ناصر تقوايي - فيلمساز ، گفت : ميان آفرينش در معناي واقعي آن كه به عدم و هستي معطوف مي شود ، با آفرينش ادبي و هنري ، تفاوت هايي بنيادين وجود دارد.

به گزارش خبرنگار فرهنگ و ادب مهر ، ناصر تقوايي كه به عنوان سخنران درهمايش يك روزه آفرينش در خانه هنرمندان ايران حاضر شده بود ، با اعلام اين مطلب كه همواره در مرحله خلق هنري ، نگاه به گذشته و تجربه ها وجود دارد ، گفت  : هر حرف و نوشته اي پيرامون هنر ، زماني مورد تاييد است كه خود داراي جلوه اي از هنر باشد. يك تعريف خوب از شعر و داستان را تنها يك شاعر و نويسنده ، با همه تجربه ها و توانايي هايش مي تواند ارائه دهد.

اين كارگردان سينما كه بحث پيرامون شعر معاصر را محور صحبت هاي خود قرار داده  بود ،  نيما يوشيج  را  نقطه عطف حيات فرهنگي سده اخير ايران برشمرد و ادامه داد :  نيما معتقد بود هر آنچه نو نشود ، لاجرم كهنه خواهد ماند. نيما شعر ايراني را به كل دگرگون كرد. تا زمان او ، همه مي بايست با پيروي از قواعد شعري كهن ، شعر مي سرودند  كه اكثر آنها را تنها مي شد نظم هايي خواند كه خود را پشت سر اشعار بزرگ و كهن فارسي پنهان مي كردند .


وي با تاكيد بر اين كه نيما براي شعر ايراني دستگاه فكري تازه اي خلق كرد ، افزود :  در دوره مشروطه ، شعر قصد تحول داشت و مي خواست مضامين تازه اي را مطرح كند اما وزن ها و قواعد قديمي اين مجال را نمي دادند؛ از اينرو اغلب شعرها به سمت طرح شعارهاي سياسي و اجتماعي آزادي خواهانه و مضاميني از اين دست كشيده شد. آن دوره، برهه اي بود كه گويي كلمات و اوزان ، ديگر كافي نبودند و شعر مي بايست بزودي با آفرينشي جديد ، زير و رو مي شد. آفرينش شعر نوين ايران ، با ظهور نيما و پيگيري هاي او محقق شد.

به گزارش مهر،  اين كارگردان سينما تصريح كرد : با آمدن نيما اشعار از آن قالبهاي مانده از زمان رودكي خارج شدند و شيوه فرمي پلكاني ابداع گرديد. ضمن اين كه لحن شعر هم مختص خودش شد. تغييرات فني و صناعي ، اصل اين اتفاق نبود، بلكه تغيير نگاه شعر فارسي از حالت سوبژكتيو و ذهني به نگاه ابژكتيو و كاربردي، اساس اين تحول به شمار مي آمد .  اين اتفاق در غرب رخ داده بود و كمي دير وارد جهان شعري ما شد.

وي افزود : در گذشته همگان بر اساس صناعت هايي خاص شعر مي گفتند، ولي بعد از نيما، هر كس در هر قالبي كه مي خواست ، مي توانست شعر بگويد.از دوره او به بعد ، ديگر هيچ دو نفري يافت نمي شدند كه مثل هم شعر بگويند. اين كار، هنر نيما بود و اگر شاملو و فروغ و اخوان و... ظهور كردند، همه مرهون قاعده گريزي و سنت شكني نيما يوشيج بود.

ناصر تقوايي با اظهار اين مطلب كه يافتن راهبرد تبديل قصه ها به سينما بسيار دشوار است، گفت : مشكل ما در تبديل متون قديمي به شكلهاي جديد و امروزي نيز در همين ذهني و سوبژكتيو بودن آنهاست. سينما هنري عيني است، در حالي كه موضوعات متون كهن و قصه هاي قديمي مبتني بر ذهن مي باشد و روند تبديل ذهن به عين را نيز تاكنون پيدا نكرده ايم .

به گزارش مهر ، مبحث ناصر تقوايي كه با تاكيد بر ويژگي هاي آفرينشگري در هنر آغاز شده بود، به دليل كمبود وقت ، از سوي برگزاركنندگان مراسم (خانه ققنوسان) ناتمام  ماند.