به گزارش خبرنگار مهر، احیاگر بزرگ قرن پیش از آنکه تغییر رژیم شاهنشاهی را در اندیشه خود پرورش دهد، تربیت یافته و خودساخته مکتب اهل بیت(ع) در حوزه علمیه قم بود. او که از سال ۱۳۰۰ وارد حوزه علمیه قم شد، پس از چند سال جدیت در تحصیل و تحقیق، در محضر آیتالله حائری موفق به کسب درجه اجتهاد شد و به تدریس علوم خارج فقه و اصول و فلسفه و عرفان و اخلاق در حوزه علمیه قم پرداخت.
امام خمینی (ره) که علاوه بر جامعیت علمی به معلم بزرگ اخلاق شهرت داشت در سال ۱۳۲۸ طرح اصلاح اساس ساختار حوزه علميه را با همكارى آيتالله حائرى تهيه كرد و به آيتالله بروجردى پيشنهاد داد. اين طرح از سوى شاگردان امام و طلاب حوزه مورد استقبال و حمايت قرار گرفت.
امام خمینی(ره) چند سال بعد جرقه انقلاب را در حوزه علمیه قم زد و با هدایت فکری علما و طلاب، مشعل آن را در تبعیدها روشن نگه داشت، به گونهای که طلاب علوم دینی جزو اولین شهیدان نهضت انقلاب محسوب میشدند و عموم مردم از همراهان جانباخته ایشان.
اکنون که ۲۶ سال از غم فراغ آن پیر فرزانه میگذرد، بازخوانی اندیشههای و دغدغههای ایشان میتواند چراغ راهی باشد برای حوزههای علمیه و طلاب علوم دینی.
نقش هدایتگری حوزهها
امام خمینی (ره) رسالت مهم خود و حوزویان را در راستای تداوم رسالت پیامبران و امامان معصوم میدیدند. ایشان که چهرهای برجسته و محبوب در میان مجتهدان زمان خود محسوب میشدند، در رابطه با جامعیت رسالت روحانیت فرمودند: «روحانیون مظهر اسلامند، اینها مبین قرآنند، اینها مظهر نبی اکرمند.»
«حوزههای روحانیت محل تدریس و تعلیم و تبلیغ و رهبری مسلمانان است ... جای آنهاست که امانتدار و جانشین پیغمبران هستند. محل امانت داری است و بدیهی است که امانت الهی را نمیتوان به دست هر کس داد.»
نقش هدایتگری حوزههای علمیه و روحانیت از نظر امام خمینی این گونه عنوان شد: «روحانیین که مربی انسانها هستند، به جای انبیاء نشستهاند، مبعوث از طرف انبیاء هستند.» «آقایان علمای اعلام مسئولیتشان زیاد است. چنانچه شغلشان از همه شریفتر است. شغل، شغل انبیاء است و مسئولیت، مسئولیت انبیاء»
حفظ سنتهای اصیل و استقلال حوزه
حفظ سنتهای اصیل حوزههای علمیه به عنوان پرورش دهنده شاگردان مکتب امامان معصوم همواره از دغدغههای مهم علمای برجسته بوده و هست. حوزههای علمیه در طول قرنهای گذشته از نظر سخت افزاری و نرم افزاری به صورت مردمی اداره شده و عالمان دینی مستقل بودن را افتخاری برای خود میدانستند.
امام خمینی (ره) نیز در مورد اداره حوزههای علمیه قائل به روش سلف صالح یعنی استقلال مدیریتی بودند و در جایی نوشتند: «یكی از امور مهمی كه مورد توجه بزرگان و علمای حوزه علمیه قم بوده است... ایجاد نظم و انظباط در حوزههاست... كه به عهده همه خصوصاٌ فضلا و علما و مدرسین میباشد و با همكاری جدی همگان و با تأیید مراجع معظم میتواند جامه عمل پوشد.»
اندیشههای آن بزرگوار در مورد شیوههای تحصیلی طلاب و مواد تحصیلی هم برای حوزههای علمیه راهگشا بوده و هست، تا جایی که در وصیتنامه سیاسی الهی خودشان فرمودند: «لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درسهایی كه مربوط به فقاهت است و حوزههای فقهی و اصولی، از طریق مشایخ معظم كه تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند، و كوشش نمایند كه هر روز بر دقتها و بحث و نظرها و ابتكار و تحقیقها افزوده شوند و فقه سنتی كه ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن اركار تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد و البته در رشتههای دیگر علوم به مناسبت احتیاجات كشور و اسلام برنامههایی تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید شود.»
ایشان در جای دیگری نوشتند: «در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزهها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبك صحیح است ولی بدان معنا نیست كه فقه اسلام پویا نیست، زمان و مكان دو عنصر تعیینكننده در اجتهادند.»
جامه اخلاق بر قامت طلاب
حضرت امام (ره) در مورد برنامههای تهذیبی حوزههای علمیه و طلاب علوم دینی سفارشها و البته دغدغههای زیادی داشتند، تا جایی که به صراحت فرمودند: «برنامه هاى اخلاقى و اصلاحى، كلاس تربیت و تهذیب، آموختن معارف الهیه، كه مقصد اصلى بعثت انبیا علیهم السلام مى باشد، باید در حوزه ها رایج و رسمى باشد. متأسفانه در مراكز علمى به این گونه مسائل لازم و ضرورى كمتر توجه مى شود.
علوم معنوى و روحانى رو به كاهش مى رود و بیم آن است كه حوزه هاى علمیه در آتیه نتوانند علماى اخلاق، مربیان مهذب و آراسته و مردان الهى تربیت كنند و بحث و تحقیق در مسائل مقدماتى مجالى براى پرداختن به مسائل اصلى و اساسى، كه مورد عنایت قرآن كریم و نبى اعظم(ص) و سایر انبیا و اولیا علیهم السلام است، باقى نگذارد.
خوب است فقهاى عظام و مدرسین عالی مقام، كه مورد توجه جامعه علمیه مى باشند، در خلال درس و بحث به تربیت و تهذیب افراد همت گمارند و به مسائل معنوى و اخلاقى بیشتر بپردازند. محصلین حوزه ها نیز لازم است در كسب ملكات فاضله و تهذیب نفس كوشش كرده، به وظایف مهم و مسئولیت هاى خطیرى كه بر دوش آنان است اهمیت دهند.»
ایشان خطاب به طلاب افزودند: «شما كه امروز در این حوزه ها تحصیل مىكنید و مى خواهید فردا رهبرى و هدایت جامعه را به عهده بگیرید، خیال نكنید تنها وظیفه شما یادگرفتن مشتى اصطلاحات مى باشد، وظیفه هاى دیگرى نیز دارید. شما باید در این حوزه ها خود را چنان بسازید و تربیت كنید كه وقتى به یك شهر یا ده رفتید، بتوانید اهالى آنجا را هدایت كنید و مهذب نمایید. از شما توقع است كه وقتى از مركز فقه رفتید، خود مهذب و ساخته شده باشید، تا بتوانید مردم را بسازید و طبق آداب و دستورات اخلاقى اسلامى آنان را تربیت كنید. اما اگر خداى نخواسته در مركز علم خود را اصلاح نكردید، معنویات كسب ننمودید، به هر جا كه بروید العیاذ باللّه، مردم را منحرف ساخته، به اسلام و روحانیت بدبین خواهید كرد.»
«درد اینجاست: اگر مردم از شما عملى كه برخلاف انتظار است مشاهده كنند، از دین منحرف مىشوند از روحانیت بر مىگردند، نه از فرد. اى كاش از فرد بر مىگشتند و به یك فرد بدبین مىشدند. ولى اگر از یك روحانى عملى ناشایست و برخلاف نزاكت ببینند، تجزیه و تحلیل نمىكنند.»
«در زمینه تهذیب و تزكیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم كنید، استاد اخلاق براى خود معین نمایید جلسه وعظ و خطابه، پند و نصیحت تشكیل دهید. خودرو نمىتوان مهذب شد. اگر حوزهها همین طور از داشتن مربى اخلاق و جلسات پند و اندرز خالى باشد، محكوم به فنا خواهد بود.»
هشدار به حوزه ها
هر چه بر عمر انقلاب اسلامی افزوده میشد توصیهها و هشدارهای امام خمینی با لحن تندتری بیان میشد و ایشان پرده از توطئههای دشمنان برای تضعیف حوزههای علمیه بر میداشتند.
بنیانگذار انقلاب اسلامی در مورد تلاش برخی افراد برای کم اهمیت جلوه دادن منبر و برنامههای اخلاقی گفتند: «ممكن است دستهاى ناپاكى با سمپاشیها و تبلیغات سوء برنامه هاى اخلاقى و اصلاحى را بىاهمیت وانمود كرده، منبررفتن براى پند و موعظه را با مقام علمى مغایر جلوه دهند، و با نسبت دادن «منبرى» به شخصیتهاى بزرگ علمى، كه در مقام اصلاح و تنظیم حوزه ها هستند، آنان را از كار باز دارند. امروز در بعضى حوزه ها شاید منبررفتن و موعظه كردن را ننگ بدانند. غافل از اینكه حضرت امیر علیه السلام، منبرى بودند، و در منابر مردم را نصیحت فرموده، آگاه، هوشیار و راهنمایى مى كردند. سایر ائمه، علیهم السلام، نیز چنین بودند.»
خطر اختلاف افکنی بین حوزویان یکی دیگر از دغدغههای جدی امام راحل بود: «شاید عناصر مرموزى این تزریقات سوء را نمودند تا معنویات و اخلاقیات از حوزه ها رخت بربندد، و در نتیجه حوزه هاى ما فاسد و ساقط گردد. دسته بندیها، خود خواهیها، نفاقها و اختلافات، در داخل حوزه ها، خداى نخواسته، رخنه كند افراد حوزه ها به جان هم افتند و در مقابل یكدیگر صف بسته همدیگر را توهین و تكذیب نمایند، و در جامعه اسلامى بى آبرو شوند، تا اجانب و دشمنان اسلام بتوانند بر حوزه ها دست یابند و آن را از هم بپاشند. بدخواهان مى دانند كه حوزه ها از پشتیبانى ملتها برخوردار است، و تا روزى كه ملتها پشتیبان آن باشند كوبیدن و از هم پاشاندن آن ممكن نیست.»
«... اگر روحانیون با هم اختلاف كردند و یكدیگر را بدنام نموده و به آداب و اخلاق اسلامى مؤدب نبودند، در جامعه ساقط شده، ملت هم از دستشان مىرود. ملت انتظار دارند كه شما روحانى و مؤدب به آداب اسلامى باشید، حزب اللّه باشید، از زرق و برق زندگى و جلوه هاى ساختگى آن بپرهیزید. در راه پیشبرد آرمانهاى اسلامى و خدمت به ملت اسلام از هیچ گونه فداكارى دریغ نورزید. در راه خداى تعالى و براى رضایت خاطر او قدم بردارید و جز به خالق یكتا به احدى توجه نداشته باشید. امّا اگر بر خلاف انتظار دیدند به جاى توجه به ما وراء الطبیعه تمام همّ شما دنیاست و همانند دیگران براى جلب منافع دنیوى و شخصى كوشش مىكنید، با یكدیگر بر سر دنیا و منافع پست آن دعوا دارید، اسلام و قرآن را، العیاذ باللّه، بازیچه خود قرار داده اید و براى رسیدن به مقاصد شوم و اغراض كثیف و ننگین دنیایى خود دین را به صورت دكانى در آورده اید، منحرف مى گردند بدبین مى شوند. و شما مسئول خواهید بود.»
«اگر بعضى معممین سربار حوزه ها روى غرض ورزیهاى شخصى و جلب منافع دنیوى به جان هم افتند، همدیگر را هتك كنند، تفسیق نمایند، هیاهو درست كنند، در تصدى بعضى امور با یكدیگر رقابت نمایند، سر و صدا راه بیندازند، به اسلام و قرآن خیانت كرده اند به امانات الهى خیانت ورزیده اند.»
منشور روحانیت؛ آخرین و مهمترین توصیهها و دغدغهها امام (ره)
اما از بین تمامی توصیهها و دغدغههای بنیانگذار انقلاب اسلامی نسبت به حوزههای علمیه و طلاب علوم دینی، پیام ایشان در اسفند ۶۷ به روحانیون، مراجع، مدرسان، طلاب و ائمه جمعه و جماعات را باید جامعترین و مهمترین پیام امام راحل پیرامون حوزههای علمیه و روحانیت دانست.
این پیام ۱۸ صفحهای که در واپسین روزهای حیات پربار امام خمینی (ره) منتشر شده حاوی تحلیلهای ظریف و هشدارهای اساسی است که در واقع نگاه ایشان را نسبت به گذشته، امروز و آینده حوزههای علمیه و روحانیت ترسیم میکند.
در این پیام که به منشور روحانیت مشهور است، علاوه بر اینکه ایشان از عملکرد روحانیت در دفاع از نظام و تبیین حقانیت انقلاب و استراتژی مناسب در دوران دفاع مقدس دفاع کردند، در بیان جایگاه علمی، تربیتی، اجتماعی و سیاسی روحانیت اصیل و آسیبها و چالشهای تهدیدكننده آن به طور شفاف موارد مهمی را مطرح کردند.
ایشان در بخشی از این پیام به صراحت گفتند: «در شروع مبارزات اسلامى اگر مىخواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مى شنیدى که شاه شیعه است! عده اى مقدس نماى واپسگرا همه چیز را حرام مى دانستند و هیچکس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دستۀ متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است. وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانى در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانى قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپاى وجودش ببارد و الاّ عالم سیّاس و روحانى کاردان و زیرک، کاسهاى زیر نیم کاسه داشت. و این از مسائل رایج حوزه ها بود که هر کس کج راه مىرفت متدینتر بود. یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار مى رفت.»
امام خمینی به بیان مشکلاتی که برای تدریس فلسفه برای ایشان به وجود آمده اشاره کردند و فرمودند: «در مدرسۀ فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چراکه من فلسفه مى گفتم. تردیدى ندارم اگر همین روند ادامه مى یافت، وضع روحانیت و حوزه ها، وضع کلیساهاى قرون وسطى مى شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعى حوزه ها را حفظ نمود.»
«آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانى نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است... طلاب جوان باید بدانند که پروندۀ تفکر این گروه همچنان باز است و شیوۀ مقدس مآبى و دین فروشى عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست بازان امروز شده اند. آنها که به خود اجازۀ ورود در امور سیاست را نمى دادند، پشتیبان کسانى شدند که تا براندازى نظام و کودتا جلو رفته بودند... دسته اى دیگر از روحانى نماهایى که قبل از انقلاب دین را از سیاست جدا مى دانستند و سر به آستانۀ دربار مى ساییدند، یک مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفى که براى اسلام آن همه زجر و آوارگى و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند.»
دیروز مقدس نماهاى بیشعور مى گفتند دین از سیاست جداست و مبارزۀ با شاه حرام است، امروز مى گویند مسئولین نظام کمونیست شده اند! تا دیروز مشروب فروشى و فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان براى ظهور امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ را مفید و راهگشا مى دانستند، امروز از اینکه در گوشه اى خلاف شرعى که هرگز خواست مسئولین نیست رخ مى دهد، فریاد «وا اسلاما» سر مى دهند! دیروز «حجتیه اى»ها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحۀ مبارزات تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانى نیمۀ شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابیتر از انقلابیون شده اند!»
دعوت طلاب و روحانیون به فعالیت در کارهای قضایی و اجرایی
امام خمینی (ره) در پایان این منشور طلاب و روحانیون را به فعالیت در کارهای قضایی و اجرایی دعوت کردند و فرمودند: «روحانیون و علما و طلاب باید کارهاى قضایى و اجرایى را براى خود یک امر مقدس و یک ارزش الهى بدانند و براى خود شخصیت و امتیازى قائل بشوند که در حوزه ننشسته اند بلکه براى اجراى حکم خدا راحتى حوزه را رها کرده و مشغول به کارهاى حکومت اسلامى شده اند. اگر طلبه اى منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالى ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانۀ درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هواى اجتهاد و درس خوش کند، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه مىشود و هرگز عذر او موجه نیست.»
با توجه به آنچه که در اندیشههای امام خمینی(ره) مطرح شده، حوزه علمیه مطلوب نهادی است که با حفظ سنتهای اصیل حوزه به صورت مستقل و از درون اداره شود و طلاب علوم دینی با تکیه بر منبع همیشه جوشان قرآن و عترت به تحصیل و تهذیب بپردازند و در عرصه اجتهاد روزآمد همت بگمارند تا پاسخگوی نیازهای جامعه باشند و از هر گونه اختلاف افکنی و تحجر دوری کنند.