در سينما بايد طور ديگري اين مساله را نشان دهيم و نمي توانيم عادي رد شويم. حال ممكن است هنرپيشه با حس خودش بازي كند، اما صدايش چندان تناسب نداشته باشد، اما در دوبله اين اتفاق ممكن است بيفتد. از سوي ديگر مابقي كارهاي سينمايي و تلويزيوني رومانتيك، خانوادگي و تراژدي است، به همين دليل دوبلور انگيزهاي براي حرف زدن ندارد، مگر اين كه كار خاصي باشد. الان مديريت دوبلاژ فيلمي به نام "شاهزاده ايراني" را در دست دارم كه اشارهاي به رستم و اسفنديار است."
زند در پاسخ به اين سوال كه دوبله تا چه حد در كيفيت اين فيلم تاثيرگذار بوده، گفت: "اصلا اين فيلم را نميپسندم. البته من سختگير هستم، ولي به نظرم اين فيلم خوب درنيامده و آقاي نوري زاد متوجه نشده چه كاري انجام داده است. همچنين هر كس كه آدم خوبي باشد، دليلي ندارد هر كاري انجام ميدهد و هر چه فكر ميكند، درست و منطقي باشد. بعضيها نبايد طرف كاري بروند، ولي متاسفانه ميروند. در كل بايد اشاره كنم براي ساخت اين فيلم هزينهها را هدر دادهند."
نمايي از فيلم "شاهزاده ايراني"
بهرام زند درباره وضعيت دوبله ميگويد: "آقاي ضرغامي شايد از معدود روسايي باشد كه براي دوبله وقت گذاشته است. در حالي كه ديگران اين كار نكردند و اگر نگاهي داشتند جبههگيري بوده. در ارتباط با وضعيت دوبله هم بايد اشاره كنم كه در گذشته دوبله يك فيلم به مدت يك تا سه هفته انجام مي شد، اما الان يك يا دو روز كار ميكنند و اين تبحر دوبلورها را ميرساند. البته اين سرعت در كار به حس لطمه ميزند. همچنين دوبله برخي فيلمها در تلويزيون خوب است، اما بيشتر آنها دوبله بدي دارد. اخيراً فيلمي را از تلويزيون ديدم كه روي لب بسته حرف زده بودند."
وي خاطرنشان ميكند: "يكي ديگر از مشكلات دوبله اين است كه در يك بخش تراكم گويندگان زياد است و در يك بخش كم. به عنوان نمونه ما جنس خانم بزرگي، راستكار و احمد رسولزاده خيلي كم داريم و در اين باره با فقر روبرو هستيم. علاوه بر آن گويندگان جوان بايد در كنار دوبلورهاي باتجربه بنشينند و ياد بگيرند."
وي با اشاره به اينكه ترجمه فيلمها هم نسبت به گذشته فرق كرده و ديگر خبري از ديالوگهاي فاخر و غني نيست، ميگويد: "البته فارغالتحصيلان رشته زبان به زبان انگليسي احاطه دارند، ولي نسبت به زبان فارسي تسلط شان كم است. متاسفانه ترجمه خوب نداريم. شخصاً بارها نيز به مترجمان گفتم كه بايد بروند و براي مدتي تنها كتاب بخوانند تا كمك زيادي به ترجمه آنها كند."
سيامك اطلسي نه تنها سالها در عرصه بازيگري حضور داشته، بلكه در حرفه دوبله نيز فعاليتهاي ارزنده اي از خود به جا گذاشته است. وي در دوبله نسخه سينمايي "لبخند نور" نقش ابوسفيان را بازي كرده و حالا دارد نقش خود را دوبله ميكند. وي درباره دوبله كارهاي تاريخي ميگويد: "در توليدات تاريخي ممكن است از بازيگري دعوت به عمل بياورند كه تيپ فيزيكي او با پهلوان اسطورهاي كار هماهنگ باشد، اما صداي آن شخص با اين شخصيت هماهنگ نباشد. به همين دليل بهره بردن از هنر دوبله مشكل را حل ميكند."
اطلسي در ادامه اشاره ميكند: "براي دوبله فيلمهاي "لبخند نور"، "شاهزاده ايراني" و "شعر و شمشير" از گويندگان باتجربه دعوت شده كه اين نقشها را صحبت كنند تا صداها يكنواخت نباشد و به تيپ بازيگر بنشيند. مسلماً دوبله به بالابردن كيفيت اين سه فيلم كمك ميكند."
نمايي از "شاهزاده ايراني"
وي درباره جايگاه دوبله اشاره ميكند: "صاحبان دوبله براي پرداختن مبلغ كمتر از يك گروه جديد استفاده مي كنند كه اين مساله به كيفيت دوبله ضربه زده است. در حالي كه دوبله كار فرهنگي است و بايد درست ادا شود. همچنين بايد براي حفظ اين هنر ارزشمند از تجارب گويندگان قديمي بهره ببرنند. اميدوارم مسئولان هر چه زودتر به اين نكته توجه كنند."
ناصر نظامي كه از مديران دوبلاژ باسابقه است و در دوبله اين نسخههاي سينمايي حضور دارد، درباره دوبله كارهاي تاريخي ميگويد: "شرايط تعيينكننده دوبله فيلمهاي تاريخي است. به عنوان نمونه صداي بازيگر ممكن است ريز باشد و با نقشي كه ايفا ميكند، همخواني نداشته باشد. بنابراين دوبله به كيفيت كار ميافزايد. حتي بسياري از فيلمها به خاطر دوبله مناسب نجات پيدا كردند."
بعد از گفتگو با ناصر نظامي موسسه فروغ تابان را در حالي ترك ميكنم كه گروه خود را آماده دوبله يكي ديگر از نماهاي فيلم "لبخند نور" كرده است.